اصطلاح «پن ‌سکشوالیسم» (یا پن ‌سکسوالیسم) برای نخستین بار در دهه ۱۹۰۰ توسط زیگموند فروید ذیل توسعه نظریه‌های روانکاوی مطرح شد. فروید این واژه را به عنوان غریزه جنسی‌ای که انگیزه همه انواع رفتار انسان است، به کار برد. اما این تعبیر در نزد فروید با معنای امروزی پن‌ سکشوالیتی در تمایز است که از دهه ۱۹۹۰ همزمان با جنبش‌های جنسیت سیال و کوئیر و نقد محدودیت جنسیت با دوگانه زن و مرد ظاهر شد.

همه‌جنس‌گرایی اصطلاحی است که در سال‌های اخیر به زبان فارسی هم مطرح شده است. این اصطلاح دامنه فراختری را برای گرایش جنسی و هویت یابی جنسی افراد فراهم می‌کند. همه‌جنس‌گرایی با سیاست‌هایی نظیر حقوق ترنس‌ها، سیالیت جنسیت وعدم انطباق جنسیت، ارتباط تنگاتنگی دارد.

این واژه اغلب در رابطه با نقد طبقه‌بندی جنسیت به یک دوگانه، یعنی مردانگی/زنانگی به کار برده می‌شود. افراد پن سکشوال معتقدند، که جنس و جنسیت برساخته‌های اجتماعی‌ای هستند که آنها را نمی‌توان در طیفی میان مرد تا زن یا مردانه تا زنانه محدود کرد.

پن سکشوالی از مصدر یونانی «پن» به معنای «همه» گرفته شده است. این واژه به افرادی اشاره دارد که احساس می‌کنند از لحاظ سکشوالیته، احساسی و معنوی توانایی برقراری رابطه جنسی-رمانتیک با دیگران را فارغ از هویت جنسیتی، جنس بیولوژیک و گرایش جنسی ایشان دارا هستند. به عبارت دیگر هویت پن سکشوال بیشتر در رابطه با افرادی که دارای بینش سیال نسبت به مقوله جنس، جنسیت و سکسوالیته هستند، به کار برده می‌شود.

میلی کیروس (Miley Cyrus) ستار پاپ که خود را یک پن سکشوال می‌داند، در رابطه با معنای همه‌جنس‌گرایی از منظر خود می‌گوید: «به معنای واقعی کلمه هر چیزی که رضایت بخش بوده و هر کسی که به سن قانونی رسیده و من را دوست دارد، فارغ از اینکه پسر یا دختر باشد (البته به غیر از حیوانات) می‌تواند در رابطه با من قرار بگیرد».

همه‌جنس‌گرایی/دوجنس‌گرایی

میان همه‌جنس‌گرایی و دوجنس‌گرایی از منظر تعریف هم‌پوشانی‌هایی وجود دارد، ولیکن علی رغم این هم‌پوشانی، تمایزات قابل توجهی نیز میان این دو هویت جنسی مطرح است. افراد دوجنس‌گرا توانایی برقراری ارتباط عاطفی-جنسی با هر دو جنس مرد و زن را دارند. اگرچه دوجنس‌گرایان قادر به برقراری روابط پایدار و بادوام با هر دو جنس مرد/زن را داشته ولی امکان دارد تا به یک جنس تا حدی کمتر یا بیشتر تمایل داشته باشد.

پرچم دوجنس‌گرایان شامل سه رنگ صورتی، بنفش و آبی در سمت چپ تصویر و پرچم همه‌جنس‌گرایان شامل سه رنگ قرمز، طلایی و آبی در سمت راست تصویر است.

به طور مشابه همه‌جنس‌گرایان نیز به دو جنس مرد/زن تمایل دارند؛ اما همه‌جنس‌گرایان با فراروی از دوگانه جنسی زن/مرد، به افرادی که گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود را با هویت‌های نظیر میان‌جنسی (اینترسکس)، جنسیت سوم، آندروژنی، تراجنسیتی، تراجنسی و غیره توضیح می دهند هم تمایل جنسی و احساسی دارند.

به عبارت دیگر تمییز اصلی میان یک همه‌جنس‌گرا و دوجنس‌گرا این است که همه‌جنس‌گرا فردی است که ترجیحات جنسی او محدود به وضعیت دودویی جنسیت شریک جنسی و یا احساسی‌اش نیست و گرایش جنسی او به دیگری دامنه گسترده‌ای از جنسیت‌ها را در بر می‌گیرد. در حالیکه دو جنس‌گرایان بیشتر تمایلاتشان را بر دو جنس بیولوژیکی مشخص (مرد/زن) استوار ساخته‌اند.

در واقعیت کنش جنسی اما همه این خطوط تعریف هویت و گرایش جنسی ممکن است که در زندگی افراد محو شوند. برخی افراد که خود را همه‌جنس‌گرا می‌دانند ممکن است خود را یک دوجنس‌گرا معرفی نمایند، چرا که دوجنس‌گرایی را یک هویت مشخص‌تر می‌دانند و از طرف دیگر فردی که خود را دوجنس‌گرا معرفی می‌کند، می‌تواند روابطی فرای جنسیت دوگانه بیولوژیک را تجربه کند.

تفکیک‌های دیگر رابطه جنسی با انواع جنسیت‌ها

برخی از افرادی که در یک زمان یا در زمان‌های متفاوت تجربه‌های جنسی و احساسی با هر دو جنس یا بیشتر داشته‌اند، الزاماً دوجنس‌گرا یا همه‌جنس‌گرا نیستند.

گرایش و هویت‌های جنسی دیگری هستند که با انواع  جنسیت‌ها رابطه جنسی دارند اما اساساً برخی از ایشان خود را به عنوان یک هویت دوجنس‌گرا یا همه‌جنس‌گرا نمی‌شناسند.

یک نمونه از این افراد کسانی هستند که خود را با هویت و گرایش جنسی «اومنی سکشوال» (همه‌جنسیت گرا) توضیح می‌دهند. اومنی سکشوال‌ها کسانی هستند که با هر جنسیتی ممکن ست رابطه جنسی برقرار کنند اما اصولا مقوله هویت جنسیتی را به رسمیت می‌شناسند. آنها باور دارند که باید جنسیت طرف مقابل را با تعریف خود او بپذیرند. در مقابل برای یک پن سکشوال، مقوله جنسیت طرف مقابل ممکن است اصلا مطرح نباشد یا رسمیت هویتی نداشته باشد.

آنچه که مشخص است این است که هویت‌گریزی در همه‌جنس‌گرایی، دو جنس‌گرایی یا اومنی سکشوال بودن مطرح نیست. به عبارت دیگر یک فرد همه‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، اومنی سکشوال، مولتی سکشوال و یا غیر مونو سکشوال، دارای ساختاری است که خود را به عنوان یک هویت شناسایی، معرفی، بازنمایی و مرئی می‌سازد.

همانطور که می‌دانیم هویت جنسی در گذار آگاهانه و پذیرنده از گرایش جنسی و سکشوالیته فردی تعریف می‌شود. به عبارت دیگر زمانی که فرد گرایش جنسی خود را پذیرفته و به طور آگاهانه سکشوالیته خود و رفتار جنسی‌اش را درآن چهارچوب ذهنی-رفتاری، مرئی ساخته و براساس آن تجربه زندگی خود را بنا می‌گذارد، هویت جنسی معنا می‌باید. این وضعیت با رفتارهای پراکنده جنسی، فاقد ساختار و طریقه زندگی جنسی نامتناوب که به تجربیات جنسی متعدد وگذرای افراد محدود می‌شود، متفاوت است.

برخی از افراد در گروه دوجنس‌گرایان معتقدند که هویت همه‌جنس‌گرا هویت ایشان را محو می‌کند. چرا که پیش از ظهور همه‌جنس‌گرایی، این هویت دوجنس‌گرا بود که زنجیر سراسری جنسیت را در بر می‌گرفت. همچنین آنان معتقدند که همه‌جنس‌گرایی هویتی است که از «داغ ننگ دو جنس‌گرایی» برآمده است. در رویکردهای مبتنی بر هراس از دوجنس‌گرایان، این کلیشه وجود دارد که دوجنس‌گرایان افرادی لاقید در ترجیحات جنسی و عامل انتقال بیماری‌هایی در میان گروه دگرجنس‌گرایان و همجنس‌گرایان هستند. دوجنسگرایان این نگاه را نگاه دوجنسگراهراس می‌دانند.

ازطرف دیگر همه‌جنس‌گرایان این روایت‌های دوجنس‌گرایان در نقدهمه‌جنس‌گرایی را ناشی از تعصبات ایشان تلقی می‌کنند.

نمادهای متمایز همه‌جنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان

پرچم دوجنس‌گرایان که به طور نمادین در مراسم‌های سالانه رژه افتخار به کار می‌رود، شامل سه رنگ صورتی، بنفش و آبی است که به ترتیب نمادی از جنس زن، هردو جنس و جنس مرد، است. پرچم همه‌جنس‌گرایان شامل سه رنگ قرمز، طلایی و آبی است. که نشانی از جنسیت زن، جنسیت سوم و جنسیت مرد است.

جنسیت سوم اینجا شامل افراد میان‌جنسی یا اینترسکس، جنسیت کوئیر، جنسیت آندروژن، تراجنسی و تراجنسیتی و دیگر جنسیت‌هاست. هر پرچم نشانگر گرایشات، ایدئولوژی و معنای هویتی این دو گروه است. دوجنس‌گرایان توانایی جذب و تمایل به دوتایی جنسیت بیولوژیک را بازنمایی می‌کنند و همه‌جنس‌گرایان تمایل به افراد مختلف با هویت‌های جنسی و جنسیتی متنوع را بازنمایی می‌کنند.

به عبارت دیگر، پن سکشوالیتی، نه تنها به این معنی است که شما می‌توانید به هر دوی مردان و زنان جذب شوید، به اعتقاد سکسولوژیست کارلین کاستا، شما به این باور می‌رسید که «سکس یک ساختار اجتماعی است و شیوه‌ای که ما از طریق طیف جنسیت آن را حرکت می‌دهیم، یک تجربه سیال است». خود شناسی به عنوان همه‌جنس‌گرا، بدین معنی است که شما بر «جنس و جنسیت خود و اُبژه میل خویش»، در رابطه وکشش جنسی-رمانتیک خود نسبت به دیگران متمرکز نیستید، و افراد می‌توانند به تمام هویت‌های احتمالی جذب شوند.

آنچه همه‌جنس‌گرایی نیست

همه‌جنس‌گرایی با چندجنس‌گرایی متفاوت است. یک چندجنس‌گرا فردی است که توانایی ارتباط با برخی جنسیت‌ها و نه همۀ جنس‌ها و جنسیت‌ها را دارد، درحالیکه یک همه‌جنس‌گرا توانایی بالقوۀ کشش و برقراری رابطه با هر فردی صرف نظر از جنس و جنسیت او را خواهد داشت.

اگرچه واژه همه‌جنس‌گرایی رویکردی باز و سیال به مقوله جنس و جنسیت دارد ولیکن این به معنای برقراری روابط اروتیک با هر کس یا هر چیز نیست. این به معنی آن نیست که پنسکشوال‌ها هرکسی را دوست داشته باشند. برخی از پن سکشوال‌ها ترجیحات فیزیکال خاصی دارند.

همچنین یک همه‌جنس‌گرا از منظر تیپولوژی و طبقه بندی سکشوالیته، با تیپ هایی نظیر افراد «پدوفیل»، پارافیل، آبژکتوفیل، زوفیلی و وایوریست متمایز است. در همه‌جنس‌گرایی اگر چه جنسیت، جنس بیولوژیک و گرایش جنسی مبنای کشش یا رابطه نیست، ولیکن سکشوالیته یک پن سکشوال متوجه یک اُبژه انسانی با شرایط سنی خاصِ تعریف شده است.

یک فرد پدوفیلی ترجیحات جنسی-رمانتیک خود را متوجه افرادی با سنین پایین تر از ۱۳ سالگی می‌کند. این در حالی است که افراد همه‌جنس‌گرا عمدتاً پارتنرهایشان دارای سنینی بالاتر هستند. همچنین تیپ‌هایی نظیر زوفیلی‌ها میل جنسی خود را بر رابطه اروتیک با حیوانات متمرکز می‌سازند. و یا فتیشیست‌ها (یادگار خواهان) رانۀ جنسی و فانتزی‌های خود را متوجه اشیائی که عمدتاً تداعی‌گر و در ارتباط با اعضای بدن دیگری است، می‌کنند.

به طور کلی این نوع میل‌ورزی در ارتباط با تصورات ذهنی، فانتزی‌ها و رفتارهای اجرایی و نمایشگری در وضعیتی غیر مستقیم یا حتی بی‌ارتباط با شریک جنسی انسانی رخ می‌دهد. بنابراین همه‌جنس‌گرایی که در ارتباط با شخص و بدن انسانی دیگر بدون توجه و معیار قرار دادن جنس و جنسیت بر مبنایی جنسی-رمانتیک صورتبندی می‌شود، با مواردی از قبیل رفتارها و تیپ‌های پارافیلیک و… که به اختصار توضیح داده شد متمایز است.


در همین زمینه:

چیستان‌های دگرباشی 

منابع:

1 – Pansexuality 101: It’s More Than ‘Just Another Letter’

2 – Marshall Cavendish Corporation, ed. Sex and Society. New York: Marshall Cavendish, 2010.

3 – What Does It Mean to Be Pansexual?