انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، ‌روز ششم ماه میزان/مهر ۱۳۹۸ برگزار خواهد شد. در این انتخابات ۱۸ نامزد برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری رقابت خواهند کرد. زمانه قصد دارد با جدی‌ترین این نامزدها گفت‌و‌گو کند.

فرامرز تمنا، نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و معاونان مورد نظر او

یکی از این نامزدان، فرامرز تمنا است. کسی که کارشناسی ارشد‌ش را در رشته روابط بین‌الملل گرفته است و دو دکترا نیز در رشته‌های روابط بین‌‌الملل و مطالعات بین‌المللی دارد. آقای تمنا ۱۸ سال تجربه کار دیپلماتیک در وزارت امور خارجه افغانستان، در سمت‌های بلندی دارد.

فرامرز تمنا در گفت‌‌وگو با زمانه می‌گوید که تامین صلح و مبارزه با فقر و بیکاری از اولویت‌های مهم کاری او در صورت پیروزی در انتخابات خواهند بود.

آقای تمنا در این گفت‌وگو تاکید می‌ورزد که مساله طالبان باید از یک موضوع امنیتی به یک موضوع سیاسی تغییر داده شود. سهیم ساختن طالبان در حکومت نیز از کارهای فرامرز تمنا در صورت پیروزی‌ در انتخابات خواهد بود.

  • زمانه: چه سبب شد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان شوید؟
فرامرز تمنا

فرامرز تمنا– شاید دلایل متنوعی برای این کار من باشد، اما یک دلیل عمده باور بر این‌ است که تا در نسل حکومتداران در افغانستان تغییر نیاید، قرائت‌ها و روایت‌های جدید و مدرن وارد ساختار و حکمروایی کشور نمی‌شود و افغانستان به توسعه مطلوب نمی‌رسد.

لذا جای یک نسل بومی تحصیل کرده و برآمده از دل تحولات در گذشته افغانستان خالی بود. نسلی که برای درد، فقر و مشکلات مردم، یک نسخه آنی درمان افغانی را ارائه بدهد. این یک مسآله کلان نزد من برای این کار بود.

بحث دوم این بود که در افغانستان پیوند میان قدرت و قومیت یک فضای متعفن سیاسی ایجاد کرده. آرزومند هستم که تیم ما، تیم تدبیر و توسعه، که دردهای زیادی از مسائل قومی و سیاسی در افغانستان کشیده، به پیوند میان قدرت و قومیت پایان دهد.

مساله سوم هم این است که دولت‌های روی کار آمده در افغانستان به ویژه در ۴۰ سال گذشته، بیشتر دولت‌های امنیت‌محور بوده‌اند. یعنی سران حکومت و کسانی که در ساختار قدرت بوده‌اند، از جنگ و ناامنی‌ها نان ‌خورده‌اند. حالا جای یک دولت توسعه محورخالی است؛ یک دولتی که تمام دغدغه و نگرانی‌اش انکشاف کشور و پر کردن دست و خوان مردم باشد.

کارآفرینی، بحث علم و آموزش و در تمام جنبه‌های نرم‌افزاری زندگی مردم باشد. متاسفانه افغانستان و قضایای سیاسی آن در ۴۰ سال گذشته، فروکاسته شده به مسایل امنیتی و لذا انکشاف در پس پرده امنیت پنهان مانده و نادیده گرفته شده و این دلیل سوم بود که یک دولت انکشاف‌محور در افغانستان روی کار بیاید.

  • آنچه در حال حاضر در پیوند با گفت‌و‌گوهای صلح دنبال می‌شود، فکر می‌کنید که به نتیجه دلخواه خواهد رسید؟ در صورت برنده شدن شما در انتخابات، چه راه‌کاری در این زمینه خواهید داشت؟ آیا به ادامه راهی می‌روید که درسال‌های گذشته تعقیب شده است؟

– اگر راهی که در چند سال گذشته دنبال شده درست می‌بود، طبیعی است که حال ما باید به صلح دست می‌یافتیم. پس معلوم می‌شود که ما اشتباهاتی داشته‌ایم. تیم تدبیر و توسعه بر آن است تا یک نگاه آسیب‌شناسانه به صلح داشته باشد. آن گام‌های درست و مثبت که برداشته شده است ادامه می‌یابند وگام‌های نادرستی که برداشته شده‌اند قطع می‌گردد.

تکثر بازیگران در صلح و این که بازیگران از بیرون از افغانستان در قضیه صلح کشور دخیل باشند، تکثر بازیگران و تکثرمنافع کشورها در  منطقه و فرامنطقه، باعث پیچیدگی و ابهام بیشتر در پروسه صلح افغانستان شده است. لذا، ما به عنوان کسی که ۱۸ سال در وزارت خارجه افغانستان دیپلمات بودم و کار کرده‌ام و در بعضی از مذاکرات جدی صلح حاضر بوده‌ام، به این نتیجه رسیده‌ام که حضور کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جز افزایش پیچیدگی و ابهام در روند صلح، نتیجه ملموسی نخواهد داشت. صلح باید در درون افغان‌ها حل شود.

دیگر اینکه طالبان چه خوب و چه بد، فرزندان همین سرزمین‌اند و باید با آن‌ها مذاکره کرد و به خواست‌هایشان احترام گذاشت. ما نباید منتظر این باشیم که هر روز یک برادر از یک گوشه افغانستان برادر دیگری را در گوشه دیگر افغانستان می‌ کشد. ما همه فرزندان همین کشور هستیم و باید روی خواست‌های یکدیگر به درک مشترک برسیم. در غیر این صورت، من تصور می‌کنم که هر افغان ما از هر طرف کشته شود، یک نیروی انسانی از افغانستان کم می‌شود. لذا ما باید مشکل را با طالبان حل کنیم و طالبان را شریک قدرت در کشور بسازیم. شورای عالی صلح باید منحل شود، به دلیل اینکه فاقد کارآیی بوده و یک مکانیزم جدی به جای آن ایجاد شود.

سوم اینکه طالبان باید شریک قدرت بشوند و مناطقی از افغانستان به دست طالبان سپرده شود. مناطقی که بیشترین قرابت و همگونی فرهنگی را با طالبان دارند و طالبان می‌توانند در آنجا حاضر باشند، بدون اینکه برای مردم مشکل بیافرینند. تاکید می‌کنم که طالبان را باید از یک موضوع امنیتی به موضوعی سیاسی تغییر بدهیم.

چهارم اینکه بازیگران دخیل در صلح باید به حداقل ممکن کاهش پیدا کنند. بحث روسیه، آمریکا، ایران، پاکستان و سایر کشورهای عربی به شمول افغانستان، طالبان و ملت افغانستان؛ این‌ها همه بازیگران صلح هستند. در فقدان اجماع میان این هفت بازیگر، هیچ گونه صلحی در افغانستان تامین نخواهد شد. لذا ما باید کاری کنیم که حداقل تعداد بازیگران از این بیشتر نشود.

مکانیزم‌های منطقه‌ای فعلی که در راستای صلح است، همه باید متوقف بشوند چون هیچ‌کدام نتیجه نداده‌اند. صلح با محوریت حکومت افغانستان و با محوریت و رهبری افغان‌ها ایجاد می‌شود. هیچ نشستی درباره صلح نباید در بیرون از افغانستان برگزارشود، به این خاطر که پای دخالت خارجی و نفوذ خارجیان را در مسائل صلح افغانستان باز می‌کند.

ما حاضر هستیم با طالبان به اجماع برسیم و به درک این مساله که افغانستان خانه ماست، منافع مشترک همه ما در صلح و ثبات این خانه نهفته است و ما باید با هم بنشینیم تا به یک افغانستان شگوفا و توسعه‌یافته دست یابیم.

  • همین کشورهای قدرتمند چون روسیه و آمریکا در منطقه و در همسایگی افغانستان، پاکستان و ایران هستند که دست بلند بر طالبان دارند یا نفوذ بر آنان دارند تا طالبان را وادار به گفت‌و‌گوهای صلح بسازند و تا هنوز طالبان حاضر نیستند با حکومت افغانستان گفت‌و‌گو کنند. پس چگونه ممکن خواهد بود که بدون نقش این کشورها، افغانستان به صلح برسد و طالبان هم با کابل گفتگو کنند؟

– سیاست حکومت افغانستان در مساله صلح نادرست بوده. هیئت مذاکره کننده‌ای را که حکومت افغانستان انتخابات کرده است بنگرید. هیچ‌کدام این هیئت واجد شرایط و مورد اعتماد طالبان برای صلح نیستند. شخصی که در راس گروه مذاکره کننده حکومت است، رییس دفتر رییس جمهوری است. کسی که کاملا یک شخص اداری، فاقد اطلاعات بنیادی در باب صلح، فاقد معلومات و دانایی در باب صلح است.

  • چرا طالبان با شما برای گفت‌و‌گو بنشیند، در حالی که با حکومت‌های گذشته ننشسته است؟

– حکومت فعلی حکومتی است که با حمایت خارجیان روی کار آمده است، مشروعیت خود را نه از داخل که از خارج گرفته است. بخش عمده‌ای از مشکلاتی که در ۴۰ سال گذشته در افغانستان ایجاد شده است، توسط کسانی ایجاد شده که آنان درحکومت فعلی به حیث وزیر، وکیل یا سمت‌های بلند اجرایی کشور نقش دارند، لذا این‌ها طرف طالبان هستند. اما طالبان چرا با ما ننشینند؟ اسلامی که طالبان باور دارند ما هم باور داریم، از دل جنگ و تحولات برآمدیم نه از دل غصب زمین و نه در شورش‌ها و آشوب‌های گذشته و نه در قتل و کشتار. ما در هیچ‌کدام این‌ها دخیل نبوده‌ایم. زبان مشترک ما با طالبان، زبان پیشرفت افغانستان، زبان اسلام و زبان مدنیت پرافتخار کشور است. هیچ‌وقت هم طرف طالبان نبوده‌ایم، لذا پیدا کردن زبان مشترک بین ما و طالبان، بسیار کار آسانی است. اما طالبان با حکومت فعلی مذاکره نخواهند کرد، چون حکومت فعلی را یک حکومت دست‌نشانده می‌دانند نه حکومت برآمده از دل ملت افغانستان.

  • اما باور و تعبیر طالبان از اسلام سخت‌گیرانه است. این گروه به ارزش‌های مدنی، حقوقی و آزادی‌های زنان هیچ گونه پایبندی و باورمندی ندارند. شما هم آیا مخالف این ارزش‌ها هستید؟

– طالبان، طالبان سال ۲۰۰۱ نیستند. طالبان سال ۱۹۹۵ هم نیستند. تغییر و تحولات نسلی در طالبان ایجاد شده است. فضای اجتماعی و سیاسی طالبان، امروز متفاوت است از طالبان سال‌های ۹۵. جهان نیز متحول شده است و الزاماتی را نیز هم جهان و هم منطقه و هم وضعیت افغانستان بر طالبان تحمیل کرده است. طالبان متفاوت هستند. با طالبان می‌شود به درک مشترک روی مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان رسید. چنانچه در اجلاس مسکو و اجلاس دوحه، طالبان بحث زنان را به گونه روشن مطرح کردند که تغییر دیدگاه طالبان را نسبت به سال ۹۵ نشان می‌دهد.

  • شما چگونه طالبان را در حکومت سهیم خواهید ساخت؟ آیا بر بنیاد یک معامله سیاسی آنان را در قدرت دخیل می‌سازید؟

– مخالف سهامی ساختن قدرت در افغانستان هستم. هر شهروند افغانستان که لیاقت و شایستگی مدیریت کشور را داشته باشند، باید بیاید و در مصدر خدمت به مردم قرار بگیرد، چه طالب باشد و چه غیرطالب. اما اینکه بحث ما با طالبان چه خواهد بود، بعدا به گونه تفصیلی مطرح خواهیم ساخت. در حال حاضر تنها بر این اکتفا می‌کنم که طالبان باید در قدرت سیاسی و نه در قدرت نظامی، سهیم بشوند.

حضور سیاسی طالبان طبیعتا مکانیزم‌های خودش را دارد که به هیچ صورت نباید دست‌آوردهای مردم افغانستان را در ۱۸ سال گذشته از بین ببرد و نباید به صلح، آرامش و رفاه همه شهروندان کشور به شمول زنان، آسیب برساند. این نباید منجر به نقض حقوق بشر شود، آزادی‌های فردی در افغانستان نباید محدود شود، بل بتواند که باعث صلح و رفاه ملی بیشتر در کشور شود. در بحث زنان ما باید به یک نقطه وصل با طالبان برسیم نه آن نگاه دگم آنان (طالبان) و نه نوع نگاه غربی آمریکایی در باب زنان، هیچ‌کدام نمی‌تواند گره مشکلات را در افغانستان باز بکند. اما به هر حال امکان رسیدن به تفاهم و تعدیل دیدگاه‌ها وجود دارد.

  • در صورت پیروزی شما در انتخابات روابط خارجی افغانستان به ویژه با غرب چگونه خواهد بود؟ آیا واشنگتن چون ۱۸ سال گذشته در حکومت شما نیز دست باز مداخله در امور داخلی افغانستان را خواهد داشت یا این روابط به داد و ستد دو طرف محدود خواهد شد؟

– به این سوال به دید بزرگ‌تر پاسخ می‌دهم، افغانستان سه چیز کم دارد: دانش، قدرت و ثروت. طبیعی است که ما در سیاست خارجی‌مان برای هر کشوری که بیشتر بتواند این سه مولفه را به اقتصاد، به سیستم تحصیلات عالی و به سیستم سیاسی افغانستان تزریق بکند، ارزش بیشتر و رتبه بالاتری خواهیم داد.

رابطه ما با ایالات متحده آمریکا و با مجموعه کشورهایی که دارای بیشترین حجم از دانش، قدرت و ثروت جهان باشند، بدین‌گونه تعریف می‌شود. لذا هر کشوری که بیشترین نقش و جایگاه را برای انکشاف افغانستان داشته باشد، در سیاست خارجی افغانستان اهمیت دارد و ما به آن توجه می‌کنیم و قوی‌ترین دیپلمات‌های افغانستان در آنجا خواهند بود.

ایالات متحده آمریکا یک دوست استراتژیک برای افغانستان است و کشوری است که در ۱۸ سال گذشته در کنار مردم و دولت افغانستان قرار داشته و سهیم پیشرفت افغانستان بوده است. همچنان کریدوری بوده که از طریق آن، دیگر کشورها هم به افغانستان آمده‌اند و در بازسازی افغانستان سهیم بوده‌اند. پس ما از همین دریچه به ایالات متحده آمریکا می‌نگریم و رابطه خود را با این کشور به عنوان یکی از قدرتمندترین کشور‌های دنیا ادامه خواهیم داد.

  • در این صورت هر کشوری که پشتیبانی بیشتر از افغانستان بکند، به همان اندازه توقع دست‌درازی در امور داخلی و حکومتداری افغانستان نیز خواهند داشت. پس شما این اجازه را به آنان خواهید داد؟

– بلی! روابط بین‌الملل عرصه داد و ستد است. ما حتما وقتی چیزی به دست می‌آوریم، چیزی را هم از دست می‌دهیم. در جهان جهانی شده، در جهانی که با وابستگی متقابل، متقارن و نامتقارن تعریف شده، هیچ اشکالی ندارد که یک کشوری بیاید و با ما وارد تعامل بشود. اما ما چه چیزی را از دست می‌دهیم؟ ما تا جایی وارد تعامل با جهان می‌شویم که منافع امنیتی کشور ما آسیب نبیند و تا جایی وارد تعامل می‌شویم که استقلال، آزادی و حاکمیت ملی ما آسیب نبیند. در نهایت هر تعاملی که ما با جهان داریم باید به پیشرفت و توسعه افغانستان بینجامد.

  • بر حضور نظامی آمریکا در افغانستان تا چه زمانی پای‌بند خواهید بود؟ آیا یک جدول زمان‌بندی دقیق برای خروج نظامیان خارجی به ویژه آمریکاییان از افغانستان خواهید داشت؟

– این یک مساله کلانی است. فکر می‌کنم اگر ما در خصوص امنیت و صلح افغانستان به پیشرفت قابل ملاحظه‌ای برسیم -به ویژه اگر با طالبان به یک درک مشترک از مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در کشور برسیم- دیگر نیازی به حضور نظامیان خارجی در افغانستان نیست.

  • اما تا زمانی که نیروهای خارجی در افغانستان باشند طالبان نیز با شما صلح نخواهند کرد.

– اگر خروج نیروهای خارجی تضمین‌کننده صلح باشد، تیم تدبیر و توسعه از این استقبال می‌کند.

  • روابط‌ شما باکشورهای همسایه افغانستان چگونه خواهد بود؟ مثلا با پاکستان که سال‌های درازی است به طالبان در خاکش پناهگاه داده است ….

– جغرافیا یک اصل تغییر ناپذیر است. ما در کنار هم هستیم و باید با صلح و مصالحه با هم زندگی کنیم و با تمام کشورهای همسایه ما/ با شش کشور. اما اگر کشوری در کنار ملت افغانستان نباشد و تسهیل کننده صلح، رفاه و پیشرفت در افغانستان نباشد، اگر در همسایگی ما هم باشد طبیعی است که در اولویت سیاست خارجی افغانستان نخواهد بود. ما نمی‌توانیم با کسی که با ما دیو‌ گونه برخورد می‌کند، فرشته گونه برخورد بکنیم. این یک بحث بسیار جدی است. در روابط بین‌الملل معاصر، اصل بر منافع است. هر کشوری که در راستای منافع افغانستان حرکت بکند و در کنار ما باشد، دوست ماست و هر کشوری که از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در رقابت با ما باشد، رقیب ماست و هر کشوری که علیه صلح، ثبات و امنیت افغانستان بتازد و طرح بریزد، دشمن ماست.

  • از دولت توسعه محور یاد کردید. در حال حاضر میزان بلندی از بیکاری و فقر در میان مردمان افغانستان بیداد می‌کند و بیش از ۵۰ درصد مردم زیر خط فقر به سر می‌برند. برای کارآفرینی و از میان برداشتن فقر در افغانستان، برنامه‌های اساسی شما چه‌ها خواهند بود؟

– برنامه‌های اساسی ما در منشورمان منتشر خواهند شد و نمی‌خواهم فعلا درباره‌اش مفصل صحبت بکنم، چون بحث سرقت ایده‌ها توسط رقبای ما می‌تواند مطرح باشد. اما به صورت کلی ما چند موضوع مهم و اساسی را در بعد اشتغال داریم:

اول، بزرگ‌ترین مشکل افغانستان وجود حجم کثیری از تحصیل‌کرده‌های بیکار است. سیستم آموزشی در افغانستان و تحصیلات عالی در افغانستان منجر به تولید باسوادان بیکار می‌شود، در صورتی که باید سیستم تحصیلاتی افغانستان به گونه‌ای تغییر بکند که دانشجوی کارآفرین تربیت بکند نه دانشجوی کارجو. ما برنامه‌هایی روی دست گرفته‌ایم از آموزش‌های تخنیکی (تکنیکی) تا چگونه علم تبدیل بشود به ابزارهای معیشت. این برای مبارزه با حجم گسترده از تحصیل‌کردگان بیکار است. اما، برای بی‌تحصیلان بیکار، مباحث انکشافی، جاده‌سازی‌ها و آموزش‌های کوتاه‌مدت، آموزش‌های تکنیکی که سواد لازم را نیاز ندارد و … مورد توجه است. کار و مسلک باید در افغانستان تخصصی بشود.

بحث دیگر در برنامه ما بازگشتاندن مردم به زمین و زراعتشان است. متاسفانه بر اساس سیاست‌های نادرست حکومت در سالیان گذشته، تعداد زیادی از کشاورزان و مالداران به شهرها آمده‌اند و این‌ها دستفروشی و شغل‌های کاذب انجام می‌دهند که در اقتصاد کشور هیچ تاثیر مثبتی ندارند. ما سیاست‌هایی در حمایت از زراعت داریم که زارع و دهقان به زمین خود بازگردد.

در اشتغال‌آفرینی‌های کوچک نیاز نیست که ما صنایع بزرگ را در افغانستان راه بیندازیم، بلکه باید صنایع کوچکی که بتوانند حجم کثیری از بیکاران را به خود جلب کنند، به راه انداخته شوند.

  • در اوضاع کنونی، حداقل تا چند سال آینده چنین کاری برایتان دشوار نخواهد بود؟ زیرا برگشتاندن مردم از شهرها کار دشواری است و آنان نخواهند پذیرفت که از شهرنشینی به روستاها برگردند. این کار تا چه زمانی برای شما ممکن خواهد بود؟

– برگشتاندن زارع و دهقان و تخصصی ساختن حرفه‌ها در سایر کشورها تجربه موفقی داشته؛ از جمله در سوییس. ما در ظرف یک سال شمار زیادی از دهقانان را به زمین‌هایشان برخواهیم گشتاند. مردمی که از قریه‌ها (روستاها) به شهرها آمده‌اند، به قریه‌های خود برخواهند گشت. این بیش از ۷۰ درصد در یک سال اتفاق خواهد افتاد. در بخش حرفه‌های کوچک و تخصص‌های ابتدایی، پیش‌بینی ما این است که بتوانیم در دو سال حداقل برای ۵۰ درصد از بیکاران افغانستان، در درون کشور کارآفرینی بکنیم.

  • نبود امنیت و ادامه جنگ‌های سخت در روستاها و دوردست‌ها، کارتان را دشوار نخواهد ساخت؟

– از دید من به عنوان یک پژوهش‌گر روابط بین‌الملل و مطالعات صلح، ناامنی در افغانستان یک معلول است نه علت. ما اگر به صورت ریشه‌ای با ناامنی در افغانستان برخورد کنیم، می‌یابیم که علت‌هایی در پس آن است چون بیکاری و مسایل اقتصادی. فقر و مهاجرت‌ها از دهات به شهر، عدم جامعه‌پذیری سیاسی مردمان شهری نسبت به روستاییان و نبود امنیت اجتماعی، سبب شده که مسایل کلان اتفاق بیفتد. لذا وقتی بحث اشتغال ایجاد بشود و کارآفرینی بشود، ناامنی به صورت طبیعی حل می‌شود. از دید من، تیم تدبیر و توسعه و کارشناسان ما، ناامنی علت عقب‌ماندگی افغانستان نیست بل معلول شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشور است.

  • جایگاه زنان و جوانان در حکومت شما چگونه خواهد بود؟

– حکومت ما حکومت جوانان است. بحث زنان یک مساله بسیار جدی است، هم به لحاظ کمیت حضورشان در ساختار اجتماعی و هم به لحاظ کیفیت. زنان در ۱۸ سال گذشته به لحاظ فکری و شعور سیاسی با توانمندی‌های متعدد پیشرفت کرده‌اند. این‌ها می‌توانند بازوی پیشرفت افغانستان باشند و باید در ساختار قدرت باشند. همسر من آرزو نورستانی که بانوی نخست تدبیر و توسعه است، یکی از فعالان حقوق زن و از کسانی است که از یک ولایت محروم مثل نورستان آمده و خودش را به درجات عالی تحصیلی رسانیده. او فراموش نمی‌کند که زنان افغانستان چه مشکلاتی دارند. لذا یک زنی که از دل تحولات افغانستان برآمده باشد و عمر خود را در داخل کشور زندگی کرده باشد، طبیعی است که به اطلاع و جایگاه حقوق زنان کشور بیشتر از دیگران خواهد اندیشید.

  • این گونه وعده‌ها را بیشتر نامزدان می‌دهند، اما چگونه مردم بر شما باید اعتماد بکنند که شما نیز پس از پیروزی‌تان در انتخابات، به این همه وعده‌ها پشت پا نمی‌زنید؟

– یکی در کنار بخاری ایستاده و می‌گوید که مردم پامیر، در زمستان خُنک می‌خورند، یکی کسی است که گرسنگی را در کتاب‌ها خوانده. مطالعه زندگی یک شخص نشان می‌دهد که وقتی چیزی را می‌گوید، چقدر از آن درک دارد. ما به عنوان یک تیمی که در دل تحولات بوده‌ایم، از پول همین کشور درس خوانده‌ایم و عزت و ذلت این کشور را به صورت پیوسته و متواتر دیده‌ایم، طبیعی است وقتی از مردم می‌گوییم به معنی این است که ما گرسنگی را در کتاب‌‌ها نخوانده‌ایم و درد گرسنگی را می‌فهمیم که چیست. تعداد زیادی از مردم می‌دانند ما چیزی که می‌گوییم برآمده از دل آن‌هاست. ما زمستان را از پشت کلکین تماشا نکرده‌ایم، ما زیر برف و سرما بوده‌ایم …

ما از هیچ کتابی، هیچ طرحی برای رفاه و توسعه افغانستان نمی‌آوریم، بل آنچه که ما انجام داده‌ایم برآمده از مصاحبه‌های متعدد و متنوعی است که با بیش از ۶۰ هزار نفر انجام داده‌ایم؛ از کسب‌های مختلف، از اصناف مختلف تا بدانیم که مردم واقعا چه می‌خواهند. لذا وقتی ما ایده‌ای را مطرح می‌سازیم و طرحی را مطرح می‌کنیم، آن طرح برآمده از دل مردم خواهد بود.

  • در بحث انتخابات ریاست جمهوری، با توجه با چالش‌ها، تخطی‌ها و تقلب‌های گسترده انتخابات در انتخابات پارلمانی، چقدر باورمند به برگزاری یک انتخابات شفاف ریاست جمهوری هستید؟

– وقتی بحث در مورد انتخابات می‌شود و کاستی‌هایی که در این روند وجود دارد، ما نباید شش مولفه را نادیده بگیریم: اولین مولفه، بحث رای‌دهندگان است. رای دهندگانی که در فقدان آگاهی نهادینه شده دموکراتیک رای می‌دهند، به دموکراسی را آسیب می‌زنند.

دوم، رای‌گیرندگان یا نامزدانی که می‌خواهند ازروش‌های غیردموکراتیک به قدرت یا ریاست بنشینند. این‌ها مشکل دارند. یعنی از یک فرایند دموکراتیک می‌خواهند استفاده غیر‌دموکراتیک بکنند.

سوم بحث حکومت افغانستان است. یک نهادی که مشروعیت و امنیت انتخابات را می‌تواند تضمین بکند و اگر حکومت دست‌درازی و دخالت بکند، این می‌تواند که انتخابات را آسیب بزند.

چهارم، خارجی‌ها هستند. به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری، برخی کشورهای منطقه‌ و فرامنطقه در انتخابات دخالت‌هایی داشته‌اند.

پنجم، کمیسیون مستقل انتخابات است. کمیسیونی که هر چقدر انسان‌های دانا و با خرد و متعهد و مخلص در این کمیسیون باشند، میزان و حجم تقلبات و کاستی‌ها کاهش پیدا خواهد کرد.

ششم، ما با یک مفهوم نهادینه نشده دموکراسی در افغانستان مواجه هستیم. دموکراسی صرفا انداختن یک کاغذ نام‌نویسی شده در یک صندوق نیست. دموکراسی پیوندی میان دست رای‌دهنده با خردش است. وقتی دست با خرد ارتباط نداشته باشد، طبیعی است که انتخابات با مشکلاتی روبه‌روست.

لذا این مولفه‌ها را در کنار هم بگذاریم، بهتر هم می‌توانیم تعریف بکنیم. با در نظر داشت همه این‌ها، امیدوار هستم درس‌هایی که ما از انتخابات پارلمانی آموخته‌ایم، کمک بکند که انتخابات ریاست جمهوری را بهتر برگزار بکنیم، به ویژه ورود کمیشنران (اعضای) جدید که از میان جمعی از متخصصان انتخاب شده‌اند، می‌تواند صداقت و سلامت انتخابات را بیشتر تضمین ‌کند.

  • دست‌اندازی‌های حکومت درانتخابات در میان نامزدان نگرانی‌هایی را به میان آورده است. شما نیز نگران این مساله هستید؟

– بلی! ما نگران هستیم که امکانات دولتی به نفع اشخاص خاص استفاده می‌شود و نگران هستیم که حکومت از پول دولت و از نفوذ دولتی استفاده بکند برای پیروزی خود. زیرا هم رییس جمهوری و هم رییس اجرایی حکومت وحدت ملی، نامزدان انتخابات هستند و نگرانی‌ها به شدت وجود دارند.

امیدوار هستیم نهاد‌های نظارتی ملی و بین‌المللی در این زمینه در کنار ملت افغانستان قرار بگیرند و اگر نمی‌توانند مانع حکومت شوند، حداقل گزارش بدهند.

  • با توجه به چنین نگرانی‌هایی، برآیند انتخابات برای شما قابل پذیرش خواهد بود؟

– اگر فرایند‌های انتخاباتی به صورت درست انجام بشوند و عدالت تامین شود، هر نتیجه که باشد ما خواهیم پذیرفت. اما اگر عدالت زیر پا برود و منابع و منافع ملی نادیده گرفته بشود و تیم‌های خاصی تمام امکانات افغانستان را به سمت خود جهت بدهند و دموکراسی را در افغانستان بخشکانند، طبیعی است که ما نتایج انتخابات را با چنین دستبردهایی نخواهیم پذیرفت.