قوه قضاییه ایران زیر ضرب حمله و انتقاد قرار گرفته است. منتقدان از فساد در این قوه می‌نالند و مهاجمان که امروز نزدیکان محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری سابق ایران هستند و تا دیروز با سران دستگاه قضا سر یک میز می‌نشستند، تندترین اتهام‌ها را متوجه صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه می‌کنند. حمله‌هایی که مانند آنها تا پیش از این سابقه نداشته است.

کارتون از اسد بیناخواهی

مسئولان قوه قضاییه هم اما ساکت ننشسته‌اند. رده بالاها به حمایت از رییس خود به میدان آمده‌اند و به احمدی‌نژاد و نزدیکانش می‌تازند. از جمله محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، از تشکیل پرونده برای احمدی‌نژاد و نزدیکانش خبر داده است. از بیرون قوه قضاییه نیز محسن رفیقدوست، از مسئولان اصلی سپاه پاسداران در سال‌های نخست انقلاب و از چهره‌های اصولگرای حکومت ایران گفته است به‌زودی خدمت احمدی‌نژاد خواهند رسید.

شخص رییس قوه قضاییه هم در نشستی هشت ساعته با دانشجویان به مناسبت ۱۶ آذر، روز دانشجو، با وجود پرسش‌های انتقادی درباره عملکرد قوه قضاییه و فساد نزدیکان (برادران) رییس قوه، از خجالت رییس جمهوری سابق درآمد و او را به فتنه‌گری متهم کرد.

این همه در حالی‌ست که حاضر شدن رییس قوه قضاییه در دانشگاه و در میان دانشجویان آن هم به مناسبت روز دانشجو اگر بی‌سابقه نبوده باشد، کم‌سابقه است و نشان می‌دهد هرم قدرت در دستگاه قضا تصمیم دارد فعالانه علیه حمله‌ها واکنش نشان دهد. تلاشی که به دلیل وجود بحران در دستگاه قضایی، احتمالا به قصد فرافکنی‌ست.

در تازه‌ترین تحولات مربوط به رویارویی احمدی‌نژاد و رفقا با رییس قوه قضاییه اما او به صادق آملی لاریجانی فرصت داده تا اگر اسنادی علیه او و نزدیکانش در مورد رابطه با بابک زنجانی وجود دارد، ظرف ۴۸ ساعت منتشرشان کند: مهلت ۴۸ ساعته احمدی‌نژاد به قوه قضائیه

رضا علیجانی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی ملی-مذهبی مقیم فرانسه، درباره این رویارویی و آنچه در قوه قضاییه می‌گذرد به زمانه می‌گوید مشکلات بنیادی قوه قضاییه را می‌توان در پنج عنوان دسته‌بندی کرد.

رضا علیجانی

علیجانی می‌گوید: «در هفته‌های اخیر دانشگاه رفتن غلامحسین محسنی اژه‌ای و نشست صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه با دانشجویان نشان می‌دهد پرسش‌هایی جدی و اعتراضات جدی حتی در بدنه هوادار جریان به اصطلاح اصولگرا/ محافظه‌کار هم به وجود آمده که دیگر قابل لاپوشانی نیست. حالا طیف آقای احمدی‌نژاد این را به صورت هیجانی مطرح می‌کند (بنا به دلایل خودشان). در این زمینه نامه‌ای که آقای احمدی‌نژاد به آقای خامنه‌ای نوشت نیز قابل توجه است اما مساله فراتر از این است و به هر حال بسیاری از روزنامه‌ها و نهادها و حتی افرادی که به جریان محافظه‌کار هم نزدیکند، به قوه قضاییه نقدهای جدی وارد کرده‌اند.»

به گفته علیجانی نگاه عمیق‌تر به این مساله نشان می‌دهد قوه قضاییه از چند مشکل اساسی رنج می‌برد. مشکلاتی که از ابتدای انقلاب به وجود آمده‌اند و به تدریج بر آنها افزوده شده است:

«اولین نکته اینکه به هر حال این قوه قضاییه از درون هیجانات اول انقلاب درآمده و در آن هیجانات، قانون و رعایت آن خیلی جدی گرفته نمی‌شد و این تبدیل به یک رویه، سنت و عادت در قوه قضاییه شده. یعنی دستگاه قضا در واقع بستر اولیه شکل‌گیری‌اش به ویژه در دادگاه‌های انقلاب به این شکل بوده که متهمانی را بیاورد و بدون رعایت آیین دادرسی محاکمه بکند و به سرعت حکم اعدام یا مثلا حکم‌های سنگین دیگر بدهد. این از “آدم بدها” (به اصطلاح معروف در انقلابات که می‌گویند انقلاب‌ها فرزندان خود را می‌خورند) شروع شد و به آدم‌های خوب منتهی شد. همین سنت در دهه ۶۰ در رابطه با مخالفین و منتقدین سیاسی ادامه پیدا کرد. یعنی در واقع هیجانات اول انقلاب تبدیل شد به رفتارهای غیرقانونی که دیگر سنت شد.»

رضا علیجانی در شرح دیگر مشکلات اساسی قوه قضاییه به زمانه می‌گوید: «نکته دیگر شریعت‌محوری قوه قضاییه است. یعنی پایه و اساس قوه قضاییه بر این گذاشته شده که باید احکام اسلام و در تلقی روحانیت، فقه چند صد ساله اجرا بشود. از اندرون این وضعیت که دکتر {محمد} بهشتی آن را پایه گذاشت، قانون مجازات اسلامی بیرون آمد که اساسا متعلق به یک دوره تاریخی دیگری است و حتی آن اجتهادی را که حوزه‌ها می‌گویند، در آن دیده نمی‌شد (نمی‌شود). مثل سنگسار کردن، دست و پا بریدن و …. این دومین نقیصه قوه قضاییه است.»

سومین مشکلی که علیجانی در رابطه با دستگاه قضا به آن اشاره می‌کند، سیاست زدگی و ابزار سیاست شدن قوه قضاییه است:

«ما به یاد داریم که اوایل دوره اصلاحات، گروه‌های فشار باز فعال شدند تا شاید بتوانند با حملات خیابانی و امثال اینها مطبوعات را بترسانند یا هر آنچه که نمی‌پذیرفتند، جلویش را بگیرند. اما این گروه‌های فشار چون بی‌اثر بودند به تدریج جمع شدند یا عقب رفتند و خود قوه قضاییه وسط آمد و تبدیل به ابزار سرکوب سیاسی شد. یعنی قوه قضاییه مخالفان را که دیگر جنس‌شان با مخالفان دهه ۶۰ هم متفاوت بود (آن موقع به اسم محارب و اینها می‌توانستند اعدام کنند)، با شیوه جدید و وارد کردن اتهامات تهدید امنیت ملی، تهدید امنیت نظام یا تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و … از میدان به در کرد. به بیان دیگر این مخالفان و اختلافات دیگر داخلی شده بود و بخشی از حاکمیت و چهره‌های داخل حکومت و حتی لایه‌ای از جامعه مدنی که امکان فعالیت پیدا کرده بود، از سوی قوه قضاییه هدف قرار گرفت. به این ترتیب قوه قضاییه به ابزار سرکوب جامعه مدنی و همچنین تسویه حساب‌های درون قدرت تبدیل شد. یعنی دادگاه ویژه روحانیت می‌آمد مثلا عبدالله نوری را می‌گرفت، محسن کدیور را می‌گرفت. یا در یک مرحله‌ای آقای {حسن یوسفی} اشکوری بازداشت شد. در خود دادگاه انقلاب هم افتادند به جان اصلاح‌طلب‌ها و ملی-مذهبی‌ها و وبلاگ‌نویس‌ها و طیف آقای منتظری و تحکیم وحدت و زنان و امثالهم و بعد از سال ۸۸ حتی به حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب هم رسیدند.»

نکته دیگری که در ذیل موضوع «ابزار سیاسی شدن» مورد توجه رضا علیجانی قرار گرفته، تبدیل به ابزار سرکوب شدن توسط بازجوهاست.

او می‌گوید: «جدا از سیاست‌زدگی، قوه قضاییه امنیتی‌محور هم شده است. یعنی در واقع نوعی بازجوسالاری در دادگاه‌های سیاسی که به هر حال منتقدان سیاسی، فعالان مدنی، صنفی، قومی، جنسیتی، کارگری، سندیکایی، معلمان و انواع صنوف دیگر محاکمه می‌شوند و هر آنچه که بازجو اراده کند، اتفاق می‌افتد. در واقع قاضی گوش به فرمان بازجو شده است. این مسائل البته خیلی بدیهی است، یعنی خیلی مستنداتش زیاد است و در اذهان همه وجود دارد و من تنها یادآوری می‌کنم که اینها را می‌شود دید.»

علیجانی در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: «در همین زمینه ابزار سیاست شدن و ابزار بازجو شدن، نیروهای امنیتی حتی در برخی حوزه‌های سیاست خارجی هم وارد شده‎‌اند. یعنی مثلا افراد دو ملیتی دستگیر می‌شوند و در حالی که معلوم می‌شود عموما بیگناه هستند (نمی‌خواهم مطلق بگویم) اما اینها به اصطلاح برای باجگیری گروگان گرفته می‌شوند. یعنی بازداشت‌شان عمدتا در رابطه با پول است و اینها بعد از گرفتن آن پولی که معمولا نقدی و چمدانی هم حمل می‌شود، آزاد می‌شوند.»

بخشی از مشکلات مربوط به سیاست‌زدگی در قوه قضاییه اما به شخص رییس این قوه برمی‌گردد. علیجانی می‌گوید: «یک حاشیه دیگر که اینجا وجود دارد شخصی شدن سیاست‌زدگی در دستگاه قضاست. یعنی مثلا رییس قوه خودش با هر کسی اختلاف شخصی دارد، وارد درگیری‌های سیاسی هم می‌شود که حالا آخرین مورد آن همین ماجراهای محمود احمدی‌نژاد و نزدیکانش است.»

به گفته این فعال سیاسی، ماجراهای احمدی‌نژاد از آنجا سر گرفته که قوه قضاییه نمی‌تواند وارد پرونده‌های اصلی این طیف شود:

«پرونده‌های مالی، هدر دادن بودجه، فسادهایی که در دوره تحریم‌ها بوده و …؛ چون این پرونده‌ها به افرادی می‌رسند که با پایه‌های نظام در ارتباطند (به افرادی درون بیت و در راس هرم سیاسی و هیات حاکمه)، به این ترتیب و با توجه به این مساله مجبورند پرونده‌سازی کنند و وارد حواشی شوند و همین پرونده‌سازی‌ها یعنی برخورد سیاسی که ممکن است خیلی‌هاشان هم صحت نداشته باشند. به همین دلیل زبان امثال بقایی و اینها دراز می‌شود در حالی که اگر پرونده‌های اصلی روی میز گذاشته شوند، آنها نمی‌توانند ادعایی داشته باشند.»

به گفته علیجانی، مساله بین احمدی‌نژاد و آملی لاریجانی هم شخصی شده: «او به برادرهای این حمله می‌کند و این به نیروهای پیرامون او.»

آخرین نقص و مشکل اساسی قوه قضاییه از نگاه رضا علیجانی فساد است: «فساد دامنگیری که متاسفانه بخش قابل توجهی از قضات را فراگرفته. دلال دارند و این بارها به افکار عمومی کشانده شده. حتی آقای خامنه‌ای در سخنانی به صورت تلویحی گفته است باید با این جریان و این نوع قاضی‌ها تند برخورد شود. اخیرا هم ما دیدیم در نشستی با محسنی اژه‌ای، یکی از افراد که ظاهرا خودش هم مدتی در قوه قضاییه بوده و نزدیک شده به این حوزه‌ها، این فساد را مورد توجه و اشاره قرار داد.»

  • در همین زمینه:

علیجانی می‌گوید این مشکل بسیار عمق پیدا کرده و مساله‌ای است که آحاد مردم هم با آن برخورد دارند و باعث نارضایتی شدید مردم شده است: «فساد قوه قضاییه اما یک مقدار قبح‌زدایی هم شده. به علت اینکه یک نوع فساد ساختاری است قبح‌زدایی شده و چون به آن رسیدگی هم نمی‌شود، متاسفانه دارد تبدیل به یک رویه می‌شود.»

رضا علیجانی در پایان صحبت‌های خود به زمانه می‌گوید: «من در مجموع فکر می‌کنم شاید قوه قضاییه ایران هیچگاه در این دوره مدرن یعنی از زمان رضا شاه به بعد در این حد از فساد نبوده. من در پایان این را می‌خواهم مستند بکنم به سخنان آقای {احمد} صدر حاج سید جوادی که ایشان خود دادستان بوده در دهه ۳۰. در نظام قضایی بوده و …. ایشان در یک جلسه‌ای که خود من هم بودم، یک قطعه شعری خواندند، یک رباعی که از ایشان هم یک مقدار عجیب بود. یک لحن بسیار تند و توهین‌آمیز داشت علیه قوه قضاییه اما اصل جمله برای من مهم است که گفتند در آن زمان {دوران محمدرضا شاه پهلوی}، لااقل قاضی‌های دادگستری و سیستم دادگستری سالم بودند. لذا به دلیل سلامت نسبی آنجا رژیم شاه مجبور بود پرونده‌های سیاسی را اساسا ببرد به یک دادگاه دیگری که دادگاه نظامی بود. آنجا بود که قاضی‌ها گوش به فرمان بودند. بنابراین با استناد به حرف ایشان و تجربه ایشان می‌خواهم بگویم که در نزدیک به یک قرن گذشته قوه قضاییه ایران هیچگاه چنین درگیر بی‌قانونی و فساد گسترده نبوده است.»

مسئولان دستگاه قضا می‎‌خواهند از پتانسیل دانشگاه بهره‌مند شوند

  • علی کلایی: فعال‌تر شدن مسئولان دستگاه قضایی، از رییس آن شیخ صادق آملی لاریجانی گرفته تا سخنگویش، غلامحسین محسنی اژه‌ای و تلاش‌شان برای حضور بیشتر در جمع‌های جوان دانشجو، چند دلیل، معنا و هدف مشخص می‌تواند داشته باشد.
علی کلایی

علی کلایی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر مقیم سوئد، در شرح این دلایل به زمانه می‌گوید: «با جوان‌تر شدن مسئولان دستگاه قضایی و با توجه به صبغه دانشگاهی آملی لاریجانی و همچنین هرچه فعال‌تر شدن جنبش دانشجویی و تاثیرشان در انتخابات‌های اخیر، این مسئولان درصدد برآمده‌اند تا به این جمع‌ها نزدیک‌تر شوند و بخشی از پتانسیل دانشگاه را با خود همراه کنند. در واقع شاید این تصور در میان مسئولان دستگاه قضایی ایجاد شده باشد که حال که دولت بخشی از بدنه دانشگاه را با خود همراه کرده، چرا دستگاه قضایی چنین نکند و در واقع نیرویی ثابت قدم در دانشگاه برای خود نداشته باشد؟ این مساله را می‌توان در ادامه سهم‌خواهی سیاسی از دانشگاه در دو دهه اخیر و همچنین گذشته آملی لاریجانی در دانشگاه امام صادق دانست و دنبال کرد.»

به گفته کلایی، هر دو جریان صف کشیده در برابر دستگاه قضایی، یعنی جریان احمدی‌نژاد از سویی و جریان اصلاحی-اعتدالی حامی دولت از سوی دیگر، در دانشگاه دارای قدرت هستند: «حضور اصحاب قوه قضاییه در دانشگاهی که برخی از دانشجویان احتمالا آگاهی کافی در خصوص گذشته این حضرات ندارند (مثلا داستان گاز گرفته شدن شانه عیسی سحرخیز، نماینده وقت مدیران مسئول جرائد توسط محسنی اژه‌ای، نماینده وقت قوه قضاییه در خرداد ماه ۱۳۸۳)، می‌تواند موجب این شود که جناح لاریجانی به‌طور اخص و دستگاه قضایی به‌طور اعم در میان دانشگاهیان مخاطب و حامی پیدا کرده و بتوانند یارگیری کنند یا دست‌کم بتوانند با این گونه حضورها پروژه “سفیدسازی دستگاه قضایی” را در برابر هجمه جریان احمدی‌نژاد از سویی و جریان اعتدال-اصلاح‌ طلبان حاضر در دولت از سویی دیگر دنبال کنند.»

سومین نکته‌ای که کلایی در تحلیل وضعیت قوه قضاییه مطرح می‌کند، موضوع «عدالت» در سخنان مسئولان قوه قضاییه است: «محور بخش اعظم سخنان اژه‌ای و لاریجانی، پاسخگویی و مساله عدالت بوده است. در واقع دو محوری که امروز از سوی جریان‌های رقیب دستگاه قضایی مورد سوال است. رفتار اژه‌ای و سوت بلبلی زدنش و تلاشش برای نشان دادن چهره‌ای غیرخشن از خود و دستگاه قضایی نیز باز نشان از تلاش برای جلب پتانسیل دانشگاه و حفظ آن برای زمان لازم دارد. خروجی هر سه عامل و انگیزه اما یکی است: یارگیری و داشتن نیرویی درون دانشگاه برای زمان لازم یا استقاده از آنها به عنوان نیروهای پیش قراول حفاظت از دستگاه قضایی.»

کلایی اما این رفتار را جدید می‌داند و به زمانه می‌گوید: «پیشتر (مثلا در آبان ۸۶) رییس وقت دستگاه قضا یعنی {محمود} هاشمی شاهرودی با روسای دانشگاه‌ها و اساتید ارتباط داشتند، اما این ارتباط نفس به نفس با دانشجویان آن هم با طنازی‌های اژه‌ای امری جدید است و باید آن را به نظاره و تحلیل دقیق نشست. طبیعت جنبش دانشجویی در ایران اما همیشه به سوی استقلال از نهادهای قدرت میل کرده است. نه دولت بی‌ربط به تدبیر و امید، نه دستگاه قضایی با کارنامه سیاه و نه رفتارهای نمایشی جریان احمدی‌نژاد نخواهند توانست بدنه جنبش دانشجویی را از آن خود کنند.»


  • در همین زمینه