بهروز روستا – در برنامه پیش گفتیم که برای داشتن زندگیای سالم و خلاق باید از شر هرگونه همجنسگراستیزی درونیشده و ترس از آشکارشدن همجنسگراییمان رها بشویم، چراکه این ترسها مانع از آن میشوند که ما تواناییها و امکانهای انسانی خودمان را شکوفا سازیم.
گفتیم که پذیرش خویشتن و رسیدن به عزتنفس روندی درازمدت است و خوب است که شبکهای از دوستان و اعضای خانواده و مشاوران معتمدی داشته باشید تا در این مواقع دشوار از شما حمایت کنند.
همچنین از مراحل آشکارسازی گفتیم که شامل پنج مرحله میشود:
الف: آگاهی و شناخت خود
ب: مطرحکردن گرایش جنسی خود با دیگران
ج: آشنایی با مردان و زنان همجنسگرای دیگر
د: داشتن روابطی سالم با دیگر افراد همجنسگرا
ه: افزایش عزت نفس و پذیرش کامل خود
پیش از آشکارسازی
قدم اول سفر ما، آشکارسازی به نزدیکان و عزیزان خودمان است، اما شاید این مرحله سختترین قدم زندگیمان هم باشد. شبیه قمارکردن است، چون همه آنها شاید ما را همانطور که هستیم، نپذیرند.
ممکن است وقتی برای آنها آشکارسازی کردید احساس گناه یا خودخواهی کنید، بهخصوص اگر آشکارسازی شما موجب رنج و ناراحتی آنها شود. ممکن است برای آنها سخت باشد که خودشان را با وضعیت جدید هماهنگ سازند؛ چون دارید آنها را دعوت میکنید که شما را همانطور که هستید تماشا کنند و از واقعیت شما آگاه شوند.
شاید بعضی از عزیزانمان در درجه اول متوجه نشوند که ما با آشکارسازی و افشاکردن واقعیت خویش داریم به آنها هدیهای گرانبها میدهیم، اما بالاخره متوجه خواهند شد، حتی اگر زمان درازی طول بکشد.
روند آشکارسازی درست از زمانی شروع میشود که شما متوجه تفاوت خودتان با دیگران میشوید و زمان میگیرد تا پی به ماهیت و چیستی این تفاوت ببرید. اگر شما متوجه ماهیت این تفاوت شدید آنوقت اعضای خانواده شما هم میتوانند به شما بپیوندند، اما اگر شما از تفاوت خود آگاه نباشید، والدین و اعضای خانواده هم متوجه نخواهند بود و در واقع نمیتوانند به آگاهی برسند و رفتارهای نامعقول از خود نشان میدهند.
آنها شاید از شما انتظار داشته باشند که کمکشان کنید تا بفهمند، اما شما ممکن است جواب سئوالهای آنها را ندانید. اشکال ندارد اگر به آنها بگویید که در حال حاضر خودتان هم نمیدانید اما مشغول جمعآوری اطلاعات و یادگرفتن هستید. صبور باشید. انتظار نداشته باشید که آنها بلافاصله شما را بپذیرند. اگرچه بعضی از خانوادهها همیشه مایه دلگرمی فرد همجنسگرا هستند.
به آنها وقت دهید تا مطالعه کنند، درست همانطور که خود شما هم زمان زیادی طول کشید تا خودتان را فهمیدید. والدین شما درباره آینده و سرنوشت شما نقشهها کشیده بودند و حالا نیاز دارند که توقعها و انتظاراتی که از شما داشتند را اصلاح و تعدیل کنند.
اگر هم ازدواج دگرجنسگرایانه کردهاید، آشکارسازی شما احتمالاً تغییرات مهمی در روابط شما و همسرتان به وجود خواهد آورد. در این صورت، همسرتان به زمان نیاز خواهد داشت تا با وضعیت جدید شما منطبق و هماهنگ شود.
توشه بردارید
قبل از اینکه برای اشخاص نزدیک آشکارسازی کنید، خوب است که مجهز شوید و بدانید که شخص مقابلتان چه واکنشی ممکن است از خودش نشان دهد. البته نمیخواهیم که شما را بترسانیم و از آشکارسازی ناامیدتان کنیم. فقط میخواهیم تا جایی که ممکن است بهتان کمک کنیم تا آماده شوید.
اگر ازدواج دگرجنسگرایانه کردهاید، ممکن است مجبور باشید جایی را برای ماندن پیدا کنید تا شما و همسرتان بتوانید تصمیم بگیرید که قدم بعدیتان چه باشد و چه کار خواهید کرد. اگر والدینتان بعد از آشکارسازیتان خیلی ناراحت و آشفته شدند ممکن است مخارج شما را دیگر تامین نکنند و باید به دنبال منبع مالی دیگری باشید.
اگرچه پیشبینی واکنش اشخاص نزدیک پس از آشکارسازی خیلی سخت است، اما میتوانیم واکنشهای ممکن و معقول را در نظر آوریم. ما قبل از آشکارسازی برای نزدیکانمان باید بدانیم:
چرا حالا؟
آیا آماده هستم که طرد شوم؟
اگر به والدین یا همسرم آشکارسازی کنم، چه کس یا کسان دیگری از این مسئله مطلع خواهند شد؟
نگرش آنها به همجنسگرایی و همجنسگرایان چیست؟
۱- چه میخواهم بهشان بگویم؟
۲- آیا از آنها حمایت خواهم دید؟
۳- آیا باید به نزدیکانم وقت دهم که با این موضوع کنار بیایند؟
۴- آیا میتوانم در این زمینه با آنها حرف بزنم و بهشان اطلاعاتی درباره همجنسگرایی بدهم؟
۵– آیا این صحبتکردن و دادن اطلاعات سرانجام مرا کمک خواهد کرد؟
توصیههای کلی برای آشکارسازی
امکان دارد وقتی میخواهید به نزدیکانتان بگویید که همجنسگرا هستید، حالت عصبی به شما دست دهد. اما راهکارهایی هست که میتوان در این مواقع به کارشان بست تا بهتر بتوانید با شرایط روبهرو شوید و بتوانید حرفتان را با اطمینان و آسودگی بیشتری بزنید:
۱- عجله نکنید. زمان مسئله مهمی است. سعی کنید یک زمانی را انتخاب کنید که خانهتان آرام و ساکت باشد تا هم شما و هم دیگران بتوانند روی موضوع بحث و تمرکز کنند و اگر سئوالی وجود دارد مطرح شود.
۲- بهشان بگویید احساس میکنید که باید مسئلهای را به آنها بگویید و آنها باید از این مسئله خبردار شوند. وقتی نزدیکانتان این جمله را بشنوند، میفهمند که شما میخواهید خبر بسیار مهمی را خودخواسته و با اراده خودتان به آنها بگویید.
۳- جملههای اولتان را مختصر کنید. مثلاً میتوانید بگویید: “خیلی وقت است که احساس میکنم …”
۴- صریح و مستقیم حرف بزنید. بگویید: “مامان یا بابا، من همجنسگرا هستم”، اما اگر برای کودک یا نوجوانتان دارید آشکارسازی میکنید، سعی کنید متناسب با زبان خودشان با آنها حرف بزنید. از این بگویید که همجنسگرایی یعنی چه و هر از گاهی سئوالی ازشان بپرسید تا مطمئن شوید که درست فهمیدهاند و اگر سئوالی دارند، بپرسند.
۵- اگر نسبت به اطلاعاتی که بهشان دادهاید واکنش ضعیفی نشان دادند، بهشان بگویید که برای خود شما هم سخت بوده که این اطلاعات را بفهمید.
۶- بهشان بگویید که خیلی وقت است دارید سعی میکنید خودتان را بفهمید، بنابراین میدانید که آنها هم زمان احتیاج دارند تا شما را بفهمند و بپذیرند.
۷- سعی کنید همه سئوالهایشان را جواب دهید، اما بهشان بگویید که قطعاً جواب همه سئوالها را نمیدانید. اگر واکنششان ضعیف بود و نمیتوانستند بفهمند، کجخلق نشوید و صبوری کنید.
اگر در فهمیدن همجنسگرابودن شما مشکلی دارند، به این معنی نیست که حتماً نمیخواهند شما را بپذیرند. آنها هم احتیاج به زمان دارند تا این خبر مهم را هضم کنند و درباره روابطی که با شما دارند بیشتر فکر کنند.
با سلام
واقعا توی رادیوها وسایت های ایرانی یه سایت باشه که حرف دل دگرباش ها را بزنه اون رادیو زمانه است با دیدن مطالب ونوشته هاتون که مایه دلگرمی امثال من هستید به زندگی وزندگانی خوشبین وامیدوار می شویم .
کاربر مهمان / 20 November 2011
از گفتارهای خوبی که می نویسد سپاسگذارم
کامیار / 22 November 2011
پدر، مادر، من … می دهم. این یعنی آشکار سازی. این همه هم صغری کبری چیدن ندارد. مگر …ن دادن تازگی دارد. از هزاران سال پیش بوده و همه هم می دانسته اند.
بهمن / 22 November 2011
بخاطر این مطالب خوب از شما متشکرم.
از یه جای زیبا / 23 November 2011
شما که خیلی دلتان به حال همجنسگراها میسوزد چرا در عین حال پدیده ی بچه بازی که در ایران بسیار شایع است را مورد نقد قرار نمیدهید؟ آیا شرم آور نیست که این در این جامعه این همه جک بچه بازی وجود دارد که اگر به مردم مغرب زمین که همجنسگرایی را قانونی کرده اند هم بگویید اصلا برایشان مفهوم ندارد؟ آیا اینکه ایرانیها برای هم جک بچه بازی میگویند و هارهار خنده سرمیدهند نمیتوان نتیجه گرفت که ذهن ایرانی اصولا فاسد و هرزه است. بهتر است به هرچیزی سرجای خودش توجه کنید. مشکل ما این نیست که همجنس گراها حقوقشان رعایت نمشود بلکه مشکل بزرگتر این است که بجه بازی در این ممکلت بسیار شایع است و کسی حتا حاضر نیست از آن سخن بگوید و آن را نقد کند. عدم آزادی همجنسگراها شرم آورتر از شیوع بچه بازی در این مملکت نیست.
کاربر مهمان / 25 November 2011
بابا شما کجای کاریید؟ مشکل جامعه ی ما آیا همجنسگرایی ست؟ بروید آمار بچه بازی در ایران را ببینید. خیلی ها در این مملکت آخوندی **** هوس ****پسربچه در سرشان است. خیلی ها را به زور **** برای آنکه خواسته های جنسی خود را برآورده کنند. چرا پژوهش درستی انجام نمیدهید ببینید چه تعداد از آنها که علاقه به همجنس دارند از تماس با غیرهمجنس محروم بوده اند و یا در کودکی به زور به این کار کشیده شده اند.؟ میدانم که نظرم را منعکس نمیکنید بخاطر آنکه کلمه ی **** و ****را بکار برده ام. اما اگر از شنیدن کلمه ی **** ابا دارید چطور از دادنش میخواهید دفاع کنید. بسیاری از معلمهای این مملکت از دانش آموزان پسر استفاده ی جنسی میکنند به شکل های مختلف. .. در شهرهای کوچک و روستاها پسربازی بیداد میکند. تجاور و ریپ در جامعه ما بیشتر در مورد پسران کم سن انجام میشود نه درمورد زنان و دختران. اما چون صحبت کردن از آن تابو ست کسی نمیداند و نمیشنود.
کاربر مهمان / 25 November 2011
واقعا از نویسنده کمال تشکر رو دارم، خیلی ممنونم! اما واقعا ارتباط جنسی و عاطفی دو همجنس عاقل و بالغ چه ربطی به ارتباط جنسی با بچه ها دارد؟ آیا ارتباط جنسی با بچه ها فقط محدود به پسربچه هاست و دختران شامل آن نمی شوند؟ یا شاید ارتباط با دختربچه ی نه ساله که عملا در کشور ما می تواند بصورت قانونی صورت بگیرد جرم نیست؟ ******
SS / 26 November 2011
در جواب به کسانی که از بچه بازی و شاهدبازی گفته اند لازم میدانم بگوییم که این پدیده همانطور که پژوهشگران گفته اند یک پدیده ی ایرانی نبوده بلکه با حضور ترکان و مغولان در ایران شایع شده است. اصولا نوع رابطه ی زن و مرد در تاریخ ایران نیاز به بررسی دارد. دلایل پرشماری هست که جایگاه زن در ایران در دوران پیش از اسلام بسیار والا و ارجمند بوده است. اما چه میشود که با ورود اسلام زن را به گوشه ی مطبخ و هوسگاه محدود میکنند و بر او پرده میپوشانند؟ این نیاز به پژوهش جدی دارد. کوتاه سخن اینکه شاهدبازی و علاقه ی عشقی و جنسی به پسران کم سن ازجمله به خاطر در پرده بودن و آزاد نبودن زنان اتفاق میافتد. اما در هر صورت ، برای من هم سوال است که چرا واقعا کسی دم از آن نمیزند و نقدی نمیکند. گویا یکی از تابوهای بزرگ ما که باید آن را بشکنیم همین بچه بازی ست.
کاربر مهمان / 26 November 2011
کسی نگفته ارتباط با دختران نه ساله جرم نیست. چه کسی این حرف را زده ؟. حداقل کامنت را دقیق بخوان. نکته این است که بچه بازی که مراد از آن علاقه ی جنسی به پسران کم سن و سال است در ایران شایع است. و هیچ آدم منصفی این حرف را رد نمیکند. و ایراد به تابو بودن آن است. کجا شما دیده اید که این پدیده را نقد کنند. حتا از گفتنش هم ابا دارند. بلکه گویا اکثریت این مردم کمابیش از آن خوششان هم میاید. از جوکها و لطیفه هایشان میشود این را فهمید.
کاربر مهمان / 26 November 2011
اين شخصی که بی دليل بحثِ کودک آزاری را در تمامِ مطالبِ مربوط به همجنسگرايی کامنت می کنند و ادعا می کنند هيچ کس از آن سخن نمی گويد بهتر است سری هم به قوانين جزایِ ايران بزنند و اين دورغِ شاخدارِ خودشان را اين قدر تکرار نکنند که خودشان هم باورشان شود. آقایِ عزيز اين قدر مغلطه نکنيد همه چيز را. فعالانِ حقوقِ بشر بسيار پيش تر از آن که افرادی مثلِ شما سنگِ کودکان را به سينه بزنيد، سال هاست دارند به جایِ خود برایِ حقوقِ کودکان مبارزه و تلاش می کنند و بعضا هم با برادرانِ قرونِ وسطايیِ شما مشکلاتِ فراوان داشته اند. نگاهی به آرشيوِ راديو زمانه بياندازيد می بينيد در همين سايت چندصد بار در اين مورد بحث و گفتگو شده است. مگر با بقالِ سرِ کوچه مجادله می کنيد که مدام می گوييد چرا مطلب در موردِ همجنسگرايی داريد، در موردِ کودک آزاری نداريد. آقا شما علاقه مند به حقوقِ کودک هستيد در ايران، اين راه و جاده دارز. ادعایِ شما کاملا دروغين است که می گوييد بحثِ تجاوز به کودکان تابو است و کسی از آن نمی گويد. يک جستجویِ ساده در گوگل به شما خواهد گفت که بسياری افرادِ با شرافت( نه مثلِ شما پر مدعا و حراف!) در اين زمينه شبانه روزی تلاش و مبارزه می کنند. شما هم به جایِ ستيز با مطالبِ همجنسگرايان به اسمِ دلسوزِ کودکان، برويد قدمی بر داريد هر چند اندک! باز هم چون به کرات گفته ايد هيچ کس در ايران در موردِ تجاوز به کودکان سخن نمی گويد بخشی از اخبارِ سالِ گذشته را برايتان اين جا شاهد می آورم. اگر وجدان داريد که دست از اين مغلطه بازی بر می داريد، اگر هم نه که اميد است که به جایِ سنگِ اين و آن به سينه زدن، با کسبِ دانش و آگاهی به راهِ عمل وارد شويد . اين هم متنِ خبر ” آخرین مورد تاریخی کودک آزاری در ایران بیجه بود که 18 کودک را پس از آزار جنسی در پاکدشت ورامین به قتل رسانده بود. بیجه به 16 بار قصاص نفس، یک بار اعدام به خاطر لواط، 15سال حبس و100تازیانه محکوم شد. بیجه را در 27 اسفند سال 84 اعدام کردند!”
** آقایِ روستا به خاطرِ مطالبِ بسيار خوبتان متشکرم.
محمد / 14 December 2011