شيخ عزالدين حسينی، روحانی و سياست‌مدار کرد، روز گذشته در شهر اوپسالای سوئد به علت بيماری در سن ۸۹ سالگی درگذشت.

کميتە برگزاری مراسم يادبود و تجليل از ماموستا شيخ عزالدين حسينی با صدور اطلاعيه‌ای اعلام کرد: «شيخ عزالدين حسينی در شامگاه پنج‌شنبه ۲۱ بهمن‌ماه ۱۳۸۹ در بيمارستان آکادميسکا در شهر اوپسالای کشور سوئد دار فانی را وداع گفت.»

شيخ عزالدين حسينی در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۰۰ خورشیدی به دنيا آمد و مدت ۳۰ سال در مدارس علوم دینی در کردستان ایران به تدریس مشغول بود.

وی فعاليت‌های رسمی سياسی خود را از دوران عضويت جمعيت احيای کرد (کومله ژ.ک) در سال ۱۳۲۲ آغاز کرد.

در جريان انقلاب سال ۱۳۵۷ يکی از رهبران قيام و تظاهرات عليه حکومت شاه در کردستان بود.

در سال‌های منتهی به انقلاب کوشش چشم‌گيری نمود تا مسئله کردستان به شيوه صلح‌آميز به نتيجه برسد.

نخستين هيأت نمايندگی دولت در سال ۱۳۵۷ که در رابطه با مسائل کردستان وارد مهاباد شد، شيخ عزالدين حسينی را ملاقات کرد.

در پاييز سال ۱۳۵۸ رياست هیأت نمايندگی مذاکره‌کننده مردم کردستان، مرکب از حزب دموکرات، کومه‌له‌ و شاخه‌ کردستان سازمان چريک‌های فدايی خلق را به عهده داشت.
 

در همان سال در قم با آيت‌الله روح‌الله خمينی ملاقات کرد و در تهران با مهدی بازرگان، نخست وزير وقت و مقامات ديگر حکومتی به گفت‌وگو و مذاکره پرداخت.

شيخ عزالدين حسينی از جمله اولين روحانی‌های ايران و کردستان بود که به جدايی دين از دولت باور داشت. وی در اين مورد گفته بود: «قانون اساسی ، بايد قانونی باشد که همه مردم را در بر بگيرد. دمکراسی و آزادی و سکولار باشد. هر کس به اين قانون نگاه کند، آن را مال خودش بداند.»
 

او در ابتدای انقلاب در رفراندوم «جمهوری اسلامی، آری يا نه» شرکت نکرد و طی اطلاعيه‌ای در اين‌باره نوشت: «چون هنوز محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است و به‌ويژه از نظر تعيين سرنوشت و مسئله خودمختاری کردستان در چارچوب ايران آزاد و حقوق حقه ساير خلق‏ها نامشخص می‌باشد، بنابراين تا زمانی‌که رسمأ جواب قطعی در اين مورد از طرف دولت و شورای انقلاب اسلامی ايران اعلام نگردد، شخصأ از شرکت در رفراندوم خودداری نموده و مردم نيز با توجه به مسئوليت‏های ملی و مذهبی خود آزاد و مختارند.»

شيخ عزالدين حسينی در يکی از آخرين گفت‌وگوهای خود اعلام کرد: «من افتخار می‌کنم که در سياست شرکت کردم. ملت کرد تحت ستم است. همه ما بايد مبارزه کنيم تا از اين ستم رها بشويم و به حق طبيعی خود برسيم. من اگر سهم کوچکی در اين مرحله داشته باشم، خيلی به آن افتخار می‌کنم.»
 

او از تابستان سال ١٣٦٩ در کشور سوئد اقامت داشت.