آسیه امینی- بالاخره بعد از چند روز چانه زنی پذیرفتیم زندان‌‌ همان حصر است یا به عبارتی حصر خانگی معنایش زندان است و زندان، الزاما خانه امن! نیست و خانه امن جایی است که به آن پناه می‌برند نه اینکه به زور کسی به آنجا برده شود و البته بالاخره روز گذشته عده‌ای به صراحت گفتند که از نظر علم حقوق و منطق و عقل و تجربه، وقتی کسی را به زور به جایی ببرند و حصرش کنند و کسی هم نداند آنجا کجاست، نام دیگرش در محاوره ما مردم، نه فقط بازداشت، که آدم‌ربایی است. حالا اینکه چرا این همه با خودمان تعارف داشته‌ایم و از به کار بردن واژه زندان برای چهار رهبر نمادین جنبش سبز پرهیز داشتیم، بماند!
 

 
اما نگرانی‌ها با دانستن اینکه خانم‌ها کروبی و رهنورد و آقایان موسوی و کروبی از حصر خانگی به حشمتیه نامی/جایی/زندانی برده شده‌اند یا جای دیگر، فرقی در اصل ماجرای زندانی شدن آن‌ها ندارد. این نگرانی وقتی بیشتر می‌شود که مکان نگهداری آن‌ها نامعلوم باشد و خبرگزاری فارس و سخنگوی قوه قضائیه اصرار داشته باشد آن‌ها هم‌چنان در خانه‌هایشان هستند اما شب‌ها چراغ خانه‌شان را روشن نمی‌کنند!
 
نگرانی وقتی بیشتر می‌شود که این قایم موشک بازی نام زندان‌های نا‌آشنایی را رو می‌کند که تازه معلوم نیست این چهار نفر به کدام یک از آن‌ها برده شده‌اند؟ اینکه به ویژه زهرا رهنورد و فاطمه کروبی در معرض چه تهدیدهایی به خاطر زن بودنشان قرار دارند. این نگرانی ربطی به استقامت و باور آن‌ها در پایداری در راهی که برگزیده‌اند ندارد. اما هنوز برای ما هر زن زندانی، زهرا کاظمی، یک تجربه تهدیدآمیز جدی است. بنابراین حق داریم که نگران باشیم آیا خانم‌ها رهنورد و کروبی با ه‌مند؟ آیا مردان غریبه این دو زن زندانی را محصور کرده‌اند؟
 
اما گاهی پاتکی که از جانب خودمان به خودمان می‌رسد چنان باور نکردنی است که باید با خودمان تکرار کنیم «حتما اشتباه شده است» وگرنه نمی‌شود که در حالی که جنبش سبز را نام دختری آزاده به نام ندا به جهان معرفی کرد، و نمی‌شود در حالی که نیمی از بدنه این جنبش زنانی بوده‌اند که جان را به کف دست‌هایشان گرفتند و روزهای شنبه پرچم دادخواهی فرزندان قربانی شده میهن را در پارک لاله به اهتزاز درآوردند، و نمی‌شود به خاطر بهاره‌ها و نسرین‌ها و نرگس‌ها و ژیلا‌ها و… و نمی‌شود به ده‌ها دلیل دیگر «به طور سهوی» بیانیه اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید، روز سه شنبه ۱۷ اسفند مصادف با روز جهانی زن را از تقویم سه شنبه‌های اعتراض حذف کند.
 
نه، نمی‌شود! حتما اشتباهی رخ داده است. نمی‌شود که با وجود فراخوان برخی از فعالان، مبنی بر اعتراض در سه سه شنبه تا آخر سال که یکی تولد میر حسین موسوی بوده و دومی روزجهانی زن و سومی چهارشنبه سوری، سایت نوروز با انتشار فراخوان دیگری به صورت کاملا سهوی دومین سه‌شنبه از قلم بیندازد.
 
امیدوارم نوشتن این یادداشت به این پاسخ تکراری منجر نشود که الان وقت این حرف‌ها نیست! چون من به شخصه نمی‌دانم کی باید چنین حرفی را گفت و نوشت.
 
بسیاری از فعالان جنبش زنان همواره براین باور بوده‌اند که پیوند جنبش زنان با مسائل سیاسی، این جنبش اجتماعی برآمده از نابرابری زن و مرد را آسیب پذیر می‌کند. چون تجربه نشان داده است که حضور ما زنان برای نمایش اقتدار احزاب و گروه‌های سیاسی بسیار مناسب و موثر است. اما این پرداخت هزینه همواره یک‌سویه و یک‌طرفه بوده است. حضور زنان آنجا که به رای و اراده سیاسی است، مهم است و با شکوه و… اما به محض اینکه حرف از حقوق زنان می‌شود و به ویژه قرار است که زن را با هویت زنانه‌اش بپذیریم، نه صرفا همسر و مادر بودن، اینجاست که گویا مرزبندی‌ها عیان می‌شود.
 
اما واقعیت این است که زنان را کسی با دعوت به خیابان نیاورده است. امسال نیز هم‌چنان زنان برای برابری و آزادی راه خود را خواهند پیمود هم‌چنان‌که در تمام این سال‌هایی که فعالان سیاسی به چانه‌زنی در قدرت مشغول بودند، زنان برای نمایش مبارزه‌شان برای کسب حق برابر در خیابان‌های نا‌امن تهران فریاد زدند و هزینه دادند.
 
امسال اتفاقا ما زنان برای سر دادن فریاد اعتراض انگیزه قوی‌تری داریم. به خاطر دوستان‌مان، به خاطر زنانی که در زندانند، به خاطر زنانی که کشته شدند، به خاطر زنانی که آغوش گشودند تا خیابان از تیزی خشونت، فرش خون نشود و به خاطر زهرا رهنورد و فاطمه کروبی که سودای ریاست جمهوری هم نداشتند اما هم‌پای همسران‌شان هزینه داده‌اند.