۶۰ سال از درگذشت قمرالملوک وزیری، یکی از هنرمندان پیشرو ایران می‌گذرد. قمرالملوک وزیری برای نخستین بار در تاریخ موسیقی ملی ایران بدون حجاب روی صحنه رفت و آواز خواند.

قمرالملوک وزیری

قمرالملوک وزیری نه تنها از صدا و استعداد موسیقیایی کمیابی برخوردار بود که در نهضت آزادی زنان ایرانی نیز نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرد. قمر در سال ۱۲۸۴، چند سالی پیش از برپایی جنبش مشروطیت در خانواده‌ای مذهبی زاده شد. در خردسالی همراه مادربزرگش که روضه‌خوان مذهبی بود، به این مجالس می‌رفت و فوت و فن آوازخوانی را از او می‌آموخت.

قمر خود گفته است که حضور در مجالس مذهبی و مرثیه‌خوانی در حضور دیگران اعتماد به نفس او را تقویت می‌کرد و جرأت و جسارت صحنه‌ای به او می‌داد.

 نخستین کنسرت قمر را که در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران برگزار شد، باید یک حادثه بزرگ تاریخی به شمار آورد. محمود خوشنام درباره این رویداد فرهنگی می‌نویسد:

«قمر پس از نخستين كنسرت خود در گراند هتل مهر و علاقه همه اقشار اجتماعى را به سوى خود جلب كرد. دولتمردان مقتدر چنان مجذوب او شده بودند كه برايش هديه‌هاى كلان مى فرستادند. روشنفكران زمانه همه دلباخته او شده بودند و در وصف‌اش شعرها مى‌سرودند. مردم كوچه بازار نيز زن دلاور قهرمانى را يافته بودند كه از ميان خودشان برخاسته بود. در ميان ستايش‌هاى شاعران شايد هيچ كدام چون شعر ملك‌الشعراى بهار، حرف آخر را نزده باشد.»

محمود خوشنام به این شعر از ملک‌اشعرای بهار در ستایش از قمر اشاره دارد:

صد قرن هزار ساله باید

تا یک قمرالملوک زاید

ایران که دو صد قمر ندارد

هر زن که چنین هنر ندارد

قمرالملوک وزیری، نخسنین خواننده‌ای که بی‌حجاب روی صحنه رفت

و نه فقط ملک‌الشعرای بهار که محمد حسین شهذیار هم در وصف او شعر معروفی سروده است:

آری قمر، آن قُمری خوشخوانِ طبیعت

آن نغمه‌سرا، بلبلِ باغ هنر اینجاست

در همین کنسرت بود که قمر بدون حجاب به روی صحنه رفت. این امر خشم دین‌داران را برانگیخت و بعد از برگزاری کنسرت او را به نظمیه بردند و از او تعهد گرفتند.

قمر پدر و مادرش را از دست داده بود و وقتی که مادربزرگش هم درگذشت، در نزد خاله خود اقامت کرد. داماد خاله او با بزرگان موسیقی آن زمان، هنرمندانی همچون درویش خان و رکن‌الدین خان و مرتضی خان نی‌داوود رفت و آمد داشت. نی‌داوود صدای قمر را پسندید و او را آموزش داد و از او خواننده‌ای توانا ساخت.

بدیع الزمان فروزانفر استاد دانشگاه تهران در زمانی که عضو مجلس سنا بود، برای قمر الملوک وزیری ۳۰۰ تومان مقرری ماهانه تعیین کرد. بعدها این مقرری به ۸۰۰ تومان افزایش یافت که در آن زمان معادل دستمزد یک استاد دانشگاه بود. زبیده جهانگیری که حکم دخترخوانده قمر را داشت در کتاب «قمری که خورشید شد» می‌نویسد:‌

«غلامحسین ریاضی که عهده‌دار شغل مهمی چون ریاست بیمارستان وزیری تهران بود با این مرتبه مهم دانشگاهی ماهی هفتصد و شصت تومان یا در این حدود دریافت می‌کرد و در خانه‌اش به روی همه باز بود و نیز به مردم نیازمند و کارگران بیمارستان می‌رسید.»

با وجود آنکه در خانه او به روی هنرمندان باز بود اما ۶۰ سال قبل وقتی که درگذشت، در خاکسپاری او عده چندانی شرکت نکردند. زبیده جهانگیری در کتاب یاد شده می‌نویسد:

«به هفتاد درصد آنها، از استادان، نوازندگان معروف و خوانندگان زنگ زدم. جواب‌ها عجیب بود: حضرات یا نبودند، یا در سفر بودند، یا بیمار و بستری یا خواب و … گریه‌ام گرفته بود. در این میان دو نفر استثنا بودند: علی تجویدی و عمو جان حسین تهرانی»

همان‌ها و عده‌ای از کسبه تهران زیر تابوت او را گرفتند.