قتل جورج فلوید آفریقایی‌تبار از سوی یک افسر سفیدپوست پلیس آمریکا، جنبش دادخواهی و مبارزه با تبعیض‌‌های نژادی را در بسیاری از کشورهای جهان تقویت کرد.

هر چند به نظر می‌‌‌رسد طی هفته‌های آینده از دامنه‌‌ این حرکت‌های اعتراضی در ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای جهان کاسته شود، اما واقعیت این است که تا همین جا نیز این اعتراض‌‌‌های خیابانی دستاوردهای نمادین و عملی مهمی داشته است. برای نمونه در بسیاری از ایالت‌های آمریکا، از جمله در نیویورک و کالیفرنیا و همین‌طور در فرانسه، مأموران پلیس از به کارگیری روش Chokehold یا فشار بر گردن فرد برای کنترل مظنون منع شده‌اند. یا در کانادا طرح‌هایی در دست است که نظارت بر رفتارهای پلیس افزایش می‌یابد. از جمله این که مأموران پلیس کانادا ملزم به استفاده از دوربین بر روی یونیوفورم‌های خود می‌شوند.

صحنه خفه کردن جورج فلوید، سیاه‌پوست آمریکایی به‌دست مأموران پلیس در مینیاپولیس ـ عکس از شبکه‌های اجتماعی

قتل جورج فلوید، جدا از تمامی اعتراض‌ها و پیامدهایی که به همراه داشت، یک بار دیگر پرسشی‌ محوری را در میان تحلیل‌گران اجتماعی، حقوقدانان، فعالان سیاسی و رسانه‌ای و … پیش کشید: نقش عوامل «نژادی» در بروز حوادثی از این دست تا چه حد است؟ به سخنی دیگر، تا چه اندازه می‌توان رخدادهایی از این دست را با ارجاع به خاستگاه‌‌های مشخصا «اتنیکی» افراد در جامعه توضیح داد؟

به نظر لازم است در ابتدا به چند داده آماری اشاره شود:

بر اساس برآوردهای منتشر شده، اگر شما یک مرد آفریقایی‌تبار در جامعه آمریکا باشید، احتمال این که در مواجه با پلیس این کشور کشته شوید، دو و نیم برابر شهروندان سفید‌پوست است.

از طرف دیگر، بر پایه نتایج تحقیقی که روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۵ انجام داده است، ۳۲ درصد آفریقایی‌تبارهایی که از سوی پلیس ایالات متحده در این سال کشته شده‌اند به هنگام مرگ «غیرمسلح» بوده‌اند. (در حالی که این آمار برای قربانیان سفید‌پوست حتی از نصف هم کم‌تر است. به این معنا که تنها ۱۵ درصد قربانیان سفید‌پوست به هنگام شلیک پلیس اسلحه همراه نداشته‌اند.)

نه تنها شمار قربانیان غیرمسلح در میان آفریقایی‌تبارهای جامعه آمریکا بیشتر است، بلکه تحقیقاتی هم هست که نشان می‌دهند آفریقایی‌تبارهای آمریکا اساسا در مواجهه با پلیس این کشور رفتار آرام‌تری دارند یا کم‌تر دست به خشونت می‌زنند.

بر پایه داده‌های یک پژوهش، شمار قربانی‌های آفریقایی‌تباری که در سال ۲۰۱۵ بدون هیچ گونه درگیری با پلیس، یا فرد دیگری در محل، هدف گلوله قرار گرفته و کشته شده‌اند در مقایسه با مظنونان سفید‌پوست، بیش‌تر است. (۲۴ به ۱۷درصد)

به بیانی دیگر، به نظر می‌ر‌سد مظنونان سفید‌پوست از مأموران پلیس آمریکا هراس کم‌تری دارند و احتمال اینکه رفتار پرخاشگرانه داشته باشند یا به افسران پلیس حمله کنند بیشتر است.

بر اساس یافته‌های این تحقیق، گزاره‌‌ فوق حتی پس از ارزیابی عواملی نظیر «سن» یا «سابقه بیماری‌های روانی» مظنونان نیز معتبر است.

تحقیقی دیگر که در سال ۲۰۱۹، با همکاری پژوهشگرانی از دانشگاه‌های واشنگتن، میشیگان و دانشگاه ایالتی نیوجرسی انجام شد، نشان می‌دهد که از هر هزار پسربچه‌ آفریقایی‌تبار در جامعه آمریکا، یک تن در نهایت از سوی پلیس ایالات متحده هدف گلوله قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. در حالی که احتمال چنین رخدادی برای پسربچه‌های سفیدپوست، ۳۹ در  ۱۰۰هزار نفر است.

بر اساس نتایج گزارش تحقیقی گاردین، هر چند تنها ۱۳درصد از جمعیت ایالات متحده را آفریقایی‌تبارها تشکیل می‌هند، اما در مجموع ۲۹درصد از مجموع قربانیان که از سوی پلیس در سال ۲۰۱۵ در این کشور کشته شده‌اند، آفریقایی‌تبار بوده‌اند.

از نتایج پژوهش‌هایی از این دست و البته ده‌ها تحقیق و یافته دیگر، می‌توان چنین برداشت کرد که آفریقایی‌‌تبارهای آمریکا، به رغم سال‌ها مبارزه و فعالیت مستمرِ کنشگران «حقوق مدنی»، کماکان قربانی تبعیض‌های ‌آشکار و نهان در بخش‌‌ها و لایه‌های مختلف جامعه و نهاد قدرت، از جمله پلیس و ارتش، هستند.

پلیس‌های سفید‌پوست بیشتر نمی‌کشند!

به رغم تمامی داده‌ها و نتایج مطالعاتی که در بخش پیشین به آن‌ها اشاره شد، به نظر می‌رسد این خطای آشکاری است اگر بخواهیم تبعیض‌های این چنینی در جامعه آمریکا را تنها با ارجاع به مسئله «نژاد» یا پیشینه‌های گروهی یا اتنیکی افراد توضیح دهیم.

برای مثال، آیا قابل دفاع است که در خصوص خشونت‌های پلیس آمریکا، انگشت اتهام را به سوی افسران سفیدپوست نشانه بگیریم؟ آيا اساسا افسران سفید‌پوست، بیش از سایر همکاران خود به مظنونان آفریقایی‌تبار شلیک می‌کنند؟

بر اساس نتایج تحقیقی که تابستان سال گذشته، از سوی پژوهشگرانی از دانشگاه ایالتی میشیگان و مریلند انجام شد، افسران آفریقایی‌تبار پلیس آمریکا، دست‌کم به اندازه همکاران سفید‌پوست خود به مظنونان آفریقایی‌تبار شلیک می‌کنند.

یافته‌های این پژوهش که در ژوئيه سال ۲۰۱۹ در نشریه PNAS منتشر شده است نشان می‌دهد در یک موقعیت مشابه، احتمال اینکه یک افسر آفریقایی‌تبار پلیس، به یک مظنون آفریقایی‌تبار شلیک کند، در مقایسه با افسران سفید‌پوست بیشتر است.

به سخنی دیگر، هر چند احتمال حمله مظنونان سفیدپوست به نیروهای پلیس بیشتر است، اما در مجموع کمتر از سوی نیروهای آفریقایی‌تبار پلیس آمریکا هدف گلوله قرار می‌گیرند. (هر چند بر پایه ارزیابی‌ها، این مسئله تنها خاص افسران آفریقایی‌تبار نیست. به این معنا که پلیس‌های لاتین‌تبار هم در مقایسه با سایر گروه‌های اتنیکی، به مظنونان لاتین‌تبار در جامعه آمریکا بیشتر شلیک می‌کنند.)

یافته‌های فوق نشان می‌دهد خشونت پلیس علیه قربانیان آفریقایی‌تبار در جامعه آمریکا را نمی‌توان صرفا با ارجاع به «نژاد» یا وجود ذهنیت‌ها یا پیش‌فرض‌های نژادپرستانه علیه آفریقایی‌تبارهای آمریکا تحلیل کرد.

نقش عوامل اجتماعی-اقتصادی

به باور نویسندگان پژوهش مشترک دانشگاه‌های مریلند و میشیگان در سال ۲۰۱۹، «تنوع نژادی» در داخل نیروهای پلیس آمریکا، الزاما به کاهش معنا‌دار موارد خشونت‌ علیه آفریقایی‌تبارها منجر نشده است. نویسندگان پژوهش اعتقاد دارند که نیاز مأموران پلیس به پذیرفته شدن در جمع، نهاد یا مرجعی که برای آن کار می‌کنند از عوامل محوری در تحلیل رفتارهای خشونت‌آمیز پلیس با هم‌نژادی‌ها یا گروه اقلیتی است که به آن تعلق دارند.

به بیان دیگر، نیازها و ضرورت‌های مشخصا اقتصادی افراد یا تلاش در راستای تثبیت و ارتقای موقعیت‌های شغلی و …، دست‌کم به اندازه گرایش‌های مشخصا نژادپرستانه یا راست افراطی می‌تواند به تداوم و تشدید خشونت‌های اتنیکی در جامعه بینجامد.

واقعیت این است که نژادپرستی، جدایی نژادی، خشونت‌های پلیس یا آسیب‌های اجتماعی از این دست را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن ساختارهای نابرابر، ریشه‌های تاریخی و مناسبات اقتصادی-اجتماعی حاکم تحلیل کرد. این موضوع تنها مختص جامعه آمریکا هم نیست و می‌توان آن را به درجات مختلف به سایر جوامع و وضعیت‌ها هم تعمیم داد. برای مثال، دشوار بتوان رفتار مأموران مرزی جمهوری اسلامی در قبال کولبرهای کُرد یا پناهجویان افغانستانی را با «تقویت گرایش‌های ناسیونالیستی مرکزگرا» در ایران توضیح داد.

نابرابری‌های اقتصادی، تبعیض‌های ساختاری، نبود امنیت شغلی، بی‌اعتمادی نسبت به آینده، عدم اطمینان از اجرای قوانین، نبود آموزش کافی و … نقش برجسته و محوری در شکل‌گیری وضعیت تبعیض‌آمیز کنونی داشته است. بی‌توجهی به این عوامل اقتصادی یا ساختاری موجب می‌شود که اعتراض‌های کنونی در جامعه آمریکا را صرفا از دریچه «تبعیض‌های نژادی» ببینیم، حال آن که خود نژادپرستی، یا پیش‌فرض ذهنی علیه گروه‌های اقلیت‌ یا به حاشیه‌ رانده شده، ریشه‌های آشکار اقتصادی و مادی دارد.


  • در همین زمینه