راهکارهای فعلیِ مقابله با تغییرات اقلیمی، یعنی گذار از سوخت‎های فسیلی به انرژی‎های تجدیدپذیر، نیازمند منابع آبی است. با توجه به این که کمبود انرژی در مناطقی مانند ایران که با بحران آبی مواجه هستند جدی است، این کشورها چه راهکارهای دیگری پیش رو دارند؟ در یادداشت پیش‎رو براهما چلانی، نویسنده متمرکز بر مسائل ژئواستراتژیک بین‎المللی ضمن پاسخ به این پرسش‎، استدلال می‎کند راهکار جهانی مقابله با تغییرات اقلیمی که تنها بر کاستن میزان کربن تمرکز یافته‎ است، خصایل متفاوت هر کشور از جمله بحران آب را در نظر نگرفته‎.

شکی نیست که تغییرات آب و هوایی تهدیدی جدی- و حتی می‌توان گفت حیاتی- برای سیاره زمین است. ولی رهیافت جاری به کاستن اثرات آن، که نشأت گرفته از ذهنی است که تنها هدفش کم کردن میزان انتشار گاز دی اکسید کربن در جو است، می‌تواند به پیامدهای ناخواسته‌ای بیانجامد، چرا که برای مثال در این رهیافت از این موضوع چشم پوشی می‌کند که چگونه‌ بخش‌های مرتبط با صنعت انرژی به استهلاک منابع آبی مشغول هستند، چیزی که خود می‌تواند عاملی مهم در بروز تغییرات آب و هوایی به شمار آید.

«آب می‌تواند هم در زمره علت‌های اصلی تغییرات آب و هوایی قرار گیرد و هم در زمره‌ معلول‌های آن.» در واقع چرخه آب، یعنی فرآیندهای بارش، تبخیر، انجماد، ذوب شدن، چگالش که آب توسط آنها به زمین و از آن راه به اقیانوس‌ها می‌رسد- به شکل جدایی‌ناپذیری در پیوند است با تغییر و تبدیل انرژی در سطح زمین، اقیانوس‌ها و جو و همین است که تعیین‌کننده آب و هوای کره زمین است. همان‌طور که انباشت کربن در جو عامل تغییرات آب و هوایی است، تنزل کیفیت آب و استهلاک منابع آبی نیز چنین نقشی را بازی می‌کنند. این فرآیندها البته یکدیگر تقویت می‌کنند.

استخراج انرژی و پالایش آن فرآیندی است که به آب فراوان نیاز دارد. بخش‌های مرتبط با انرژی [مثل پالایشگاه ها، نیروگاه ها برق]  از بزرگترین مصرف‌ کنندگان آب در کشورهای توسعه یافته (البته به جز استرالیا) هستند، چرا که در استرالیا مثل سایر کشورهای در حال توسعه کشاورزی حرف اول را در مصرف آب می‌زند. در اتحادیه اروپا واحدهای تولید برق به تنهایی مصرف کننده ۴۴ درصد آب شیرین در سال هستند و در ایالات متحده ۴۱ درصد.

هر چه منابع آب بیشتر با تنش آبی مواجه می‌شوند، تقاضای بخش انرژی نیز افزایش می‌یابد. چرا که منابع زیرزمینی آب بیشتر باید از اعماق زمین پمپ شود و به نقاط دورتری  انتقال یابد، و کل این فرآیند یعنی افزایش تقاضا برای انرژی.

این فرآیندها خود عامل تغییرات آب و هوایی هستند، آنها آب در دسترس را کاهش می‌دهند و تقاضا برای انرژی را افزایش، و حاصل چرخه معیوبی است که به راحتی نمی‌توان از آن بیرون آمد. در واقع تأمین تقاضای بیشتر برای برق و دست‌یابی به اهداف ملی برای تولید سوخت‌های نو نیازمند افزایش بیش از دو برابری در میزان آب در دسترس در مقیاس جهانی برای تولید انرژی طی ۲۵ سال آینده است.

تنها راه برای بیرون آمدن از این چرخه معیوب- و بدین‌سان کم کردن تغییرات آب و هوایی حاصل از آن- مدیریت کردن رابطه میان آب و تولید انرژی است (و نیز تولید غذا، چرا که تولید غذا نیز وابسته به آب و انرژی است). به عبارت دیگر کشورها باید انرژی‌هایی را انتخاب کنند که نه فقط کربن کمی تولید می‌کنند بلکه تا حد امکان کمتر به آب وابسته‌اند.

دو سوم جمعیت جهان به شکل جدی با بحران کمبود آب مواجه‌اند، عمده این مردم  در آسیا زندگی می‌کنند، به ویژه در مرکز و جنوب آن، و نیز در خاورمیانه و شمال آفریقا. آسیا همچنین با توجه به آب در دسترس برای هر فرد یکی  از خشک‌ترین قاره‌ها است.

در نواحی‌ای از این دست که دچار تنش آبی هستند، کمبود آب خود به عاملی برای محدود ساختن توسعه زیرساخت‌های مربوط به انرژی بدل شده است. یکی از دلایلی که چرا چین نتوانست صنعت هیدروکربن شل [صنعتی که نفت را از سنگ استخراج می‌‌کند] خود را توسعه دهد فقدان آب کافی در نواحی‌ای بود که منابع و مخازن هیدروکربنی وجود داشتند. (چرا که برای استخراج انرژی از سنگ میلیون‌ها گالون آب لازم است.)

با توجه به این که کمبود انرژی در نواحی دچار تنش آبی جدی است، چه راه حلی پیش روی کشورهای متأثر از این وضعیت وجود دارد؟ برای شروع آنها باید تصدیق کنند که انرژی‌ای که از جنبه تولید کربن تمیز محسوب می‌شود، می‌تواند از جنبه آلوده ساختن منابع آبی کثیف به شمار آید. برای مثال، صنعت زغال سنگ تمیز که تلاش کرده تولید کربن را به حداقل برساند و نیز صنعت هسته‌ای هر دو از پر مصرف‌ترین صنایع آبی محسوب می‌شوند. برخی از انرژی‌های تجدید‌ پذیر مثل انرژی گرمایی خورشید یا انرژی حاصل از گرمای زمین نیز از جنبه مصرف آب صنایعی پرمصرف محسوب می‌شوند. در حالی که صنعت فتوولتاییک و باد برای تولید انرژی نیازمند آب نیستند. از این رو باید توسعه این نوع از منابع تولید انرژی را در اولویت قرار داد.

با این‌ همه مساله تنها نوع انرژی استفاده شده نیست. بلکه همچنین باید نوع نیروگاه را از جنبه فرآیندی درست انتخاب کرد. برای مثال استفاده از تکنولوژی‌های جایگزین برای سرمایش، تکنولوژی‌هایی از قبیل سرمایش خشک یا هیبریدی، می‌تواند به کاهش مصرف آب بیانجامد. همچنین نیروگاهها باید در جایی اجرا شوند که به جای آب شیرین از آب شور یا آب دریا استفاده کنند.

تامین درست انرژی تنها در بستری به دست می‌آید که همه جنبه‌ها در نظر گرفته شده باشند: از منابع تامین انرژی گرفته تا مسائل آب و هوایی و نیز مسائل مرتبط با توسعه پایدار. این هدف جهانی که تنها بر کاستن میزان کربن تمرکز یافته قادر به در نظر گرفتن این جنبه های مختلف نیست. اکنون زمان آن فرا رسیده که رهیافتی جامع‌تر  و طولانی مدت تر نسبت به مدیریت و برنامه‌ریزی برای تولید انرژی، آب، و سایر منابع اتخاذ کنیم، رهیافتی که نگاهی گسترده به مسائل محیط زیستی دارد. در غیر این صورت نخواهیم نتوانست با چالش‌های مرتبط با توسعه پایدار در نواحی‌ای مواجه شویم که با بیشترین میزان تنش آبی مواجه هستند.

منبع      


در همین زمینه