فروغ. ن. تمیمی – «شاید باور نکنید روزی که به دنیا آمدم مادرم خیلی ناراحت شد. او دیگر دختر نمی‌خواست چون نوزاد دختر داشتن ننگ بود. برای همین مرا برد زیر نور شدید آفتاب گذاشت تا بمیرم. آفتاب‌زدگی باعث سوختگی شدید پوستم شد، اما من نمردم. مادرم باور کرد که خواست خدا بوده و شاید در کار پروردگار حکمتی باشد. این تنها دلیلی بود که بعد‌ها مرا در سن ده سالگی بعداز کشته شدن پدرم در جنگ و با وجود مخالفت شدید برادرانم به مدرسه گذاشت.» 

این بخشی از شرح حال فوزیه کوفی، مشهور‌ترین سیاستمدار زن در افغانستان است. او ۳۵ ساله و معاون پارلمان است، و می‌خواهد به عنوان تنها کاندیدای زن در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۱۴ شرکت کند، اما تنها شرط شرکت فوزیه در انتخابات آینده آن است که او تا آن زمان زنده بماند. فوزیه کوفی تا کنون از چند سوء‌قصد جدی جان بدر برده ولی می‌ترسد توسط مخالفانش که شامل طیف وسیعی ازطرفداران طالبان تا بعضی از احزاب فعال در پارلمان و غیره هستند، ترور شود. 

فوزیه کوفی هربار که به قصد فعالیت‌های سیاسی به استان‌های افغانستان سفر می‌کند، وصیتنامه‌اش را در قالب نامه‌های ساده و روان برای دو دختر کوچکش می‌نویسد. این نامه‌ها همراه با شرح زندگی خصوصی‌اش به تازگی در یک کتاب چاپ شده‌اند. در کتاب «نامه‌هایی به دخترانم»، اتوبیوگرافی فوزیه با تشریح زندگی باورنکردنی، دردناک و سراسر تلاش وی و شرایط زندگی زنان افغانی نوشته شده و در پایان هر بخش نیز وی نامه‌ای به دخترانش نوشته است. فوزیه با بازگویی تجربیات خود از دختران ۱۰ و ۱۲ ساله‌اش می‌خواهد درصورتی که مادرشان توسط مخالفان سیاسی کشته شد، از پای ننشینند و برای به‌دست‌آوردن حقوق برابر برای زنان افغان مبارزه کنند. 

فوزیه در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد: «در زندگی روزهایی هست که امید و نیروی زندگی از بین می‌رود و تنها راه تسلیم شدن است، اما دختران من تسلیم شدن راه چاره نیست.» 

نویسنده در کتابش تصویر واقعی و دقیقی از روابط دوجنس در کشورش، نقش مذهب، آداب و سنت‌ها در فرودستی زنان به خواننده کتاب می‌دهد و جرم بزرگی به نام «زن بودن» در افغانستان را با دقت و موشکافی تمام بازگو می‌کند. 

او در ناحیه فقیر بدخشان و در خانواده‌ای که با سیاست سر و کار داشت به دنیا آمد. در دوره طالبان شاهد جنگ و انواع تبعیض‌های باورنکردنی علیه زنان بود. فوزیه نوزدهمین فرزند از پدری با هفت زن و خانواده‌ای با ۲۳ خواهر و برادر است. و تنها دختر درخانواده و فامیلش بود که با تلاش مادرش توانست به مدرسه برود؛‌‌ همان مادری که می‌خواست او را در روز تولدش به جرم دختر بودن سر به نیست کند! مادری که بعد‌ها وقتی شاهد پیشرفت تحصیلی دخترش بود روزی به زن همسایه گفت: «خدا را چه دیدی شاید دخترم روزی رئیس جمهور شد.» 

۲۰ سال بعد در سال ۲۰۰۵ او به عنوان عضو پارلمان انتخاب و در رای‌گیری سال ۲۰۱۰ بیشتر از تمام زنان نماینده رای آورد. فوزیه در ۱۷ سالگی وارد دانشکده پزشکی کابل شد. بعد از روی کار آمدن طالبان از ادامه تحصیل محروم شد، اما بعد‌ها در پاکستان در رشته مدیریت و هم در رشته حقوق تحصیل کرد. فعالیت‌های اجتماعی و رفاهی فوزیه به عنوان نماینده مجلس سبب محبوبیت شدید او در میان مردم افغانستان شده، اما مبارزات فمینیستی‌اش در دفاع از حقوق برابر به خشم و نفرت قشریون و طرفداران طالبان از او و سایر زنان کنشگر دامن زده است. 

پدر و چند برادر فوزیه درجنگ کشته شدند و همسرش در زندان طالبان به سل مبتلا شد و درگذشت. خودش تا به حال چندین‌بار مورد حمله فیزیکی قرار گرفته و حتی در ماشینش بمب گذاشته‌اند. او مدام به مرگ تهدید می‌شود. فوزیه کوفی از منتقدان دولت کرزای و هم از مخالفان سرسخت عدم مذاکره با گروه طالبان است. 

او سعی کرده در نامه‌های روزانه به دخترانش شهره و شهرزاد، به سادگی و روانی واقعیات بیرحمانه و زندگی سراسر رنج زنان در افعانستان را شرح دهد و با این پیش‌بینی که امکان کشته‌شدنش وجود دارد، فرزندانش را از نظر روحی برای یک زندگی سخت بدون حضور مادر آماده کند.