شهرنوش پارسی پور- در هنگامی که در سال ١٩٩٢ برای نخستین‌بار به آمریکا آمدم میهمان بنیاد پژوهش‌های زنان ایران بودم. در همین سفر بود که برای نخستین‌بار با دکتر نهضت فرنودی آشنا شدم. دکتر فرنودی جزو آن دسته از ایرانی‌هایی‌ست که مجبور به جلای وطن شده است. تا آن‌جا که برایم تعریف کرد جوانکی که خود را مسلمان دوآتشه معرفی کرده بوده همانند موی دماغ برای نهضت مزاحمت ایجاد می‌کرده است.در آن موقع نهضت در دانشگاه جندی‌شاپور اهواز به کار آموزش جوانان مشغول بوده. او یک روان‌شناس بسیار ماهر است که در آمریکا آموزش دیده و آن‌چنان با دقت که پس از مهاجرت موفق می‌شود بهترین زندگی را با کار و کوشش برای خود فراهم کند.

دکتر نهضت فرهودی
دکتر نهضت فرهودی

جوانک اینک اما به‌طور دائم با چاپ شب‌نامه‌ها و چسباندن نامه‌های اذیت و آزار به در و دیوار مزاحمت برای او فراهم می‌آورده، و مسئله این است که حضور او کم‌کم به وزنه‌ی خطرناکی تبدیل می‌شود.دکتر نهضت فرنودی کتمان نمی‌کند که برای مهندس بازرگان احترام زیادی قائل بوده است. او البته آداب مذهبی را رعایت نمی‌کند، اما در عین حال برای دین اسلام حرمت فراوانی قائل است.

دکتر نهضت فرنودی از آن دست مسلمانانی است که به راحتی می‌تواند صاحبان تمامی ادیان را بر سر سفره‌ی خود بنشاند. در نتیجه خود به خود جزو اهل عرفان طبقه‌بندی می‌شود. واقعیتی است که ما هنگامی که بچه بودیم اسلام را بدین‌گونه می‌فهمیدیم. مادربزرگ من مسلمانی حقیقی بود و نمازش ترک نمی‌شد، اما هنگامی که کسی به او گفت فلانی با یک دختر بهایی ازدواج کرده است پاسخ داد: به تو چه مربوط است. بنا نیست تو را در گور او بگذارند. پدر ما نیز همیشه نماز می‌خواند، اما به موقع رقصش را هم فراموش نمی‌کرد. شراب و عرقش را هم می‌خورد. ناگهان جمهوری اسلامی باید بیاید که ما بفهمیم اسلام چیز عجیبی است و بیشتر به موی دماغی می‌ماند که به نحوی باید از شرش راحت شد. بسیار البته اسباب تاسف است.

دکتر نهضت فرنودی نه الکل می‌خورد و نه سیگار می‌کشد، اما به راحتی افرادی را که این‌کاره هستند تحمل می‌کند. او روزانه متجاوز از هشت ساعت کار می‌کند. تا جایی که می‌دانم ارزش کار مشاورتی او برای بسیاری از مردم آنقدر مهم است که ماهی چند جلسه در خدمت او هستند. در عمل معاشرت با نهضت به من ثابت کرد حق با مردم است. من با او به سفری زیبا رفتم. به دریاچه‌ی تاهو رفتیم. آنان برای چندروز ویلایی را اجاره کرده بودند و برای منی که که تقریباً با حالت فرار از ایران خارج شده بودم محیط آرامی فراهم آورده بودند. نهضت به عنوان روان‌شناس می‌داند با شخصی که مسئله دارد چگونه باید برخورد کند. او یک کمک‌دهنده‌ی روحی‌ست و با ظرافت به حریم مشکلات مردم وارد می‌شود. نرم، آرام و به‌هنجار حرف می‌زند و خودبه‌خود بر مخاطب تاثیری روان درمان‌گرایانه دارد. رازدار است و مشکلات بیمارانش را پنهان می‌کند.

اغلب از این بابت که مردم اهواز امکان حضور او را از دست داده‌اند احساس تاسف می‌کنم، اما این واقعیتی‌ست که آن جوان مزاحم کار مزاحمت را تا جایی پیش برده بود که داشت جان او را به خطر می‌انداخت. پس نهضت راهی آمریکا شد، اما این واقعیتی‌ست که دلش دائم برای ایران می‌تپد.

در سفر نخست به آمریکا ما با یکدیگر دوست شدیم. در سفر بعدی که یک‌سال بعد اتفاق افتاد، اما کمک او بسیار موثرتر بود. می‌خواستم کتاب خاطرات زندان را بنویسم و امکانات مادی من بسیار محدود بود. کمک مادی نهضت فرنودی، پریسا ساعد و هما سرشار باعث شد تا من بتوانم این کتاب را بنویسم. علاوه بر آن در آن موقع نهضت و پریسا خانه‌ای در بورلی هیلز خریده بودند که در اختیار من گذاشتند.

این امکان فوق‌العاده‌ای بود و من موفق شدم با دل راحت و بدون نگرانی کتاب را به پایان برسانم. هرگز فراموش نمی‌کنم که در هنگام به پایان رساندن کتاب انرژی من نیز به پایان رسید و دچار یک حمله‌ی عصبی شدم. پای‌زنی دوستانی همانند نسرین متحده، مینا نراقی، هما سرشار، پریسا ساعد و نهضت فرنودی مرا به دنیای آدم‌های عاقل بازگرداند. آنها بودند که ترتیب بستری شدن مرا در بیمارستان به عهده گرفتند. به دیدارم آمدند و هرکمکی از دست‌شان برمی‌آمد انجام دادند تا من به حال عادی بازگشت کنم. دوستان دیگری نیز بودند که یاری می‌رساندند. به دلایلی از ذکر نام آنها معذورم.

دکتر نهضت فرنودی در عین حال همسری خوب و مادری بسیار مسئول است. دختر او نیلوفر نیز به روان‌شناس قابلی تبدیل شده. دوقلوهای او زندگی نهضت را سرشارتر و پررنگ‌تر کرده‌اند. اغلب بر این گمانم که حضور انسان‌هایی همانند نهضت فرنودی به زندگی رنگ و بوی دیگری می‌دهد. باور دارم که برخی از مردان قادر به درک او نیستند. باور کردن زنی که این همه کار می‌کند و در همان حال آرام و متین است کار مشکلی است. اینک سال‌هاست که دور از نهضت زندگی می‌کنم. گاهی که برای کاری به لس‌آنجلس می‌روم او را می‌بینم.

متوجه هستم که او علاقه‌ی ویژه‌ای به متفکران لیبرال اسلامی دارد. خودش نیز در کار مطالعه‌ی آثار عرفانی ایرانی است و اشعار زیادی را از بر است. البته او اگر در ایران می‌ماند نمی‌توانست آنقدر مرفه باشد که در آمریکا هست. در امریکا او به کار مشورت مشغول است و مشاور روانی مردم به شمار می‌آید. شک ندارم که مردم ایران بیشتر نیازمند او هستند. خروج نهضت از ایران شاید آن جوانک را خوشحال کرده باشد، اما برای مردم ضایعه‌ای به شمار می‌آید. شک نیست که مردم ایران به یک روان‌شناس خوب ایرانی بیشتر نیازمندند تا آمریکایی‌ها. گرچه که نهضت در آمریکا نیز مشاور آمریکایی‌ها و ایرانی‌های مهاجر است.

او دستی هم در کار ترجمه دارد و آثار دکتر ویکتور فرانکل، روان‌شناس یهودی را به پارسی برگردانده است. این شخصیت که سال‌ها در بازداشتگاه‌های آلمان زندگی کرده است به خوبی بر احوالات مردمی که زیر فشار هستند واقف است و آثارش از ارزش زیادی برخوردار است.

ایران بهترین فرزندانش را در فاصله‌ی زمان کوتاهی و به نام اسلام از دست داده است. بی‌شک مرتکبان این گناه روزی به جزای خود خواهند رسید، اما تاسف من از این است که این کار به نام اسلام انجام شده است. جمهوری اسلامی یکی از مسئولان جدی بدنامی اسلام در سراسر جهان است. البته باور دارم که برخی از مسلمانان فناتیک نیز در به وجود آوردن این بدنامی نقش موثری دارند. آنان در سراسر جهان زندگی می‌کنند و با انجام اعمال بچگانه و توام با خشم نام اسلام را به لجن می‌کشند. حضور متفکرانی همانند دکتر نهضت فرنودی که با متانت و آرامش و جهان‌مداری رفتار می‌کنند در اعاده‌ی حیثیت این مذهب نقش موثری دارد. آن‌چه در او مرا همیشه مجذوب می‌کند این است که سال‌ها دوری از وطن و زندگی در میان اقوام دیگر خلق و خوی طبیعی او را تغییر نداده است.

دکتر نهضت فرنودی در لس‌آنجلس زندگی می‌کند. برای کسانی که از دور دستی بر آتش دارند این شهر مظهر هالیوود و مظهر شر و فساد است، اما کسانی که فرصت زندگی در این شهر را داشته‌اند می‌دانند که این شهر در عین حال مرکز زندگی بهترین مردمان است. مردمی که دارای روحیه‌ی جهان‌وطن هستند و از بد حادثه به این‌جا پناه آورده‌اند. شمار ایرانیان مقیم این شهر آنقدر بالاست که دیگر نمی‌توان آنها را جدا از شهر طبقه‌بندی کرد. وست‌وود را تهران‌جلس می‌نامند و با نهضت فرنودی بود که از این خیابان بازدید کردم. همیشه خاطرات مربوط به لس‌آنجلس و سن‌دیه‌گو در ذهن من توام می‌شود با نام نهضت فرنودی.

در این لحظه که می‌نویسم دسترسی به تالیفات دکتر فرنودی ندارم. ساعت از شش گذشته بود که به او تلفن کردم تا چند سئوال در این زمینه مطرح کنم. سرش بسیار شلوغ بود و تا شب باید از مردم پذیرایی می‌کرد. راستی برای آن که روان‌شناس خوبی باشیم به چه صفت‌هایی نیاز داریم؟ البته دانش خوب، مهربانی، آرامش، صبوری، گوش شنوا و قلب مهربان. همه‌ی اینها صفاتی است که در نهضت فرنودی گرد آمده است. گاهی فکر می‌کنم آیا من می‌توانستم روان‌شناس باشم. بعد می‌بینم این کار بسیار مشکلی است.