سیاوش میلانی ـ چندی‎ست مجموعه داستان «دو کام حبس» منتشر شده، کاری از مریم منصوری که مجموعه شش داستان کوتاه است. «دو کام حبس» هنگامی که برای کسب مجوز به وزارت ارشاد ارسال شد، مجموعه هشت داستان بود که به لطف ممیزی (!) دو داستان از آن حذف شد که یکی از آن‌ها‌‌ همان داستانی‎ست که نام کتاب از آن گرفته شده است. اماآن نکته‌ای که این کتاب را از انبوه کتاب‌هایی که گرفتار ممیزی شدند متمایز می‌‎کند، آن است که داستان‌هایی حذف شده از «دو کام حبس»، زود‌تر از اینکه خود کتاب منتشر شود، در فضای مجازی در اختیار علاقمندان قرار گرفت. این اتفاق و نمونه‎های مشابه آن، فرا رسیدن دورانی‎ را نوید می‌‎دهد که به دلیل قدرت وسایل ارتباط جمعی و گستردگی فضای مجازی، شیوه‎های مرسوم در ممیزی دیگر آن کارایی گذشته را نخواهند داشت.

در این دوران شاید بتوان با شیوه‎های معمول سانسور، نویسنده را تحت فشار قرار داد، جوری که داستان‌هایش به صورت رسمی امکان انتشار پیدا نکنند و یا اینکه خود آن‌ها از انتشار نسخه‎های ممیزی شده داستان‎هایشان صرف نظر کنند، اما این روش‎ها دیگر برای خاموش کردن صداهای متفاوت کارآمد نیست، چرا که رسانه‎های دیگری هست که می‌‎توان از طریق آن‌ها با جریان سانسور مقابله کرد و این آثار را لااقل به دست بخشی از مخاطبانشان رساند، مخاطبانی که از قضا با اشتیاق بیشتری هم به سراغ این داستان‌های سانسور شده می‌‎روند.

درست است که هر نویسنده‎ای دوست دارد اثرش در قالب کتاب منتشر شود و به دست مخاطبان برسد، اما وقتی شرایطی پیش می‌‎آید که به دلیل ممیزی‎های غیرمنطقی امکان انتشار رسمی آن وجود ندارد، باید خوشحال بود که همه‎ی راه‎ها به روی این نویسندگان بسته نیست. با وجود چنین شرایطی شاید معقول آن بود که متولیان امر مهم سانسور (!) با کم کردن حساسیت‎های بی‎مورد در ممیزی شرایطی را به‌وجود می‌آوردند که نویسندگان کمتری سراغ این گزینه رفته و در واقع آخرین راه ممکن را انتخاب نکنند. اما متأسفانه عدم درک این مسئله و قوت قلبی که پس از روی کار آمدن بهمن دری (که دیدن هیبتش پشت هر نویسنده‎ای را می‌‎لرزاند!) سانسورچیان پیدا کرده‎اند، این روز‌ها به سیاه‌ترین دوران در حوزه ممیزی در طول سه دهه گذشته بدل شده است. دورانی که ممیزی کتاب در عصر اصلاحات که جای خود دارد، ممیزی در دوران دولت سازندگی و حتی دولت اول اصول‎گرا نیز با آن به هیچ شکل ممکن قابل قیاس نیست و هر روز نیز عرصه بیش از پیش بر نویسندگان تنگ می‌‎شود.

به هر روی در سال‌های اخیر که روز به روز فضای مجازی گسترش بیشتری پیدا کرده و اشخاص بیشتری‎ هم به این فضا امکان دسترسی پیدا کرده‎اند، شاهد راهکارهای گوناگونی برای مبارزه با سانسور بوده‎ایم. انتشار نسخه پی دی اف کتاب‌های برخی از نویسندگان در این ایام چنان رواج داشته که اگر در بررسی جریان داستان‎نویسی این سال‌ها، بخشی را هم به کتاب‌های منتشر شده در فضای مجازی اختصاص دهیم، به بیراهه نرفته‎ایم. در این میان برخی از نویسندگان از‌‌ همان ابتدا بنا را بر انتشار اثرشان در فضای مجازی گذاشته‌اند و حتی به آن خود سانسوری که غالب نویسندگان در حال حاضر با آن روبرو هستند تن نمی‌دهند. خودسانسوری که لطمه‌های بزرگی بر ادبیات داستانی ما زده، به گونه‎ای که نویسندگان برای اجتناب از ممیزی آثارشان توسط دیگران خود دست به این کار می‌‎زنند. بنابراین به هنگام نوشتن آثارشان هر ایده‎ای که به ذهنشان می‌‎رسد ابتدا از این منظر سبک سنگین می‌‎کنند که مبادا با مشکل ممیزی و حتی شدید‌تر از این مشکل غیر قابل چاپ شدن کتاب‌شان روبرو شود که برای این دومی به سادگی راه درمانی هم وجود ندارد و‌ گاه فرستادن آن کتاب با عنوانی تازه و توسط ناشری دیگر، چند سالی کار انتشارش را عقب می‌اندازد؛ زمانی که طولانی شدنش باعث از دست دادن انگیزه برای انجام کاری تازه می‌‎شود. پس نباید تعجب کرد اگر در این مرحله نیز خود نویسنده برای اینکه کتابش دوباره با مشکل روبرو نشود، دست به سانسور کتاب زده و به دست خود بدن اثری را که خلق کرده مجروح کند.

اما شاید راه بهتری هم برای مبارزه با سانسور باشد، به‌خصوص برای آن‌ها که علاقه دارند کتاب‌هایشان به صورت چاپی روی کاغذ منتشر شود، اما اعمال ممیزی در حد چند پاراگراف یا صفحه آن‌ها را دلچرکین کرده است. در چنین مواردی بهترین راه رضایت به انتشار کتاب به شکل رسمی و سپس انتشار بخش‎های کوتاه شده در فضای مجازی‎ست.‌‌ همان کاری که در مورد برخی کتاب‌های میلان کوندرا و یا کتاب‌هایی دیگر شاهد بودیم، بدین‌گونه که خود مترجم و یا مترجمان دیگری این بخش‎ها را ترجمه و در فضای مجازی در اختیار علاقمندان کتاب قرار دادند تا نه تنها این بخش‎ها را از دست ندهند، بلکه با چاپ کردن این بخش‌ها از روی سایت‌ها و افزودن آن به کتاب خود در اختیار دیگران نیز قرار دهند.

به هرحال در دوره‌ی گسترش وسایل ارتباط جمعی به تناسب فشاری که با سانسور بر نویسندگان وارد می‌‎شود، هر کسی با توجه به روحیاتش راه مقابله با آن را نیز پیدا می‌کند. یکی اثرش را جوری می‌‎نویسد که نکات مورد نظرش از نگاه سانسورچی پنهان بماند، یکی با انتشار کامل اثرش در فضای مجازی از سد سانسور عبور می‌کند و دیگری نیز با انتشار بخش‌های سانسور شده زحمت و مجاهدت سانسورچیان را خنثی می‌‎کند. احتمالاً اگر خوب در این مورد فکر کنیم راه‌های دیگری هم می‌توانیم بیابیم تا در برابر هجوم افسارگسیخته و جهاد سانسورچیان در راه امر به معروف و نهی از منکر ایستادگی کنیم.