کرونا هیچ جای دنیا تمام نشده. از گوشه و کنار جهان خبر می‌رسد که بازگشایی‌های حساب شده هم بر افزایش آمار ابتلا تأثیر گذاشته و در کشورهایی که زیرساخت‌های درمانی و بهداشتی کافی فراهم نکرده بودند و پیشگیری‌های لازم را انجام نداده بودند، موج‌های سهمگین کرونا بازگشته یا در راه است.

در ایران چند هفته است که آمارها هشدار دهنده شده. تعداد قربانیان روزانه سه رقمی شده و مقامات رسمی حوزه بهداشت می‌گویند رعایت اصول بهداشتی مثل فاصله‌گذاری یا زدن ماسک به حداقل رسیده است.

در شهری مانند تهران گفته می‌شود تنها ۷ درصد مردم این اصول را رعایت می‌کنند.

همزمان خبر برگزاری مراسم عروسی و عزاداری‌های پر‌جمعیت زنگ هشدار را به صدا درآورده. خبر می‌رسد که به دنبال این مراسم، تعداد زیادی دچار بیماری می‌شوند. سفرهای غیرضروری هم بخشی از این روند نامطلوب است. گزارش‌ها نشان می‌دهند کسانی که از سفر باز می‌گردند بیمار می‌شوند یا بیماری را با خود به مناطق کم‌تر درگیر منتقل می‌کنند.

چرا با وجود این آمارهای نگران‌کننده، هنوز خیلی از ما خطر کرونا را جدی نمی‌گیریم و برای آن کاری نمی‌کنیم؟ می‌توان به چند جواب درباره این پرسش رسید.

بی‌اعتمادی به حکومت

در ایران و حتی در خیلی از کشورهای جهان، بی‌اعتمادی سیاسی به حکومت‌ها باعث شده عده‌ای روایتشان از همه‌گیری کرونا مبتنی بر این فرضیه باشد که همه چیز یک بازی سیاسی است و کرونا در واقع چیز خیلی خطرناکی نیست. حکومت‌ها دروغ‌گو هستند، آمارهای دروغ ارائه می‌دهند و اصلا شاید کل ماجرا یک فریب رسانه‌ای و سیاسی باشد. این باور در میان ایرانیان که یکی از ناصادق‌ترین حکومت‌ها را دارند، پررنگ است: ما فکر می‌کنیم حکومت مثل همیشه به ما دروغ می‌گوید، پس توصیه‌هایش را نباید جدی بگیریم. می‌گوییم این حکومت دلش برای ما نسوخته، پس احتمالا نقشه‌ای در سر دارد تا ما را از کار و زندگی بیندازد و شاید از توجه به امور مهم‌تر باز دارد.

راستی‌آزمایی: بحران کرونا در ایران و جهان مبتنی بر آمارهای واقعی است. تعداد مبتلایان به کرونا در جهان از ۱۰ میلیون نفر گذشته و هزاران نفر جان باخته‌اند. اقتصادهای بزرگ جهان ماه‌های رکود و تعطیلی را تجربه کرده‌‌اند و حتی در قدرتمندترین نظام‌های اقتصادی، کمر نظام بهداشت و درمان خم شده. حکومت‌ها ممکن است آمارها را درست و دقیق مطرح نکنند. حکومت ایران در این زمینه کارنامه سیاهی دارد. اما آیا این بی‌صداقتی توانسته روی حقیقت را بپوشاند؟ به اطراف خود نگاه کنید. آیا کسی را می‌شناسید که بر اثر این بیماری جان باخته باشد یا به آن دچار شده باشد؟‌ آیا تجربه سخت بیماران را از بیماری شنیده‌اید؟ اگر پاسختان مثبت است فارغ از میزان اعتمادتان به حکومت وظیفه شخصی‌ شما ایجاب می‌کند احتیاط را در پیش بگیرید. اگر حکومت دروغگوست، به آمارهای معتبرتر مراجعه کنید. سلامت خود را بر اساس میزان اعتمادتان به حکومت به خطر نیندازید.

سیاست‌های نادرست حکومت

حکومت‌ها متهم‌اند که سیاست‌های درستی را در قبال بیماری به کار نگرفته‌اند. در اغلب نقاط دنیا اعمال سیاست‌های مناسب برای کنترل بیماری، با تأخیر صورت گرفته و بر اثر همین تأخیر، بیماری فراگیر شده. در ایران حکومت درباره زمان شیوع بیماری به مردم دروغ گفته، در زمان مناسب سیاست‌های محدودکننده را اعمال نکرده و دستی دستی به شیوع بیماری کمک کرده. به دنبال آن، پس از اعمال با تأخیر محددیت‌ها، نتوانسته از افراد آسیب‌پذیر، از صاحبان مشاغل و … حمایت لازم کند. کمک قابل قبول اقتصادی به گروه‌های اجتماعی نیازمند کمک، داده نشده. اقتصاد فلج حکومت را واداشته پیش از آنکه اطمینان لازم را برای بازگشایی‌ها به دست آورد، تحت فشار دست به بازگشایی‌های زودهنگام بزند. این کار به مردم این پیام را منتقل کرده که اوضاع عادی است، پس رعایت محدودیت‌ها را کنار گذاشته‌اند. نیازمندان، کارگران و افراد ضعیف‌تر، اصلا امکان بیکار ماندن و قرنطینه را نداشته‌اند.

واقعیت: این ادعا که حکومت ایران سیاست‌های مناسبی را در این بحران به کار نگرفته درست است. حکومت نه فقط برنامه‌های پیشگیری و آمادگی نداشته، در مدیریت بحران هم ناکارآمد بوده. از همه مهم‌تر نه تنها برنامه درست آموزشی برای رعایت موازین بهداشتی به عموم مردم ارائه نکرده که حتی به الگوی نادرستی در استفاده از ماسک و رعایت فاصله فیزیکی در رسانه‌هایش تبدیل شده است. اما آیا درصدی از ما نمی‌توانیم کمک کنیم تا به رغم سیاست‌های نادرست حکومت، وضعیت عادی در شرایط غیرعادی بر کشور حاکم نشود؟ آیا می‌توانیم حلقه‌های اجتماعی کوچکی تشکیل دهیم که نادرستی سیاست‌های حکومت برای افکار عمومی روشن شود و به دنبال آن بر اساس پیام نادرست «اوضاع عادی است»، شهروندان دچار خطای استراتژیک کنار گذاشتن شرط احتیاط نشوند؟ آیا ما می‌توانیم اطلاعات درست را به حلقه دوستان و فامیل خود انتقال دهیم؟ آیا می‌توانیم راه‌‌های کم هزینه‌تری برای محافظت از خود و دیگران به کار ببریم؟ می‌توانیم اطلاعات مستند علمی و روش‌های ساده تهیه ماسک و رعایت بهداشت فردی را تا حد ممکن به همدیگر آموزش دهیم؟

بی‌توجهی به مسوولیت فردی

به رغم اینکه در بسیاری از کشورهای جهان قوانین محدودکننده یا حتی جریمه‌های سنگین برای رعایت نشدن اصول بهداشتی اعمال شده و می‌شود، بخش بزرگ‌تر سیاست‌های جهانی بر مسوولیت فردی تکیه دارد.

تجربه این پاندمی نشان داده که باید مردم را نسبت به عواقب عمل‌های شخصی‌ آگاه کرد. با این حال هر جایی که محدودیت‌ها کمتر شده، مسوولیت های فردی هم بیشتر زیر پا گذاشته شده است. اما برای گذراندن دوران طولانی همزیستی با کرونا، مجبوریم به مسوولیت‌های فردی‌ خود بیشتر توجه کنیم. اما پذیرش این مسوولیت برای بسیاری از افراد ساده نیست. جوانان یکی از این گروه‌ها هستند. برای آنها که باور دارند به مدد نیروی جوانی قادرند این مشکل را به سادگی از سر بگذارنند، فاصله‌گیری و چشم پوشیدن از تفریحات و امیال شخصی سخت‌تر از گروه‌‌های دیگر است. فارغ از سن، عوامل دیگری هم بر زیر پا گذاشتن مسوولیت فردی تاثیر می‌گذارد. افراد کسل و بی‌حوصله می‌شوند، رعایت قانون برایشان سخت است و نمی‌توانند برای مدت طولانی محدودیت‌ها را تحمل کنند.

چه کنیم؟ ما مسوولیت داریم. مسوولیت حفاظت از سالمندان و بیماران و افراد آسیب‌پذیر بر عهده جوان‌ترهاست. مسوولیت تلاش برای کنترل یک مصیبت جمعی و جهانی را نمی‌توانیم به سادگی از سر باز کنیم. اگر به سفری می‌رویم که ممکن است یک منطقه کم امکانات را با بحران در خدمات درمانی مواجه کند، مسوولیم. اگر بیماری را با خود به محیط خانه ببریم، مسوولیم. اگر تعداد زیادی از افراد را به مجلس عروسی خود دعوت می‌کنیم یا توقع داریم برای تسلیت‌گویی به مراسم عزاداری‌ ما بیایند، مسوولیم. ما می‌توانیم برای یک دوره نسبتا طولانی تغییراتی در سبک زندگیمان به وجود بیاوریم و حتی اگر تحمل این شرایط به نظرمان دشوار می‌رسد، به خاطر خودمان و دیگران، مدتی خلاف عادات و نیازهایمان زندگی کنیم. ما تجربه کرده‌ایم که یک اصلی به نام اثر پروانه‌ای در جهان وجود دارد.

اثر پروانه‌ای نام پدیده‌ای است که به دلیل حساسیت سیستم‌های آشوب‌ناک به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیاره زمین (مثلاً بال‌ زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع طوفان در کشوری دیگر) در آینده شود. اثر پروانه‌ای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر شود و این سنگ بنای تئوری آشوب است. در نظریه آشوب یا بی‌نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده‌ها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آنها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستم‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستم‌های جوی از اثر پروانه‌ای برخوردارند.

نتیجه: ما بیش از آنکه تصور می‌کنیم، می‌توانیم در بهبود این شرایط موثر باشیم. می‌توانیم آخر هفته به شمال نرویم. یک تابستان تفریحاتمان را محدودتر کنیم. می‌توانیم با یک تکه پارچه برای خودمان ماسک تهیه کنیم، می‌توانیم مهمانی‌ها و تولدها و دیدار‌ها را امسال برگزار نکنیم. می‌توانیم به همدیگر یادآوری کنیم که برای بهبود این شرایط همه موثریم. می‌توانیم از دوستان‌ خود بخواهیم برای ترحیم عزیزمان نیایند. می‌توانیم مراسم عروسی‌ را به تعویق بیندازیم. می‌‌توانیم با مراقبت از خودمان جلوی فشار غیرقابل تحمل بر پرستاران و پزشکان را بگیریم. می‌توانیم کمک کنیم تا کسانی که برای تأمین هزینه‌های زندگی مجبورند سر کار بروند، سوار اتوبوس‌های خلوت‌تری شوند. می‌توانیم پروانه‌ای باشیم که وقتی انتخاب می‌کند یک جایی ننشیند، با ننشستنش، جلوی زیر ونتیلاتور رفتن پیرزنی را در کشور دیگری بگیرد.

در همین زمینه: