برگرفته از تریبون زمانه *  

کنشگران داوطلب- جنبش زنان ایران در پی تحولات سال‌ ۸۸ دچار سکوت اما به شکل موقت شد. برخی از فعالان این حوزه بازداشت شدند، برخی کشور را ترک کردند و برخی نیز به دلیل مواجهه با احکام دادگاهی، سکوت اختیار کردند. پیش از دور یازدهم انتخابات ریاست جمهوری ایران، حسن روحانی، رییس‌جمهور ایران در حوزه زنان وعده‌های بسیاری داد که بیشتر آن‌ها با گذشت یک‌سال هم‌چنان بدون پیگیری باقی مانده است. اما بسیاری از کنشگران مدنی معتقدند که فضای فعالیت‌ آن‌ها نسبت به سال‌های گذشته بهتر شده و می‌توان شاهد فعالیت برخی از نهادهای مدنی بود.

rezvan moghadam 1

جنبش زنان ایران امروز در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا توانسته اشکالات گذشته‌ی خود را برطرف سازد؟ تعریف امروزی از آن چیست؟ چه تهدید‌ها و فرصت‌هایی روبه‌روی خود دارد؟

رضوان مقدم، پژوهش‌گر، فعال حقوق‌بشر و حقوق زنان، از فعالان کمپین یک میلیون امضا و عضو انجمن تلاشگران سلامت که سابقه چندین احضار و بازداشت به دلیل فعالیت‌های حقوق‌بشری خود در ایران را دارد و تا امروز مقالات بسیاری در زمینه حقوق‌بشر و به‌ویژه حقوق زنان، منتشر کرده است؛ در گفت‌وگویی با تارنمای کنشگران داوطلب ارزیابی خود از وضعیت امروز جنبش زنان را مطرح کرده است. به اعتقاد رضوان مقدم “جنبش زنان در ایران با تمام فراز و فرودش، که غالباً ناشی از تحمیل شرایط خارج از اراده زنان است، حرکتی پیش‌رونده داشته است.” او همچنین در این گفت‌وگو به این نکته اشاره داشته است که “جنبش زنان بر روی توده‌های مردم بیشتر مؤثر بوده است.”

کنشگران داوطلب – وضعیت کنونی جنبش زنان در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رضوان مقدم – جنبش زنان در ایران با تمام فراز و فرودش، که غالباً ناشی از تحمیل شرایط خارج از اراده زنان است، حرکتی پیش‌رونده داشته و دارد و هر روز بر دایره وسعت خواسته‌هایش افزوده است حتی در زمانی که کل سیستم نسبت به حقوق زنان سیاستی قهقرایی داشته است. منظور من این است که هر روز بر آگاهی زنان نسبت به حقوق جنسی و جنسیتی‌شان افزوده شده و برای رسیدن به این حقوق حرکت‌هایی سازماندهی‌شده و می‌شود.

با توجه با تأکید کنشگران جنبش زنان ایران بر گفتمان برابری زن و مرد و حقوق بشر و… جنبش زنان ایران تا چه حد توانست در دستیابی به این مقولات موفق باشد و یا چه گام‌های مؤثری را در این راستا برداشته است؟

زمانی که مجلس دست مردان است آن‌هم از جنس مردانی با باورهای زن ستیزانه تکلیف معلوم است. یعنی در عرصه تغییر قوانین تا برابری فرسنگ‌ها فاصله است اما در عرصه تغییر نگاه نسل جوان مردان به زن جنبش زنان موفق عمل کرده، برای مثال دیگر همچون گذشته تحصیل زنان منع نمی‌شود و کمتر پدری را می‌توان یافت که دخترش را از تحصیل باز دارد. اکنون مردان برابری خواه به جرم برابری خواهی به زندان افکنده می‌شوند، کمپین‌های مستقل در جهت برابری خواهی راه‌اندازی می‌کنند، حجاب را به سخره می‌گیرند و عضو فعال کمپین یک میلیون امضا می‌شوند. این تغییر دید و نگاه به زن محصول تلاش کنشگران حقوق زن است که حالا دیگر از دایره زنان فراتر رفته است.

فعالیت‌های مدنی در قالب تشکل‌ها و سازمان‌های مدنی همچون ان جی اوها چه تأثیری بر جنبش زنان خواهد داشت؟

یکی از جنبه‌های مثبت سازمان‌های مدنی در این است که روی اهداف خرد تمرکز می‌کنند و به این وسیله می‌شود با برجسته کردن هدفی خاص افراد علاقه‌مند و داوطلب را متشکل کرد مثل حقوق کودک، مسائل زیست‌محیطی، حقوق زنان، صلح و هر موضوع دیگری و این موضوعات همه به‌گونه‌ای به هم مربوط می‌شوند. بنابراین وقتی مسئله حقوق زن مطرح می‌شود نهادها ی مرتبط همچون یک سرمایه اجتماعی برای جنبش زنان وارد عرصه عمل می‌شود و کار فرهنگ‌سازی را هموار می‌کند.

جنبش زنان چه دستاوردهایی در زمینه ی تاثیرگذاری بر توده ی مردم از یک طرف و حکومت از طرف دیگر داشته است؟

جنبش زنان بر روی توده‌های مردم بیشتر مؤثر بوده یعنی تأثیر مثبتی داشته است، هرچند تأثیرش در مورد حکومت دوگانه بوده؛ جایی حکومت جری شده و قوانین و لوایح تبعیض‌آمیزی را به مجلس ارائه داده، گرچه با مقاومت فعالان جنبش زنان مواجه شده ولی از طرفی وقت و انرژی فعالان حقوق زن صرف ابتدایی‌ترین و گاه مضحک‌ترین لوایح شده مثل جریان چندهمسری و بحث مهریه. ولی از طرف دیگر هم گاه جنبش حکومت را وادار به عقب‌نشینی کرده به‌طوری که گاه مجلس مجبور شده لایحه را برای مدتی از دستور کار خارج کند. اما در مجموع مردم ایران از سطح آگاهی و فرهنگ بالاتری نسبت به مسئولین حکومتی قرار دارند و خواسته زنان را منطقی می‌دانند. به‌طور مثال با این که طبق قانون ارث دختر نصف ارث پسر است، اما پدر و مادرانی هستند که برای فرزندان پسر و دختر خود حق برابر قائل هستند و به آن‌هم عمل می‌کنند.

به نظر شما در شرایط کنونی مهم‌ترین مسایلی که جنبش زنان در ایران با آن مواجه هستند کدم‌اند؟

قوانین تبعیض‌آمیز، حجاب و نگاه پدر-مردسالار به زن.

به نظر شما میزان نفوذ و گستره پایگاه اجتماعی، جنبش زنان در جامعه ایرانی چه مقدار می‌باشد و به عبارت دیگر جنبش زنان در ایران گروه‌ها و اقشار مختلف زنان را نمایندگی می‌کنند و اگر جواب منفی است دلایل آن را بیان کنید؟

جنبش زنان چندلایه دارد این‌طور نیست که یک دست باشد، از پایین‌ترین لایه‌های اجتماعی تا سطح نخبگان جامعه است. هرکدام به شیوه خود برای برابری تلاش می‌کنند، مثلاً ممکن است دختر جوانی فرم یک میلیون امضا را امضا نکند اما در رعایت حجاب نافرمانی کند و با کمپین علیه حجاب همراهی کند. یا برای مثال زنان کارگر با تشکیل تعاونی از حق استقلال اقتصادی خود دفاع کنند. پس هر بخش از جنبش زنان گروهی را در دل خود جا می‌دهد اما هر چه به سطح نخبگان نزدیک می‌شویم خواسته‌ها با اعلامیه جهانی حقوق بشر همپوشانی داشته و شمول بیشتری پیدا می‌کند.

مهم‌ترین عوامل پیش برنده (تقویت‌کننده) و تحدیدکننده (محدودکننده) محیطی، جنبش زنان در جامعه ایرانی کدم‌اند؟

از عوامل تقویت‌کننده می‌توان به بالا رفتن میزان تحصیل و آگاهی زنان و حتی مردان جامعه نسبت به حقوق زنان اشاره کرد. اگرچه مذهب، تفکر مردسالار، سنت‌های نادرست و زن ستیز از عوامل محدودکننده‌ی جنبش زنان هستند.

تأثیر تحریم‌های بین‌المللی برجنبش های اجتماعی به‌ویژه جنبش زنان در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ضمن این که با تحریم‌های اقتصادی موافق نیستم، اما باید بگویم تحریم تأثیر محسوس و مستقیمی روی جنبش زنان نداشته و جنبش زنان از انسداد سیاسی و اختناق بیشترین آسیب را دیده و می‌بیند.

در شرایط کنونی و امید اجتماعی شکل گرفته در جامعه پس از انتخابات ۲۴ خرداد و روی کار آمدن دولت یازدهم، برای پویایی و شادابی جنبش زنان، با بهره‌گیری از تجربیات و درس‌های گذشته، چه اقداماتی – بایدها و نبایدها- در دستور کار فعالان جنبش زنان در ایران قرار گیرد؟

این‌که برخی امیدوار شده‌اند چیز بدی نیست به شرط آنکه زمینه عینی آن فراهم شود. یعنی این‌که اگر فردا زنان خواستند برای بیان خواسته‌هایشان به خیابان بیایند، گردهمایی تشکیل بدهند، کنفرانس و سمینار بگذارند و یا برای ارتقاء سطح دانش خود در کارگاه‌های آموزشی شرکت کنند، بازداشت و زندانی نشود و متهم به اقدام علیه امنیت ملی نشوند. خواسته ی فعالان جنبش زنان روشن است؛ رفع هرگونه تبعیض علیه زنان. حال سؤال این است که دولت یازدهم چه تضمینی به زنان می‌دهد.

به نظر شما مهم‌ترین نقطه ضعف کنشگران جنبش زنان در ایران چیست و چگونه می‌توان آن را برطرف کرد؟

نقطه ضعف جنبش زنان پراکندگی است؛ هم پراکندگی انسانی، تشکیلاتی و هم پراکندگی جغرافیایی.

به نظر شما در شرایط کنونی، چه استراتژی یا استراتژی‌هایی را می‌توان برای توانمند سازی و ظرفیت‌سازی کنشگران جنبش زنان در ایران بکار بست؟

توانمندسازی از طریق گذاشتن کارگاه های آموزشی، حضور آنلاین و یا نیمه‌حضوری، استفاده از رسانه و انتقال تجربه.

به‌طورکلی چشم انداز جنبش زنان در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید و به نظر شما جنبش زنان در ایران به کدام سو گام بر می‌دارد؟

جنبش زنان همه‌جا جریان دارد؛ در اجتماع و خانه‌ها جریان دارد، و نه با قانون، مذهب و نه با هیچ حربه دیگری نمی‌توان آن را سرکوب کرد. جنبش زنان حتی در خانه ی سران حکومت هم رفته و جای خودش را باز کرده است! در واقع اینکه نمی‌توانند انکارش کنند نشان دهنده ی این است که جنبش زنان پویا ست.

لینک مطلب در تریبون زمانه