۱۴ خرداد ۱۳۹۸ پایان ۳۰ سال رهبری آیت الله خامنه‌ای و آغاز سی و یکمین سال زمامداری اوست. شاید هیچ کس در آغاز باور نمی‌کرد که او به مدت سه دهه رهبری ایران را در دست داشته باشد. اما این سه دهه، برای آنها که آن را نزیسته اند- تجربه نکرده اند- و مُوِّرِخانه و از بیرون بدان می‌نگرند، چون یک لحظه در تاریخ بلند ایران زمین به شمار خواهد رفت. ولی همین لحظه، برای انسان‌هایی که فقط یک بار فرصت زندگی داشته‌اند و این فرصت در این دوران یا لحظه سپری شده، بسیار متفاوت خواهد بود.

دخالت خودسرانه در زندگی دیگران، یکی از ویژگی‌های این لحظه بوده است. یکی از معانی جمهوری خواهی (در تمایز با لیبرالیسم که آزادی را به معنای عدم دخالت در زندگی دیگران معنا می‌کند )، نفی سلطه به معنای عدم دخالت خودسرانه در زندگی دیگران است (چون همه دولت‌ها از طریق قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و کنترل شبکه‌های اجتماعی در زندگی مردم دخالت می‌کنند). ولایت فقیه به معنای حکمرانی مطابق میل و خودسرانه زمامدار سیاسی است. از این منظر، کارنامه سه دهه رهبری آیت الله خامنه ای، سرشار از این نوع دخالت‌های خودسرانه است.

اکبر گنجی

مطالب دیگر از همین نویسنده

ولی فقیه هم مانند شاهان گمان می‌کند که او بیش از همه می‌داند و بهتر از همه مصالح آنان را تشخیص می‌دهد و لذا به جای آنان برای زندگی آنها تصمیم گیری می‌کند. ناگهان اعلام می‌کند که سیاست کنترل جمعیت از ابتدا اشتباه بوده و جمعیت ایران باید به ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر افزایش یابد (رجوع شود به مقاله “جمعیت شناسی یا کوته فکری آلوده به توهم توطئه؟ – درباره آرای جمعیت شناسی ولی فقیه“). به نمایندگان مجلس ششم حکم می‌کند که حق ندارید قانون مطبوعات را اصلاح کنند. تصویب کنوانسیون “منع تبعیض همه اشکال تبعیض جنسی” در مجلس ششم را خلاف شرع اعلام و رد کرد. سند ۲۰۳۰ یونسکو را رد کرده و حتی وقتی دولت را وادار به عقب نشینی کرد، باز هر روز می‌تازد که گویی در جایی در آموزش و پرورش به گونه‌ای عمل شده که در حال اجرای سند ۲۰۳۰ است. می‌گوید اجرای سند ۲۰۳۰ در مدارس یعنی سرباز برای انگلیس و فرانسه و آمریکا و بقیه این وحشی‌های کراوات‌زده‌ی ادکلن زده‌ی ظاهرساز آدم کش درست کردن.

سیاست خارجی را هم آیت الله خامنه‌ای به جای همه تعیین می‌کند. اوست که تصمیم می‌گیرد با آمریکا مذاکره بشود یا نشود. اگر اجازه مذاکره داد، فقط و فقط مجاز به مذاکره درباره موضوعی و در سطحی هستند که مقام عظمیٰ تعیین کرده است. بعد هم مطلقا مسئولیت پیامدهای آن را نمی‌پذیرد. توافق هسته ای- برجام- بهترین شاهد این مدعاست. سیاست ایران در خاورمیانه نیز در دستان او قرار دارد.

کشتی‌بان و سفینه نظامش − اثر سینا کشاورز

آیت الله خامنه‌ای مورخ و مدعی سر درآوردن از کتاب و هنر و عوالم روشنفکری هم هست. شرح تاریخ می‌گوید و گفته‌های او باید تاریخ به شمار روند. فراموش نکنیم که وقتی آیت الله خمینی تهمت‌های بزرگی به مصدق زد و او را نامسلمان کرد، دفاع از مصدق جرم شده بود. البته خامنه‌ای مصدق را تجلیل کرده و تنها ضعف او را اعتماد به آمریکا قلمداد کرده است. می‌گوید مصدق فریب این اعتماد را خورد و با کودتای آمریکا و انگلیس برکنار شد.

می گوید رضا شاه را انگلیس با کودتا بر سر کار آورد و محمد رضا شاه را انگلیس و آمریکا. در دوران جنگ جهانی، رضا شاه که “طبیعت هیتلری” داشت به آلمان گرایش پیدا کرد و انگلیس دستور داد که برود و او هم رفت. تا اینجا تاریخ نگاری است. اما سپس وارد تجویز می‌شود و چیزی را به رضا شاه تجویز می‌کند که در واقع، سیاستی است که او برای امروز در رویارویی با آمریکا برای ایران انتخاب کرده است. می گوید:

«خیلی خب انگلیس‌ها پیغام دادند که باید بروی! تو اگر مَردی، اگر انسانی، اگر غیرتی در وجود تو هست، اگر یک جو غیرت داری، بگو نمی‌روم؛ بگذار تو را بکشند…گفت که بله، بنده آماده هستم بروم…برای یک ملت، ننگ از این بالاتر؟»

۳۰ سال زمامداری خودسرانه اعتماد به نفس عجیبی به آیت الله خامنه‌ای داده است. اسدالله عَلَم به شاه می‌گفت که اعلیحضرت همایونی نه تنها پیشوای محبوب مردم ایران، بلکه یک چهره بین المللی هستید که هیچ کس در جهان در سطح شما نیست. شاه هم می‌گفت که این “خواست خداوند بوده است” (خاطرات علم، جلد پنجم، ص ۲۳۹. ۲۵ شهریور ۱۳۵۴). عَلَم می‌گفت که هیچ کس در جهان مسائل جهانی را بهتر از شاهنشاه نمی‌فهمد و برای آنها راه حل ندارد. شاه هم در پاسخ می‌گفت، سی و اندی سال حکومت کردن مرا به این سطح ارتقا داده است.

آیت الله خامنه‌ای بر عکس شاه همیشه از “این حقیر” سخن می‌گوید، اما در عمل همه چیز دان است و از همه بهتر فرایندها را تحلیل می‌کند و راه حل‌های بهتری برای همه مسائل دارد. توصیف‌ها و تبیین‌های او از وضعیت، نه تنها با توصیف‌ها و تبیین‌های دیگران تفاوت دارد، بلکه با تجربه زندگی مردم عادی هم تفاوت دارد. اما او ادعا می‌کند که «آنچه می‌گویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام.»

بر همین اساس وعده‌های پیامبرانه داده، اما آنها را “امید متکی بر واقعیت‌های عینی” قلمداد می‌کند. به چهار مورد زیر بنگرید:

اول- نابودی اسراییل: آیت الله خامنه‌ای در ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ گفت: «بعد از اتمام این مذاکراتِ هسته‌ای، شنیدم صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغه‌ی ایران آسوده‌ایم؛ بعد از ۲۵ سال فکرش را می‌کنیم. بنده در جواب عرض می‌کنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّه‌ی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیست‌ها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. ملّتها بیدار شده‌اند، می‌دانند دشمن کیست؛ حالا دولتها و بوقهای تبلیغاتی و مانند اینها می‌خواهند جای دشمن و دوست را عوض کنند، [امّا] به جایی نمی‌رسد. ملّتها -ملّتهای مسلمان، بخصوص ملّتهای منطقه- حواسشان جمع است و می‌دانند.»

آیت الله خامنه‌ای بارها گفته است که نابودی اسراییل از طریق انتخابات صورت خواهد گرفت. یعنی در رفراندمی با شرکت همه یهودیان و فلسطینی‌های ساکن و آواره، چون تعداد فلسطینی‌ها بیشتر از یهودیان است، مشابه آفریقای جنونی، قدرت از یهودیان به فلسطینی‌ها منتقل خواهد شد و بدین ترتیب کشور فلسطین واحد تشکیل خواهد شد. البته حدود ۴ سال از پیش بینی او می‌گذرد و هیچ دورنمایی از برگزاری چنان رفراندمی وجود ندارد.

دوم- پیروزی قطعی جمهوری اسلامی و ماندگاری آن: در رویارویی آمریکا با ایران، آیت الله خامنه‌ای می‌گوید که همه دولت‌های آمریکا- چه دموکرات و چه جمهوری خواه- از ابتدای انقلاب تاکنون به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی بوده‌اند. آنها برای براندازی جمهوری اسلامی از اقدامی دریغ نکرده و شکست خورده‌اند. تنها تفاوت باراک اوباما با دونالد ترامپ این است که اوباما “دست چدنی” اش را “زیر دستکش مخملی” پنهان می‌کرد، اما ترامپ زور آشکار را به نمایش گذاشته است. خامنه‌ای در ۲ خرداد ۱۳۹۷ به مسئولان نظام گفت، با همه این تهدیدات، آمریکا:

«باز هم شکست خواهد خورد؛ در این قضیّه هم قطعاً و یقیناً شما بدانید آمریکا شکست خواهد خورد، جمهوری اسلامی سرفراز و سربلند با سینه‌ی ستبر از ماجرا بیرون خواهد آمد. ما در شکست دشمن شک نداریم؛ بنده هیچ تردیدی ندارم…می دانیم که شکست می‌خورند؛ می‌دانیم که سرنوشت رئیس‌جمهور کنونی هم بهتر از سرنوشت اَسلافش – بوش و نئوکان‌ها و دوروبری‌های ریگان و بقیّه- نخواهد بود؛ این هم مثل همانها در تاریخ گم خواهد شد و جمهوری اسلامی سربلند باقی خواهد ماند؛ در این هیچ تردیدی نداریم

آیت الله خامنه‌ای در ۲۲ مهر ۱۳۹۷ متن مقدماتی «الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت» در ۵۰ سال آینده را رونمایی کرد و برای تکمیل آن فراخوان داد. در این متن نیز پیامبرانه وعده می‌دهد که «ایران در آن زمان (سال ۱۴۴۴) از تداوم رهبری فقیه عادل، شجاع و توانمند و ضمانت کافی برای سیاست‌ها، قوانین و نظامات مبتنی بر اسلام برخوردار است». او پیامبرانه وضعیت جمهوری اسلامی در آن دوران را برای مومنان نیز توضیح می‌دهد:

«تا سال ۱۴۴۴ ایران به پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی و فرهنگ متعالی در سطح بین‌المللی تبدیل شده و در میان ۵ کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری جای گرفته و از اقتصادی دانش‌بنیان، خوداتکا و مبتنی بر عقلانیت و معنویت اسلامی برخوردار، و دارای یکی از ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا است…در سال ۱۴۴۴ ایران از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار ۴ کشور برتر آسیا و ۷ کشور برتر دنیا شناخته می‌شود و دارای ویژگی‌های برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی ایرانی است». (رجوع شود به مقاله “بررسی آرزوی ولایی برساختن تمدن نوین اسلامی ایرانی در طول نیم قرن“).

سوم- زوال و احتضار تمدن غربی و آمریکا: آیت الله خامنه‌ای در “بیانیه گام دوم” که به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی منتشر کرد، نوشت: «انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد…و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود…چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ی انقلاب و چهل دهه‌ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی[اتحاد شوروی] نابود شده و دیگری[دولت‌های غربی به رهبری آمریکا] با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار می‌دهند، دست‌وپنجه نرم می‌کند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش می‌رود.»

آیت الله خامنه‌ای در اول خرداد ۱۳۹۸ گفت: «یکی از نقاط امید، فرسودگی جبهه‌ی مقابل ما است. بنده به طور قاطع می‌گویم -البتّه یک عدّه‌ای فوراً بنا می‌کنند توجیه و تأویل و انکار و مانند اینها، لکن بنده قاطعاً این را می‌گویم، می‌توانم این را ثابت هم بکنم که حالا وقتش نیست- امروز تمدّن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعاً در حال زوال است: عَلیٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم[“… کسى که بناى خود را بر لب پرتگاهى مُشرف به سقوط پى‌ریزى کرده و با آن در آتش دوزخ فرو مى‌افتد.”، توبه، ۱۰۹]؛ لب گودال است؛ این جوری است. البتّه حوادث و تحوّلات جوامع بتدریج اتّفاق می‌افتد؛ یعنی زود احساس نمی‌شود. حتّی خود اندیشمندان غربی این را احساس کرده‌اند و بر زبان می‌آورند و می‌گویند. این هم یکی از نقاط امید ما است. تمدّن غربی، تمدّن مادّی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است. این هم یکی از نقاط امیدبخش است.»

چهارم- جنگ نخواهد شد: آیت الله خامنه‌ای همیشه گفته است که میان ایران و آمریکا جنگ صورت نخواهد گرفت. دشمن و عوامل نفوذی اش “دروغ محض جنگ” را برای جنگ روانی و ایجاد رعب و وحشت ساخته‌اند (رجوع شود به مقاله «خامنه ای، “دروغ” و جنگ»).

اینک ایران بیش از هر زمانی دیگری در خطر جنگ قرار دارد. خطری که تحلیل گران آمریکایی، بین المللی و ایرانی احتمال آن را پایین نمی‌دانند. یک اشتباه از سوی طرفین، یا دسیسه‌ای از سوی سعودی ها، اماراتی ها، اسراییلی ها، یا برخی گروه‌های ایرانی می‌تواند جنگی به راه بیندازد. آیت الله خامنه‌ای می‌گوید مذاکره با آمریکا سَم است و با دولت دونالد ترامپ “یک سَمّ مضاعف است“. راه حل او مقاومت در برابر آمریکا است و خطر جنگ را هم به کلی رد می‌کند. در ۲۴ اردیبهشت ۹۸ در دیدار با مسئولان نظام به آنها گفت :

«گزینه‌ی قطعی ملّت ایران مقاومت در مقابل آمریکا است و در این رویارویی، در این مقاومت، او وادار خواهد شد به عقب‌نشینی. و بحث مقاومت هم بحث برخورد نظامی نیست؛ این که حالا بعضی هم مسئله‌ی جنگ را در روزنامه و در فضای مجازی و مانند اینها مطرح می‌کنند حرف بیخودی است. جنگی بنا نیست انجام بگیرد و به توفیق الهی انجام هم نخواهد گرفت. نه ما دنبال جنگیم، آنها هم به صرفه‌شان نیست که دنبال جنگ باشند و می‌دانند که به صرفه‌شان نیست. ما هم که خب اهل ابتدا به کارِ نظامی نیستیم ــ هیچ وقت نبودیم، الان هم نیستیم ــ این برخورد، برخورد اراده‌ها است؛ این رویارویی، رویارویی اراده‌ها است؛ و اراده‌ی ما از آنها قوی‌تر است. ما علاوه‌ی بر اراده‌ی قوی، توکّل به خدا را هم داریم. ذلِکَ بِاَنَّ اللهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکافِرینَ لا مَولی لَهُم[“چرا که خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده‌اند، ولى کافران را سرپرست [و یارى] نیست” (محمد، ۱۱)]؛ آنها مولا ندارند؛ ما متّکی به اراده‌ی الهی هستیم.»

نگاهی به مدعیات سلطان پیامبرگونه

یکم- قطع و یقین در علوم اجتماعی جایی ندارد. همه قوانین علوم طبیعیِ تجربی و علوم انسانیِ تجربی، حدس‌های ابطال نشده‌اند. عالمان علوم اجتماعی از احتمالات سخن می‌گویند. علم اقتصاد، نزدیک‌ترین علوم انسانی به علوم طبیعی تجربی است و بیش از همه علوم انسانی توانسته خود را کمی سازد و پیش بینی‌های خردی هم می‌کند. به عنوان نمونه، بزرگترین اقتصاد دان‌های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، نرخ رشد اقتصادی، تورم، بیکاری، و….کشورهای جهان را برای سه سال آینده برآورد می‌کنند. این برآورد‌ها متکی بر وضعیت اقتصادی سال‌های گذشته کشورها و ده‌ها عامل دیگر است. برآورد این دو نهاد مهم این بود که ایران طی سه سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ رشد اقتصادی بیش از ۴ درصدی و تورم حدود ۱۰ در صدی خواهد داشت. اما به محض خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و بازگشت تحریم‌های کمرشکن، برآوردهایشان را تغییر دادند. اینک گفته می‌شود که در سال ۲۰۱۸، رشد اقتصادی ایران منفی ۴ تا ۶ درصد و تورمش حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد بوده است. برآورد این دو نهاد این است که در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نیز ایران تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی و رشد اقتصادی منفی ۴ تا ۵ درصدی را تجربه خواهد کرد. این نهادها هر سه ماه یا شش ماه، براساس روندها، برآوردهای جدید اعلام می‌کنند.

بدین ترتیب، سخنان آیت الله خامنه‌ای “پیش بینی‌های علمی” نیست، “پیش گویی‌های پیامبرانه” است. کلماتی چون قطعاً، یقیناً، بدون شک، بدون تردید، آن هم در مورد حوادث بزرگ تاریخی یا یک تمدن، موید این مدعا است.

دوم- شکست و زوال و احتضار تمدن غربی را چگونه می‌توان توجیه کرد. این وعده پیامبرانه است، نه مدعایی علمی. به شواهد و قرائن خامنه‌ای توجه کنید: الف- فروپاشی نهاد خانواده. ب- رواج همجنس گرایی (همجنس بازی به تعبیر او). پ- فروپاشی اخلاقی جوامع غربی. ت- استفاده از زنان به عنوان کالای جنسی. ث- سیطره مادی گرایی و زوال معنویت. ج- بدهی ۲۲ تریلیون دلاری دولت آمریکا. چ- تعداد فقرای آمریکا و اروپا. و….

آیا از این شواهد و قرائن می‌توان زوال و مرگ تمدن غربی و آمریکا را استنتاج کرد؟ کارل کارکس ۱۵۰ سال پیش در مانیفست کمونیست تغییر و انقلاب دائمی همه چیز را ویژگی مدرنیته و دوران مدرن به شمار آورد و نوشت:

«همه روابط ثابت و منجمد، همرا با پیشداوری‌ها و عقاید کهنه و محترم وابسته به آنها، به حاشیه رانده می‌شوند و تمامی روابط تازه شکل یافته قبل از آن که استوار شوند منسوخ می‌گردند. هر آنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود، هر آنچه مقدس است دنیوی می‌شود، و دست آخر آدمیان ناچار می‌شوند…با وضعیت واقعی زندگی و روابطشان با همنوعان خویش روبرو گردند.»

مارکس گوشزد کرد که:«ایجاد انقلاب مستمر در تولید و دراندختن آشوب بی وقفه در تمامی روابط اجتماعی و عدم یقین و تلاطم پایان ناپذیر، عصر بورژوایی را از تمامی اعصار قبلی متمایز می‌سازد.»

سلطان سرکوبگری که با عقاید کهنه و سخت و استوارش، شاهد آشوب بی وقفه در تمامی روابط اجتماعی، دنیوی شدن همه مقدسات، دود شدن و به هوا رفتن همه یقینیات، و…است؛ این‌ها را زوال و مرگ تمدن غربی و آمریکا به شمار می‌آورد. در حالی که این متغیرها، عین مدرنیته‌اند.

تحولات ساختاری نهاد خانواده، از خانواده گسترده به خانواده هسته ای، سپس به اشکال جدید خانواده (همجنس گرایی، خانواده‌های تک همسری، خانواده‌های بدون ازدواج، و…)؛ بخشی از فرایند گسترش مدرنیته است. کثرت گرایی اخلاقی و ارزشی و تنوع سبک‌های زندگی نیز بخشی از همین فرایند و عین مدرنیته‌اند.

سوم- آیت الله خامنه‌ای می‌گوید که آمریکا با هدف تسلیم کامل جمهوری اسلامی و شوراندن مردم ایران علیه نظام، شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ را وضع کرده است. اما آمریکا به این دو هدف دست نخواهد یافت. چرا؟ چون «جمهوری اسلامی فلز محکمی است» (سخنرانی ۲۴ اردیبهشت ۹۸). فرض کنیم حق با او باشد. اما اگر همین وضعیت ادامه یابد و “گزینه قطعی” او مقاومت در برابر آمریکا باشد، وضعیت اقتصادی ایران، شبیه وضعیت اقتصادی کره شمالی یا ونزوئلا خواهد شد.

برای ایستادگی در برابر “فشار حداکثری آمریکا”، خامنه‌ای مجبور است به سوی حذف میانه روها از حکومت و ساختن حکومت یک پارچه افراطی پیش رود تا بتواند وضعیت را کنترل کند (رجوع شود به مقاله‌های “خامنه‌ای در برابر فشارهای حداکثری چه خواهد کرد؟ ” و “هشدار: به سوی حکومت یکدست نظامیان پیش می‌روند“‎). اگر صد در صد موفق شود، ایران به یک کره شمالی دیگر تبدیل خواهد شد. اگر نشود، اقتصاد ایران ونزوئلایی خواهد شد.

چهارم- خامنه‌ای به مریدانش وعده می‌دهد که یکی از نقاط امید ما، یا نکات امیدبخش، زوال و مرگ تمدن غربی است. آیا این فضیلت مهمی است که حیات و شکوفایی ما در مرگ دیگری باشد؟ یعنی افول و زوال تمدن غربی – حتی اگر شدنی باشد- چه مزیتی برای کشورهای در حال توسعه به شمار می‌رود؟ خوشبختی خود را نمی‌توان و نباید از راه بدبختی دیگران تأمین کرد.

پنجم- پیشگویی پیامبرانه آیت الله خامنه‌ای درباره اسراییل کاملاً نادرست است. همه شواهد و قرائن نشان می‌دهند که اسراییل نه زیر بار طرح دو کشوری (یعنی بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ و تشکیل کشور فلسطین) می‌رود و نه طرح یک کشوری (یعنی کشور فقط کشور اسراییل و تعمیم حقوق شهروندان یهودی به فلسطینی ها). رژیم آپارتاید اسراییل به امید گذشت زمان و تغییرات نسلی است که موضوع به کلی منتفی شود. این رژیم تا دندان مسلح- با حمایت مطلق آمریکا- هیچ امیدی برای فلسطینی‌ها باقی نگذاشته است. آنان با ایران هراسی، جبهه واحدی با کشورهای مهم عربی علیه ایران تشکیل داده و دولت‌های هم به فلسطینی‌ها فشار می‌آورند.

اما این پیشگویی نادرست، برای ایران و ایرانی‌ها بسیار زیانبار است. دولت راست افراطی اسراییل از آن در مجامع جهانی استفاده کرده و می‌کند که ایران به دنبال نابودی اسراییل است. همین امر، جامعه جهانی را علیه ایران کرده است. تحریم‌های کمرشکن به راحتی در آمریکا علیه ایران تصویب می‌شوند. چون مسئله اصلی اسراییل است، نه چیزی دیگر. جو بایدن- مطرح‌ترین نامزد ریاست جمهوری ۲۰۲۰ دموکرات ها- بارها گفته است که من یک صهیونیست هستم. در مارس ۲۰۱۹ جایزه بنیاد صهیونیسم آمریکا را برای یک عمر دفاع از صهیونیسم دریافت کرد. حتی اگر دموکرات‌ها رئیس جمهور شوند، ایران بدون تغییر مواضع در مورد اسراییل، نمی‌تواند رابطه خوبی با آمریکا داشته باشد.

ششم- احتمال جنگ نه تنها پائین نیست، بلکه بیش از هر زمان دیگری است. فرض کنیم ایران به تهدید ۶۰ روزه خود عمل کند و پس از گذشته دو ماه و عدم هیچ گونه اقدامی از سوی اروپایی ها، چینی‌ها و روس‌ها در مورد عمل به تعهدات برجامی شان، جمهوری اسلامی از توافق هسته‌ای خارج شود. در این صورت؛ الف- دولت‌های اروپایی به دولت ترامپ خواهند پیوست. ب- آنان پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل می‌برند تا نه تنها تحت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل قرار گیرد، بلکه زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گیرد تا حمله نظامی موجه شود. پ- چین و روسیه نیز بر اساس منافع شان به آن قطعنامه رای مثبت خواهند داد. ت- حتی اگر چین یا روسیه قطعنامه را وتو کنند، آمریکا و اسراییل دارای سلاح‌های هسته ای- در دنیای با معیارهای دوگانه- بهانه حمله نظامی به ایران فاقد سلاح هسته‌ای را به دست خواهند آورد.

کارنامه ۳۰ سال زمامداری آیت الله خامنه‌ای از جهات گوناگون قابل ارزیابی و نقد است. اما نکته اصلی این مقاله این بود که او در پایان ۳۰ سال زمامداری، موجودیت ایران و ایرانیان را با تحریم‌های اقتصادی کمرشکن و احتمال حمله نظامی به خطر انداخته است.


از همین نویسنده