Share

 چرا حکومت در اعتراضات آبان ۹۸ تلاش کرده که نقش زنان را به عنوان‌ «لیدر» اعتراضات اخیر پررنگ کند و تصویر واقعی زنان در این اعتراضات چه بوده است؟

پاسخ اشرف باقری، ناشر و نویسنده و پروانه حسینی، پژوهشگر انسان‌شناسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آریزونا به این سوالات.

اشرف باقری

در این که زنان ایرانی، امروز با عنوان تصمیم‌گیر یا تابع و همراه در گستره اعتراض، مبارزه و مخالفت سیاسی، حضور پررنگ و غالبی داشته‌اند، کم‌ترین تردیدی وجود ندارد و تنها کمی کنکاش در دنیای رسانه و وقایع این روزهای ایران، موید این حقیقت روشن خواهد بود. در ویدئوهایی که از این اعتراضات بیرون آمده است، بیش از همه صدای شجاعت و تهور و حضور زنانه به چشم می‌آید و جمهوری اسلامی هیچ بهانه‌ای برای انکار این واقعیت نمی‌تواند فراهم کند. اما این که چرا خلاف تصمیمات سیاسی همیشگی، این بار بر این واقع صحه می‌گذارد، به گمان من، حاوی یک توهین و تحقیر پنهان جنسیتی است.

 بنا به آنچه از دیدگاه مذهبی، سنتی و قانونی جمهوری اسلامی برمی‌آید، زنان موجوداتی تاثیرپذیر و فاقد استقلال اندیشه هستند و بنا به چنین تعریفی، می‌خواهد القا کند  که زنان پیشرو یا پیرو  در این  اعتراضات و مبارزات، بنا به همان نقص عقلانی جنسیتی، از دشمنان فرضی و غیرفرضی جمهوری اسلامی تاثیر می‌گیرند و بسیاری از آنان، فریب‌خوردگانی هستند که از سوی همین دشمنان، تشویق و تحسین و البته ارتزاق می‌شوند. در راس همه آن زنان هم لابد از افرادی چون مسیح علی‌نژاد یا شیرین عبادی مثال خواهند آورد.

بی‌شک، قصد جمهوری اسلامی ایران، بازتعریف قدرت سیاسی برای زنان نبوده است و با این نگاه، زنان را چه در عرصه راهبری و چه در عرصه پیروی از اعتراضات و مبارزات، موجوداتی ضعیف النفس و تاثیر پذیر معرفی می‌کند که نیاز به مراقبت بیشتر دارند تا دچار فریب و خدعه دشمنان نشوند. به همین سبب، تاکید بر کنترل بیشتر روی زنان در دستور کار قرار خواهد گرفت زیرا بنا به نگاه کنترلگر حاکمان فعلی ایران، این زنان مصلحت خویش را نمی شناسند و با تاثیرپذیری منفی از دشمنان، می‌توانند مصلحت دیگر زنان ایرانی را نیز دچار مخاطره کنند.

سپیده قلیان بار دیگر در جریان اعتراضات آبان ماه بازداشت شد

پروانه حسینی

دلیل اینکه حکومت بر نقش رهبری زنان تاکید می‌کند، یکی این است که حکومت می‌خواهد مردان و آن فرهنگ سنتی را که بر اساس آن عادت دارند زنان را فرودست ببینند، از این حرکت‌ها و خیزش‌ها بترساند و بگوید ببینید این جنبش‌ها را زنان «فرودست» رهبری می‌کنند: پس شما نگران شوید.

دوم اینکه به زعم خودش می‌خواهد این اعتراضات را بی‌اعتبار جلوه دهد، چون فکر می‌کند جامعه همسو با تفکر سنتی نمایندگان حکومت که اگر رهبری حرکتی را زنان به عهده داشته باشند، آن حرکت را ناچیز می شمارد، از همراهی با چنین حرکتی سرباز خواهد زد.

نکته سوم هشدار دهنده است. حکومت از یک طرف نقش رهبری زنان را پررنگ می‌کند و در کنارش از گروه‌هایی مانند مجاهدین و بهاییان هم اسم می‌آورد. این به نوعی اعلام جرم محسوب می‌شود؛ یعنی ممکن است چنین اشاره‌هایی فقط یک خبر نباشد، بلکه مقدمه‌ای باشند برای توجیه سرکوبی که در پیش است، یعنی تنگ‌تر کردن فضا برای زنان و احتمالا حکم‌های سنگینی که قرار است به زنان بازداشت شده بدهند.

این در حالی‌ست که فعالیت زنان از آنکه فقط در حوزه مسایل زنان باشد محرزتر شده و تنها در حوزه رنان نیست. حضور زنان اکنون پیوند می‌خورد به حوزه‌ای اجتماعی سیاسی فراتر و بزرگ‌تر از حوزه زنان.

می‌بینیم در چند سال اخیر زنان در اعتراضات هر بار بیشتر از قبل در تولید آگاهی و رهبری نقش دارند و همراهی زنان و مردان شانه به شانه و در کنار هم دیده می‌شود. همچنین نقش اطلاع رسانی زنان از طریق فیلم‌ها و عکس هایی که می‌گیرند نیز دنبال می‌شود که حرکتی شجاعانه است از آن رو که برای این کار باید در صحنه حضور داشته باشند. روش آنها برای اینکه چطوری این فیلم‌ها و گزارش‌ها را بگیرند و به شبکه‌های اجتماعی برسانند، حرفه‌ای‌تر هم شده است و می‌دانیم اطلاع‌رسانی عامل انرژی رسانی به یک خیزش اجتماعی‌ست.