بحران سیاسی در لبنان فروکش نکرده است و بحران اقتصادی نیز رو به وخامت نهادی است. پس از استعفای حسان دیاب در پی انفجار بزرگ ۴ اوت در بیروت، مصطفی ادیب مأمور تشکیل دولت شد اما به دلیل مخالفت حزب‌های شیعی لبنان، حزب‌الله و جنبش امل، موفق به انجام این کار نشد. به این ترتیب، نقشه راه پیشنهادی امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه برای برون‌رفت لبنان از بحران نیز تا کنون پیش نرفته است.

همزمان لبنان برای شش ماه آینده تنها ۱,۸ میلیارد دلار ذخایر ارزی برای اعطای یارانه به واردات اقلام و کالاهای اساسی از جمله غذا و سوخت و دارو در اختیار دارد و حکومت این کشور شاید یارانه برخی کالاهای اساسی را حذف کند. آن هم در شرایطی که لبنان وخیم‌ترین بحران اقتصادی‌اش پس از جنگ داخلی ۱۹۷۵ ــ‌ ۱۹۹۰ را از سر می‌گذراند. ارزش پول ملی به شدت کاسته شده و افزایش قیمت مواد غذایی بسیاری را با شبح گرسنگی رویارو کرده است.

تحلیل‌ها درباره سرنوشت لبنان و راه برون‌رفت از بحران متفاوت است و گاه حتی به پیشنهادهای خطرناکی همچون تجزیه کشور یا تشکیل دولت در تبعید انجامیده. یک عنصر مشترک اشاره به نقش مخرب لبنان در بحران کنونی و ایجاد آن است،‌ اما در یک سو حزب‌الله تنها مقصر است و در سوی دیگر،‌ یکی از عوامل ــ هرچند اصلی ــ در آفرینش و بازتولید بحران. در زیر خلاصه‌ یادداشتی از نیوزویک به قلم تحلیل‌گری از یک اندیشکده حامی اسرائیل در واشنگتن، و یادداشت دیگری از یک تحلیلگر لبنانی دانشگاه جورج واشنگتن را مرور می‌کنیم. استادیار جورج واشنگتن راه‌حل را کنارگذاشتن موقت مسأله حزب‌الله و در عوض تمرکز بر تقویت جامعه مدنی و سازماندهی سیاسی آن و تغییر قانون انتخابات می‌داند و تحلیلگر نیوزویک راه‌حل را خیزش مردم لبنان علیه حزب‌الله.

نیروهای ارتش لبنان یک زنجیره انسانی در برابر حامیان حزب‌الله تشکیل داده اند که علیه معترضان در مرکز بیروت به خیابان آمده اند؛ ششم ژوئن ۲۰۲۰ ــ عکس: ANWAR AMRO / AFP

▪️ چه‌طور باید بحران سیاسی لبنان را درست کرد ــ فیصل عيتانی

فیصل عیتانی، استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جورج واشنگتن و نایب‌رئیس اندیشکده «مرکز سیاست‌های جهانی» در یادداشتی برای وب‌سایت خبری‌ـ‌تحیلی «وکس» (vox) به امکان‌های برون‌رفت از بحران سیاسی لبنان می‌پردازد.

عیتانی با اشاره به انفجار بیروت و بحران اقتصادی و سیاسی فراگیر در لبنان می‌نویسد: «بسیاری از نهادها دیگر از کار افتاده اند…. پوند لبنان در سقوط آزاد است، بانک‌ها جلوی دسترسی مردم به حساب‌هایشان را گرفته اند، بیکاری بالای ۳۰ درصد است، و این کشور وابسته به واردات از تأمین کالاهای اساسی مورد نیازش هر روز بیشتر باز می‌ماند».

به گفته این تحلیلگر سیاست خاورمیانه، مشکل اول را باید در «نظام سیاسی عمیقاً غیرمدرن» لبنان جست که حاصل کشمکش بر سر قدرت بین ۱۸ فرقه دینی و مذهبی لبنان ــ مهم‌ترین، شیعه و سنی و مسیحی مارونیت ــ است:

«لبنان به یک کشور با درآمد متوسط و جمعیتی نسبتاً تحصیل‌کرده زیر یک آرایش سیاسی عمیقاً غیرمدرن بدل شد. فرقه‌های حاکم موقعیت خود را این‌گونه حفظ کردند که به حامیان فرقه‌ای‌شان شغل و حمایت مالی و محافظت از دیگر فرقه‌ها اعطا کردند و در عوض، مردم هم با وفاداری و رأی جوابشان را دادند.»

عیتانی جنگ داخلی ۱۹۷۵ ــ ۱۹۹۰ را حاصل فروپاشی این سیستم بی‌ثبات می‌داند و می‌نویسد بسیاری از کسانی که رهبر شبه‌نظامیان جنگ داخلی بودند، بر نظم مستقر دوران پساجنگ نیز مسلط شدند:

«نخبگان سیاسی از موقعیت‌شان سوء استفاده کردند و شیره اقتصاد را کشیدند و خشکاندند و کنترل بر نهادهای عمومی را انحصاری کردند. پارلمان و بسیاری از کابینه‌ها را چهره‌های همیشگی چند دهه گذشته تشکیل می‌دهند. رئیس مجلس از ۱۹۹۲ ریاست را برعهده دارد. وقتی اعضای نخبگان حاکم پیر می‌شوند یا می‌میرند، پسران‌شان جای آنها را می‌گیرند… بسیاری از سیاستمداران از این طریق برای خودشان ثروت انباشته اند.»

عیتانی سپس این پرسش را مطرح می‌کند: پس چرا مردم لبنان از طریق رأی این نخبگان فاسد را از قدرت نمی‌رانند؟

پاسخ او سوء استفاده حاکمان از هراس‌های فرقه‌ای و دامن‌زدن به آنهاست. آنها همچنین به اعضای فرقه خود و رأی‌دهندگان خود‌شان تا حد ممکن حمایت می‌رسانند.

عیتانی سپس به مسأله حزب‌الله می‌پردازد و می‌نویسد: «حزب‌الله به تنهایی مسئول فساد فرقه‌ای در نهادهای لبنان نیست، اما عمیقاً در آن و بازتولیدش نقش دارد.»

به گفته این استادیار مطالعات خاورمیانه، «حزب‌الله دولتی درون دولت دارد، دولتی کامل با ارتش و نیروهای امنیتی و زیرساختار. و همزمان از طریق سیاست یا ائتلاف با متحدان نیرومند،‌ در نهادهای لبنان نفوذ کرده. ارتش لبنان فاقد اراده و توانایی برای خلع سلاح حزب‌الله است… حزب‌الله با ارعاب و قتل رقیبانش بی‌قانونی و مصونیت از مجازاتی را تقویت کرده که حیات عمومی لبنان را تعریف می‌کند. حزب‌الله همچنین سیاست شیعه را از خلال اغناء و زور از بین برده است و فرقه‌گرایی را تقویت می‌کند… حزب‌الله همچنین مانع اصلی در برابر معکوس‌کردن جریان سقوط لبنان است و خواهان اصلاح سیاسی جدی نیست.»

عیتانی سپس پیشنهاد برخی تحلیلگران برای «دور زدن حزب‌الله» جهت اصلاحات را مطرح کند که بر فعالیت کنش‌گران مدنی لبنان تمرکز دارد:

«حامیان این استراتژی بر این باورند که اپوزیسیون لبنان باید مسأله حزب‌الله را موقتاً کنار بگذارد و در عوض بر ساختن یک جامعه مدنی موثر تمرکز کند، به طور سیاسی خود را سازماندهی کند و دامنه حمایت از جنبش را گسترش دهد.

تمرکز بر اقداماتی عملی همچون یک قانون انتخاباتی که جا برای حزب‌های غیرفرقه‌ای باز کند؛ یک جامعه مدنی سرزنده که حکومت را به خاطر شکست‌هایش در حکومتداری به حسابرسی بکشد؛ آموزش به شهروندان درباره حقوق‌شان و درباره جنبه‌های فنی بحران‌های اقتصادی لبنان؛ و ساختن یک روزنامه‌نگاری شهروندی که رسانه‌های حزبی را دور بزند، نخبگان سیاسی و فساد را زیر ذره‌بین بگذارد».

عیتانی مطالبه یک قانون انتخاباتی جدید از کابینه دوران گذار را عنصری اساسی از این استراتژی می‌داند و می‌نویسد که یک پیروزی انتخاباتی کوچک هم می‌تواند بلوکی قابل توجه در پارلمان بسازد که نشان دهد بازی قدیمی فرقه‌ای دیگر تنها بازی ممکن در سیاست لبنان نیست.

اعتراضات در بیروت، ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹ ــ عکس: Shutterstock

▪️ مکرون نشان داد که در لبنان چه نباید کرد ــ سارا استرن

سارا استرن، بنیانگذار و رئیس بنیاد پرواسرائیلی «وقف حقیقت خاورمیانه» (Endowment for Middle East Truth) در ستونی برای هفته‌نامه نیوزویک، شکست نقشه راه فرانسه و ناکامی مصطفی ادیب در تشکیل دولت را برای امانوئل مکرون «بیدارباشی رو به واقعیت‌های هشیارکننده خاورمیانه» توصیف می‌کند و آن را «تجربه‌ای تأسف‌برانگیز برای مکرون» می‌خواند.

به نوشته استرن، طرح مکرون برای برون‌رفت از بحران در لبنان متضمن این بود که کشور از به نوشته او «چنگال خفه‌کننده حزب‌الله، از جمله کنترل‌اش بر بخش‌های سیاسی و اقتصادی، رانت‌بازی گسترده، فساد وسیع و ابرتورم‌اش» خلاص شود.

استرن در ادامه می‌نویسد که مکرون بود که مصطفی ادیب را مأمور تشکیل دولتی عاری از نفوذ حزب‌الله کرد و ادیب نیز شکست خورد: «به جای خلاص‌شدن از آنها، این گروه نیابتی تروریستی ایران حتی قدرت بیشتری می‌خواست. حزب‌الله بر کنترل وزارت امور مالی اصرار داشت».

نویسنده با نقل قول از سخنرانی مکرون پس از استعفای ادیب، وضعیت بغرنج لبنان را به فرقه‌گرایی سیاسی در کشوری با موزاییکی از فرهنگ‌ها و دین‌های متفاوت مرتبط می‌داند و می‌نویسد:

«به خاطر یک حکومت فرقه‌ای لبنانی‌ها از ۱۹۳۲ تا کنون سرشماری عمومی نداشته اند. کسی نمی‌داند چه تعداد شیعه و چه تعداد سنی و الی آخر وجود دارد و چه کسی واقعاً نسبت به هدف‌های تروریستی دوگانه شیعه حزب‌الله و عمل احساس نزدیکی می‌کند.»

استرن سپس با اشاره به وابستگی لبنان به واردات اقلام غذایی اساسی و بحران اقتصادی شدید فعلی، از خشم مردم علیه حکومت و حزب‌الله می‌نویسد اما در عین حال می‌گوید: «با این وجود خشم برای برخاستن مردم علیه حزب‌الله کافی نبوده. حزب‌الله چنان در حکومت ریشه دوانده که همه سیاستمداران به دنبال مقبولیت نزد آنها هستند … حزب‌الله چنان درون بخش‌های اقتصادی و تجاری ریشه دوانده که عملاً تأسیس یک کسب و کار یا گرفتن وام از بانک مرکزی لبنان را بدون ارتباط با حزب‌الله غیرممکن کرده است. و نیروی مسلح لبنان که ایالات متحده سالانه به آنها ۲۲۱ میلیون دلار می‌پردازد، چنان در حزب‌الله ادغام شده اند که اعضای شناخته‌شده حزب‌الله در حال راندن زره‌پوش‌های آمریکایی داده‌شده به ارتش لبنان دیده شده اند درحالی‌که یونیفرم ارتش را هم بر تن داشته اند. تصاویر برخی از اعضای ارتش در وب‌سایت ارتش ملی لبنان هم پرچم لبنان دارند و هم پرچم حزب‌الله».

نویسنده نتیجه می‌گیرد که کمک به لبنان تا زمانی که حزب‌الله و جنبش امل در سرتاسر زیرساخت ملی آن حضور دارند،‌ همچون «بناکردن خانه‌ای بر چارچوبی موریانه‌زده است» و تنها کمک به لبنان باید کمک به شوراندن مردم‌اش علیه حزب‌الله باشد.

در همین زمینه:

لبنان : بن‌بست شیعی ابتکار فرانسوی
پاسخ دولت لبنان به بحران عمومی:‌ ادامه تعدیل ساختاری
سفر مکرون به بیروت:‌ قاتل همیشه به صحنه جرم بازمی‌گردد
حکومت لبنان، رفوزه هرساله
آیا لبنان هم دست به دامان چین می‌شود؟
کرونا و کارگران مهاجر زن در برده‌داری نوین لبنان
مرثیه بیروت: «خیمتنا و نجمتنا»