– با شنیدنِ ترکیب حقوق بشر، بدون اختیار تصویر افرادی که به بهانه‌های واهی اعدام شدند، جلوی چشمم رژه می‌روند. قبل از همه معلم، فرزاد کمانگر. بعد هدایت عبدالله‌پور، شیرین علم‌هولی، فرهاد وکیلی، مصطفی سلیمی، زانیار و لقمان مرادی، رامین حسین‌‌پناهی، احسن ناهید و تمامی افرادی که در عکس فرودگاه سنندج حاضر هستند. آن فردی که روی برانکارد دراز کشیده‌اند هم تصویری است که مدام جلوی چشمم می‌آید. بعد از آن‌ تصویر زینب جلالیان را می‌بینم که سال‌هاست در زندان‌های مختلف تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفته است. من به عنوان یک کُرد یاد زهرا محمدی می‌افتم که تنها به دلیل تدریس زبان مادری به ۱۰ سال‌ زندان محکوم شده است، حتی چنین حکمی را هم برای بعضی از قتل‌ها صادر نمی‌کنند. من بیشتر تناقض‌های سازمان‌های بین‌المللی را می‌بینم. اینکه چرا وزیر خارجه کشوری را به خاک خود راه می‌دهند که زینب جلالیان در زندانش است. باور کنید قبل از اینکه به یاد حقوق پایمال شده‌ خودم بیفتم به یاد این عزیزان هستم.

این بخشی از روایتِ امیر، یکی از شهروندان کُرد است. او دغدغه‌های خود از حقوق بشر را با توجه به مکانی که در آنجا رشد و تکامل یافته، در اختیار زمانه گذاشته است.

وقتی ترکیب و عبارت «حقوق بشر» به گوش کسی می‌خورد، می‌تواند تداعی کننده ترکیبی از تعاریف، رویدادها و اتفاقات مختلف باشد و البته ممکن است که فرد، دیدگاهی کاملا متفاوت نسبت به آن داشته باشد.

به مناسبت هفتاد و دومین سالگرد روز جهانی حقوق بشر، زمانه در کنار گفت‌وگو با دو پژوهشگر و فعال حقوق بشر، سراغ شماری از افراد در شهرهای مختلف ایران رفته است و روایت‌های آنان را از مواجهه‌شان با ترکیب حقوق بشر گرد آورده است.

اسامی این افراد که به دلایل امنیتی امکان انتشار نامشان وجود ندارد نزد زمانه محفوظ است و برای آنان نام‌های مستعار انتخاب شده است.

روز جهانی حقوق بشر

روز جهانی حقوق بشر یک رویداد سالانه است. ۷۲ سال پیش در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان یک پیمان بین‌المللی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس به تصویب رسید. بر اساس اعلامیه حقوق بشر، آزادی و برابری از هر رنگ و نژاد و جنسیت، حق آزادی اندیشه، حق آزادی بیان و حق انتخاب مذهب، حق همه انسان‌هاست. اعلامیه‌ای که با دو میثاق بین‌المللی، یعنی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز میثاق حقوق مدنی و سیاسی، دو معیار اساسی و مهم برای حقوق بشر هستند.

ایران از ۴۵ سال پیش به این میثاق‌ها پیوسته است. با وجود این، حقوق و کرامت انسانی شهروندان در ایران روزانه به شیوه‌های گوناگون از سوی حاکمیت نقض می‌شود یا دست‌کم نادیده گرفته می‌شود.

حقوق بشر، یادآور درد و رنج

سحر اهل خوزستان است. این استان از منابع غنی و سرمایه‌های عظیم نفتی و صنایع پتروشیمی برخوردار است اما فقر در آن نهادینه شده و بی‌آبی و بیکاری مشکل هر روزه است؛ آلودگی‌های زیست محیطی و سرکوب و نقض حقوق و کرامت انسانی هم.

سحر به زمانه می‌گوید برای او به عنوان یک شهروند اهل خوزستان، حقوق بشر یادآور درد و رنجی بی‌پایان است:

«زندگی مردم اینجا عاری از حقوق قانونی یک شهروند عادی است و حتی کوچک‌ترین حقوقی که بنا بر انسانیت بایستی برای مردم قائل می‌شدند، وجود ندارد. در این مقوله، مردم خوزستان پر واضح است به خاطر همجواری چاه‌های نفت و معادن گاز هر بار دچار مصائب گوناگون هستند.»

سحر در روایت‌ خود از حقوق بشر، به ماجرای کشتار معترضان در نیزارهای ماهشهر در آبان‌ ماه ۹۸ اشاره می‌کند و می‌گوید:

«کشتار نیزار آینه‌ تمام‌نمای درخواست حقوق اولیه‌ مردم بود و اکنون که همه چیز پر واضح است، سازمان‌های حقوق بشر چه اقدامی برای شفاف‌سازی معضلات این منطقه کرده‌اند؟ بحران ریزگردها، انتقال آب به شهرهای مرکزی، تغییر بافت جمعیتی، مشکلات آبفا، سیل‌های احتمالی، استخدام نکردن مردم بومی، بحران‌های زیست محیطی، نبود آب آشامیدنی و ده‌ها مسأله دیگر ثابت می‌کنند حقوق طبیعی و قانونی شهروندان عادی محقق نشده‌اند. به این ترتیب انتظار دارید حقوق بشر در ذهن این مردم تداعی‌گر چه چیزی بشود؟»

او در ارتباط با کشتار معترضان آبان ۹۸ در نیزار می‌گوید:

«بعد از یک سال هنوز اسامی کامل کشته‌شدگان نیزار در دست نیست. از تعداد زندانی‌ها، بازداشتی‌ها و کسانی که به قید وثیقه آزاد هستند، کسانی که توانایی تامین وثیقه ندارند، وضعیت زندان‌ها و زنان زندانی سیاسی اطلاعی نداریم. وحشتناک‌تر از همه، اسامی اعدامی‌هایی‌ست که مورد توجه رسانه‌ها قرار نمی‌گیرند و کک هیچ‌کس هم نمی‌گزد.»

سحر ضمن اینکه نقش و مسئولیت رسانه‌ها در انعکاس حق پایمال شده شهروندان در یک منطقه را مهم تلقی می‌کند، می‌گوید:

«این مسئولیت رسانه است که اذهان عمومی را متوجه این چاه تاریک (وضعیت شهروندان در خوزستان) کند که بنا به دلایل بی‌شماری یا این کار انجام نمی‌شود یا گزارش‌ها خود زمینه وارد کردن موارد امنیتی دیگر برای سرکوب هر نوع اعتراض مردم این منطقه است با اسم رمز داعشی، تروریست، تجزیه‌طلب و جماعتی قوم‌گرا و ….»

او می‌گوید به عنوان یک شهروند خوزستانی هیچ‌گاه حقوق بشر برایش بار معنایی نداشته و ندارد و به هیچ نهادی از آن نه خوش‌بین است و نه امیدوار.

حقوق بشر، ابزاری در دست دولت‌ها

سامان اهل ایلام است اما از سال‌ها پیش به اصفهان مهاجرت کرده است. سامان می‌گوید با شنیدن «حقوق بشر» نخستین واژه‌ای که ناخودآگاه به حوزه آگاهی‌اش می‌آورد «برابری» است اما لحظه‌ای بعد تداعی‌ها رنگ می‌بازند:

«آنچه به یادم می‌آید آرمان‌هایی است که هزاران جانِ گرامی بر سر آن‌ها از دست رفته و بشر همچنان در گرداب نابرابری دست و پا می‌زند. یاد افراد و سازمان‌هایی می‌افتم که حقوق بشر شغلشان است و نه هدفشان. یاد استانداردهای دوگانه و بلکه چندگانه‌ای می‌افتم که حقوق بشر را هم به یک ابزار سیاسی در دست قدرت‌ها تبدیل کرده است.»

به باور مهناز که خود اهل تبریز است اما افزایش نقض حقوق بشر نتیجه «سیاست‌های دوگانه کشورهایی مانند آمریکا در خاورمیانه» است.

مهناز می‌گوید اگر چیزی به اسم حقوق بشر وجود داشت در این چند دهه اخیر حتما از دست رفته است:

«ما مردم خاورمیانه که عملا شهروند هیچ جایی نیستیم، حقوقی هم نداریم. مثل نداشتن هویت سیاسی، برابر نبودن انسان‌ها صرفا به دلیل انسان بودنشان و ….»

به باور او، «سیاست‌های ضد و نقیض دولت‌های غربی و همین‌طور عملکرد نهادهای حقوق بشری تداعی ‌کننده نقض حقوق بشر است و جایی که حق حیات، آموزش، بهداشت رایگان و حق آزادی بیان نباشد، حقوق بشر تداعی کننده دروغ است.»

حقوق بشر و آنان که محروم‌‌اند

سوران که خود اهل مریوان و شاعر و نویسنده است، از زاویه‌ای کاملا متفاوت به این مسأله می‌نگرد.

برای سوران، حقوق بشر یادآور بچه‌های سومالی، کودکان گاز گرفته حلبچه، گورهای دسته‌جمعی، هیروشیما، کودکان کار و‌ زنانی در این سرزمین است که روزانه مورد انواع ستم و تبعیض قرار می‌گیرند. دختر کم سن و سال و زنانی که به زور وادارشان می‌کنند تن به ازدواج دهند و مادرانی که از همسران یا برادرانشان کتک می‌خورند و به قتل می‌رسند:

«حقوق بشر بیشتر از اینکه من را به یاد برپایی عدالت بیندازد، به یاد تمام شرم و ننگ‌های تاریخ بشریت و اکنون، فرا می‌خواند. به یاد اینکه حتی خود واژه حقوق بشر هم ابزاری شده است برای استثمار، دروغ، فریب و‌ ستم و تبعیض.»

سوران همچنین می‌گوید که حقوق بشر او را به یاد تمامی مبارزات و حق‌خواهی‌هایی‌ می‌اندازد که گروه‌ها، حزب‌ها، زنان و مردان در راستای احقاق این حقوق می‌کنند و در این مبارزات هزینه‌ها متحمل می‌شوند و جان‌ها بر کف می‌نهند‌. یا زنان و‌‌ مردانی که زندگیشان در زندان می‌گذرد و مرده‌هایی که بعضی‌هایشان حتی گور‌شان هم مشخص نیست.

به گفته سوران، حقوق بشر گاهی اوقات چهره‌ای کذاب دارد و گاهی اوقات نیز یادآور رنج انسان‌هایی است که در این جهان در هر گوشه و هر سرزمینی از زندگی محروم شده‌اند:

«نقض حقوق کارگران، حق دگراندیشان، حقوق زنان، شادی و رفاه کودکان و … هر روز در جریان است. حقوق بشر یعنی حق زندگی برای تمامی انسان‌ها. حقی که در این دنیای پر از جنگ و تبعیض و نفرت، بیشتر به رویایی می‌ماند بسیار دور.»

شهروندان و اصول و معیارهای حقوق بشر

اما امروزه شهروندان با وجود نقض گسترده حقوق بشر در ایران، تا چه اندازه با اصول و معیارهای حقوق بشری آشنایی دارند یا به عبارت دیگر آیا چنین امکانی داشته‌اند که نسبت به مقوله حقوق بشر به آگاهی و اطلاعات لازم دست پیدا کنند؟

پرستو فاطمی، فعال حقوق بشر در پاسخ به این پرسش می‌گوید که هیچ معیار و مکانیزم دقیقی برای سنجش میزان آگاهی مردم با چارچوب حقوق بشر به خصوص در ایران وجود ندارد:

«شخصا فکر می‌کنم در طی سال‌های گذشته با وجود تمام سانسور و فشار وارده بر فعالان مدنی و سیاسی در داخل و خارج از کشور، قدم‌های مثبت زیادی در جهت آگاه‌سازی و آموزش از سوی فعالان و متخصصان برداشته شده است.»

پرستو فاطمی

به گفته فاطمی، به طور کلی در جریان آموزش‌ها و گفت‌و‌گوها در رسانه‌های خارج از کشور و مقالات و کتاب‌هایی که بدون سانسور منتشر شده‌اند، اطلاعات زیادی در دسترس عموم قرار گرفته که به نوع خود خصوصا در بعضی زمینه‌ها آگاهی‌‌بخش بوده است. این آموزش‌ها تأثیرگذار بوده‌اند و در همین ارتباط می‌توان به توجه بیشتر افکار عمومی به حقوق زنان و کودکان و مخالفت با حکم غیر‌انسانی اعدام اشاره کرد.

اما رها بحرینی، حقوقدان و پژوهشگر سازمان عفو بین‌الملل در همین ارتباط به زمانه می‌گوید برای پاسخ به این پرسش نیاز به نظرسنجی‌های عمومی و مطالعات میدانی‌ست و این نظرسنجی‌ها باید گروه‌های مختلف اجتماعی و سنی را در بر بگیرد:

«به طور کلی اگر واکنش‌های عمومی در فضای مجازی را در نظر بگیریم و همین‌طور اگر مصاحبه‌ها و اظهاراتی را که شهروندان به طرق مختلف در اختیار نهادهای حقوق بشری و رسانه‌ها قرار می‌دهند، ملاک قرار دهیم می‌توان گفت که در طی سال‌ها و دهه‌های گذشته به دلیل تلاش خستگی‌ناپذیر و بی‌وقفه فعالان حقوق بشری و فعالان رسانه‌ای، آگاهی عمومی از اصول و معیارهای حقوق بشری بالا رفته است.»

به گفته پژوهشگر سازمان عفو بین‌الملل، «حقوق بشر طیف بسیار گسترده‌ای از موضوعات را در بر می‌گیرد، از حق حیات و نقض این حق از طریق مجازات بی‌رحمانه و غیر انسانی اعدام و شکنجه و رفتارهای بی‌رحمانه و ممنوعیت مطلق آن‌ها تا حقوق مربوط به آزادی‌های مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که شاید در مورد این اصول و معیارهای مختلف حقوق بشری اطلاعات و آگاهی به اندازه کافی یا یکسان وجود نداشته باشد.»

بحرینی همچنین می‌گوید:

رها بحرینی

«به طور کلی درباره بارزترین و فجیع‌ترین موارد نقض حقوق بشر در ایران، اول از همه نقض حق حیات، می‌توان گفت که امروزه جامعه ایران به مراتب بیش از گذشته مخالف مجازات غیر‌انسانی اعدام است. کمپین‌های بی‌سابقه که در ماه‌های اخیر در اعتراض به حکم اعدام سه معترض آبان ۹۸ شاهدش بودیم، نشان می‌دهند مردم ایران بیش از هر زمانی مخالفت خود را با مجازات بی‌رحمانه اعدام اعلام می‌کنند و فاصله عظیمی با مقامات ایرانی وجود دارد که کارنامه هولناکی در این زمینه دارند.»

اشاره بحرینی به نقض حکم اعدام سه معترض آبان، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی است. این فعال حقوق بشر همچنین در رابطه با حقوق مربوط به اقلیت‌های اتنیکی و حقوق اقلیت‌های جنسی مثل همجنس‌گرایان، دو جنس‌گرایان و ترنسجندرها می‌گوید همچنان باید تلاش‌های بسیار گسترده‌تری صورت بگیرد تا جامعه با اصول و معیارهای حقوق بشری مربوط به این گروه‌ها آشنا شود و در واقع به صف دفاع از حقوق آن‌ها بپیوندد.

نقش حکومت، سانسور و مقابله با آگاهی‌رسانی

در طول این سال‌ها عملکرد حکومت در آگاهی‌رسانی و آشنا کردن شهروندان با حقوق بشر چگونه بوده است؟ آیا هیچ تلاشی از سوی حکومت برای تحقق این امر و پاسخ به نیاز شهروندان صورت گرفته است؟

پرستو فاطمی در پاسخ به این پرسش می‌گوید با وجود فیلترینگ، سانسور و فشارهای موجود، چرخش اطلاعات به راحتی صورت نگرفته و در تمام این سال‌ها تحریف‌های زیادی شده است:

«دولت همواره تلاش کرده مقوله حقوق بشر اسلامی را عادی‌سازی کند. به عنوان مثال تعریف متناقض از سن بلوغ و عادی‌سازی ازدواج زودهنگام کودکان در همین چارچوب، از موارد نقض حقوق کودک است که جمهوری اسلامی آن را با حقوق بشر اسلامی توجیه می‌کند.»

به گفته فاطمی، حکومت به صورت خودآگاه مانع دسترسی شهروندان به موازین حقوق بشری بین‌المللی می‌شود:

«اعدام سالانه صدها انسان، بازداشت‌های خودسرانه، خشونت علیه زنان و نقض آشکار حقوق اقلیت‌های اتنیکی و ده‌ها مورد دیگر نقض حقوق بشر در ایران گواه عدم تطابق استانداردهای انسانی این رژیم با معیارهای بین‌المللی و تعریف شده حقوق بشر است.»

در ‌پاسخ به این پرسش اما رها بحرینی می‌گوید مقامات و مسئولان حکومتی در ایران به جای اینکه در راستای افزایش آگاهی عمومی در رابطه با مسائل حقوق بشری قدم بردارند، در تمام سال‌های گذشته به طور گسترده و سازمان یافته مدافعان حقوق بشر، یعنی کسانی که برای بهبود وضعیت حقوق بشر و افزایش آگاهی عمومی در رابطه با اصول و معیارهای حقوق بشری فعالیت مسالمت‌آمیز می‌کنند، هدف سرکوب گسترده قرار داده‌اند:

«مدافعان حق حیات که برای لغو مجازات بی‌رحمانه و غیرانسانی اعدام تلاش می‌کنند با اتهامات بی‌اساس امنیتی از جمله توهین به مقدسات اسلامی و فعالیت علیه امنیت ملی با سیاه‌نمایی کارنامه قوه قضاییه روبه‌رو شدند که از بارزترین نمونه‌ها عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی و نسرین ستوده بودند. آنان به دلیل مخالفت با مجازات اعدام و‌ مشارکت در کارزار لغو گام به گام اعدام، احکام سنگین زندان گرفتند.»

بحرینی همچنین ضمن اشاره به شکنجه و آزار زندانیانی که تلاش دارند صدایشان شنیده شود، می‌گوید شهروندانی که درباره شکنجه و مرگ در بازداشتگاه‌ها صحبت کردند دوباره با فشار و تعقیب و آزار قضایی از سوی دستگاه امنیتی و اطلاعاتی روبه‌رو شدند.

این پژوهشگر سازمان عفو بین‌الملل در ادامه به مواردی دیگر از نقض حقوق انسانی و برخورد دستگاه قضایی با فعالان مدنی اشاره می‌کند و می‌گوید:

«مدافعان حقوق زنان که برای لغو قوانین تبعیض‌آمیز و احقاق حقوق برابر تلاش می‌کنند با آزار قضایی دائم روبه‌رو بوده‌اند. از تازه‌ترین نمونه‌ها صدور احکام سنگین برای مدافعان حقوق زنانی بوده که علیه قانون تبعیض‌آمیز حجاب اجباری تلاش می‌کنند. به همین ترتیب در حوزه حقوق اقلیت‌های اتنیکی می‌بینیم افرادی که در این زمینه تلاش می‌کنند همواره با اتهامات بی‌اساس امنیتی و با رویه‌های قضایی غیرمنصفانه به حبس‌های طولانی مدت و حتی اعدام محکوم می‌شوند.»

در چنین شرایطی حکومت در واقع نه تنها تلاشی برای آگاه‌سازی و پاسخ به نیاز شهروندان در رابطه با مسائل حقوق بشری انجام نمی‌دهد، بلکه به گفته بحرینی، فعالانه مانع از این می‌شود که جامعه در مورد نقض حقوق بشر مطلع شود و برای ساختن یک جامعه انسانی‌تر تلاش کند. این در حالی‌ست که بر اساس قوانین بین‌المللی، مقامات جمهوری اسلامی موظف‌اند فضایی امن و به دور از ترس برای افراد ایجاد کنند تا در راستای دفاع از حقوق بشر و بهبود وضعیت به فعالیت بپردازند:

«مقامات جمهوری اسلامی همچنین موظف‌اند بر اساس اعلامیه مربوط به حمایت از مدافعان حقوق بشر که در سطح سازمان ملل تصویب شده، با مدافعان این حوزه گفت‌وگوهای مداوم و سازنده داشته باشند و اعتراض‌ها، پیشنهادها و توصیه‌های آن‌ها را در نظر بگیرند و در دستور کار دولت قرار دهند.»

به گفته بحرینی اما نه تنها چنین برنامه‌هایی وجود ندارد، بلکه مقام‌های جمهوری اسلامی به طور دائم حرف زدن از نقض حقوق بشر و تلاش برای مقابله با آن را جرم‌انگاری می‌کنند و در عرصه بین‌المللی هم به جای توجه به توصیه‌های نهادهای حقوق بشری، همواره با انکار و تحریف موارد نقض حقوق بشر به رویه‌های غیرانسانی خود که موجب ایجاد درد و رنج برای جمع کثیری از مردم ایران در طی سالیان گذشته شده، ادامه می‌دهند.

  • در همین زمینه