در این گزارش فشرده از رودخانه سیروان سخن می‌رود و اینکه دخالت‌های ناسنجیده در وضعیت طبیعی آن چه پیامدهایی به بار آورده است.

رودخانه ۴۴۵ کیلومتری سیروان، از به هم پیوستن رودهای «قشلاق» و «گاوه‌رود» شکل می‌گیرد. سرچشمه آن در کوه‌‌های زاگرس در کردستان است. سیروان در اورامانات کرمانشاه و دره‌های «شاهو» امتداد می‌یابد و در آن سوی مرز، به سد «دربندی‌خان» اقلیم کردستان عراق می‌ریزد. از آن‌جا هم همراه با دربندی‌خان به دجله و فرات می‌پیوندد و در نهایت به خلیج فارس، سرریز می‌شود.

رودِ سیروان و تاریخ اجتماعی

بخش بزرگی از سیروان در منطقه «هورامان» در استان‌های کردستان و کرمانشاه ایران واقع شده است. «سیروان» اما برای مردم این منطقه، تنها یک پدیده طبیعی و یک رود نبوده و یک وجه تاریخی، اجتماعی و سیاسی هم دارد. در زمان حمله روس‌ها به بخش‌های شمال غربی ایران، جایی بوده برای خودکشی زنانی که از ترس تجاوز سربازان روس، خود را به آب‌ها سپرده‌اند. همچنین قتلگاهی بوده برای زنانی هم که زیر فشارهای اجتماعی مختلف، به جای خودسوزی یا روش‌های دیگر خودکشی مرسوم، خود را به آب انداخته‌اند. «سیروان» همچنین خاطراتِ مربوط به پیشمرگه‌هایی را در سینه دارد که پس از محاصره شدن از هر طرف، ترجیح داده‌اند خود را به آن بسپارند و غرق شوند تا دست دشمن به آن‌ها نرسد.

«سیروان» برای مردم این منطقه، تنها یک پدیده طبیعی و یک رود نبوده و یک وجه تاریخی، اجتماعی و سیاسی هم دارد.

اما سیروان، همزمان مادر مهربانی هم بوده که آبادانی‌هایی را گِرد خود ساخته، باغ‌های سرسبزی را برافراشته و منبع غذایی ارزشمندی برای انسان‌هایی فراهم کرده که گِرد آن، جمع شده‌اند.

بسیار کم پیش آمده که رودخانه طغیان کند و به سیل تبدیل شود. «سیروان» همیشه آرام و جاری و متین بوده. همین هم باعث شده که نوعی تعادل اکولوژیکی را برای هورامانی که در فصل‌ تابستان بسیار گرم است، به ارمغان آورد. اما در سال‌های اخیر، شیوع دخالت گسترده انسانی حساب‌نشده و مدیریت‌نشده در آن، این تعادل را با خطری جدی روبه‌رو کرده است. مظهر دخالت «سد» است.

سدسازی بی‌رویه در مسیر رود

از سال‌ها قبل، پروژه‌های گسترده سدسازی در مسیر رودخانه سیروان آغاز شده و این سازه‌های به ظاهر باشکوه، هر سال بیشتر از سال قبل، در مسیر سیروان قرار داده می‌شوند. سدهای داریان، آزاد، قشلاق، گاوشان، بنیَر، سلیمان‌‌شاه و هجیج، از جمله سدهایی هستند که در دو استان کردستان و کرمانشاه بر روی رودخانه سیروان در فاصله کمتر از ۱۰ سال ساخته شده‌‌اند.

ساختِ این سدها با نادیده‌انگاری و انکارِ اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی دراز‌مدت انجام گرفته است.

«سیروان» همیشه آرام و جاری و متین بوده. همین هم باعث شده که نوعی تعادل اکولوژیکی را برای هورامانی که در فصل‌ تابستان بسیار گرم است، به ارمغان آورد.

با وجودِ مخالفت‌هایی که از جانب گروه‌های حامی محیط زیست و جماعت‌های محلی مختلف در هورامان در با پروژه‌‌های سدسازی انجام شد، زور و شورِ بانیان این طرح‌ها آن‌چنان زیاد است که هیچ مانعی نتوانسته جلوی آن‌ها را بگیرد. این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان محیط زیست، ساخت بی‌برنامه سد بر مسیر سیروان، می‌تواند عواقب مخربی داشته باشد که از هم‌اکنون قابل مشاهده هستند.

تغییر آب و هوایی

تخصص چندانی برای لمسِ تغییرات زیان‌بار لازم نیست. روستاهای بلبر و سلین از جمله مناطقی هستند که زندگی و محیط زیستشان زیر تأثیر سد داریان در کنار رودخانه سیروان قرار گرفته است.

کافی است در فصل تابستان به این روستاهای گردشگری سفر کنیم تا تغییر را احساس کنیم. این دو روستا از لحاظ ارتفاع، تقریباً هم‌سطح رودخانه سیروان هستند و در ارتفاع بسیار پایینی قرار گرفته‌اند. از هورمان تخت که با شیبی تُند به سمت بلبر در پایین‌دست‌ها حرکت کنیم، همزمان با پایین آمدن، گرم‌تر شدن هوا هم حس می‌شود.

پایگاه هواشناسی سلین، همیشه گرم‌ترین دما را در سطح استان کردستان ثبت می‌کند. در فصل تابستان، دما تا ۵۰ درجه هم می‌رود.

پیش از ساخت سد داریان، کارکرد آبِ جاری سیروان برای روستاهای اطراف، ایجاد نوعی تعادل دمایی نسبی بود. در مسیر هورامان تخت به بلبر، با وجود گرمای شدید منطقه، هوای خُنَکِ آب جاری سیروان احساس می‌شد. مردم بومی و مسافران می‌توانستند به کنار رودخانه بروند از دمای بالای هوا موقتأ در امان بمانند. اما اکنون که آبِ سد داریان تا روستاهای بلبر و سلین آمده، خبری از آن تعدیل هوا نیست، چرا که آبِ راکد سد، نمی‌تواند همان کارکرد آب جاری سیروان را داشته باشد.

در زمان‌هایی که آبِ سد برای مدتی طولانی تخلیه نمی‌شود، هم بوی نامطبوع آن حس می‌شود و هم گرمای ناشی از تبخیر آن به گرمای منطقه اضافه می‌شود. به این ترتیب آب و هوای این منطقه در تابستان هر چه بیشتر شبیه به دیگی می‌شود که سرِ آن را گذاشته باشند.

مسیر هورامان تخت به روستای بلبر
مسیر هورامان تخت به روستای بلبر

درگیر کردن زندگی مردم بومی با مسئله تغییر اقلیمی تدریجی

تغییرات اقلیمی برای مردم محلی محسوس است، به ویژه برای آن بخش از اهالی که باغبان هستند و در کنارِ سیروان زندگی می‌کنند. هرچند آن‌ها به قمیت از دست دادن بخشی از باغ‌هایشان و زیرِ آب رفتن آن‌ها، اکنون آب بیشتری برای آبیاری در اختیار دارند، اما تغییر اقلیم منطقه، بهای بسیار سنگینی است که برای این افزایش آبِ ذخیره‌شده پرداخته‌اند.

آبِ راکد سد، نمی‌تواند همان کارکرد آب جاری سیروان را داشته باشد. در زمان‌هایی که آبِ سد برای مدتی طولانی تخلیه نمی‌شود، هم بوی نامطبوع آن حس می‌شود و هم گرمای ناشی از تبخیر آن به گرمای منطقه اضافه می‌شود.

آب و هوای منطقه هرچه بیشتر به سمت شرجی شدن می‌رود و مشخص نیست دقیقأ پیامد آن برای پوشش گیاهی، جانوران و انسان‌های ساکن منطقه در آینده چه خواهد بود.

از هم‌اکنون داده‌های ایستگاه‌های هواشناسی کردستان در مسیر سدها نشان می‌دهد که دریاچه‌هایی که پشت سدهای مخزنی به وجود می‌آیند سطح تبخیر بزرگی ایجاد می‌کنند که می‌تواند تغییراتی جدی در میکرواقلیم اطراف دریاچه موجب شود.

سد داریان در مجاورت روستای داريان و در فاصله ۲۵ کيلومتری شمال غرب شهر پاوه و ۱۵۰ کيلومتری کرمانشاه
سد داریان در مجاورت روستای داريان و در فاصله ۲۵ کيلومتری شمال غرب شهر پاوه و ۱۵۰ کيلومتری کرمانشاه

آب چشمه بل در کرمانشاه، از جمله منابع آبی پاک و ارزشمندی بود که با احداث سد داریان به آب کشاورزی تبدیل شد. با آب‌گیری سد داریان تا تراز نرمال، چشمه «بل» زیر فشار ارتفاع آب تا به ارتفاع ۱۰۹ متر و در زمان سیلاب تا ۱۲۲ متر ناپدید شد و آب بسیار پاکیزه و آشامیدنی آن در آب سد حل و به آب کشاورزی تبدیل گردید.

این گونه تغییرات به نوبه خود، می‌تواند کارکردهای معیشتی را هم دگرگون کند و الگوهای کاربری منابع طبیعی را متحول کند. نتایج پژوهشی در همین زمینه از کورش امینی و همکارانش با نام «تحلیل و تبیین اثرات احداث سدها بر معیشت پایدار نواحی روستایی (موردی سد داریان هورامان)» نشان می‌دهد که میانگین رتبه دارایی‌های معیشتی قبل از احداث سد بالاتر از میانگین بعد از احداث سد بوده است و از نظر پاسخ‌دهندگان تحقیق، احداث سد، آثار مخربی داشته است.

نماد «انار» بر فراز روستای بلبر و رودخانه سیروان
نماد «انار» بر فراز روستای بلبر و رودخانه سیروان

گفتمان نوسازی و دست پنهان پیمانکاران

ساخت سد در کردستان و به ویژه در منطقه هورامان با تبلیغات‌ فراوانی درباره فواید سد برای معیشت مردم و پیشرف منطقه همراه بوده است. نظامِ زبانی «سازندگی» در ایران، از لحاظ ذهنی شرایطی را پدید آورد که هر پروژه عمرانی گسترده همچون سدسازی، همچون بُت‌واره و بدون محاسبه سود و زیان‌های آن برای عموم مردم، مورد پذیرش عمومی قرار گیرد، چیزی که در تقابل با نظام معنایی مردم بومی در بیشتر مناطقی بوده که پروژه سدسازی در آن انجام شده است.

مسائلی که زبانشناسی زیست‌محیطی در این‌باره بررسی می‌کند، نقد شکل‌هایی از زبان است که به تخریب محیط زیست دامن می‌زنند و کمک به جست و جوی شکل‌های جدیدی از زبان که افراد را به حفاظت از جهان طبیعت ترغیب می‌کنند. مطابق این سنت، می‌توان به تفاوت دو نوع برداشت از طبیعت (در این جا سیروان) پی برد.

اغراق‌هایی که درباره عظمت و فواید سد انجام می‌شود، اغلب به شکلی ناپیدا به شرکت‌هایی وصل است که گفتمان «پیشرفت» و فن‌سالاری را برای پیشبرد اهداف خود ترغیب می‌کنند.

از منظر گفتمان نوسازی و پیشرفت، طبیعت و رودخانه‌ها امکاناتی طبیعی و رایگان برای سودآوری و حرکت به سمت رشد و پیشرفت هستند. اما رودخانه‌ها برای مردم بومی ضرورتاً چنین معنایی ندارند. از نظر آن‌ها رودخانه‌ها و طبیعت بومی، امکاناتی هستند برای زندگی جمعی که باید به شکلی منصفانه، قدرشناسانه و محتاطانه از آن‌ها بهره‌برداری کرد.

رودخانه سیروان در فصل زمستان
رودخانه سیروان در فصل زمستان

اغراق‌هایی که درباره عظمت و فواید سد انجام می‌شود، اغلب به شکلی ناپیدا به شرکت‌هایی وصل است که گفتمان «پیشرفت» و فن‌سالاری را برای پیشبرد اهداف خود ترغیب می‌کنند. به ویژه در بخش سدسازی که یکی از سودآورترین حوزه‌ها برای شرکت‌های پیمانکاری است.

به طور کلی نمی‌توان بالا رفتن آمار احداث سد در ایران را با توسعه کشاورزی ارتباط داد. مطابق آمارهای خود وزارت نیرو، بعد از انقلاب، تعداد سدها در ایران ۳۰ برابر شده، در حالی که محصولات کشاورزی تنها ۴ برابر افزایش داشته است. میزان اثر آن همه سدسازی بر رشد در بخش کشاورزی ناروشن است.

می‌توان ردپای چیزهای دیگری را هم غیر از سودای پیشرفت و نوسازی در داستان سدسازی دید. در سال ۱۳۹۸، ۱۱۸۶۳ شرکت در بخش صنایع مربوط به آب از جمله ساخت سد در ایران فعال بوده‌اند. این آمار بسیار بالا، اشتیاق به دست یافتن به سودهای نهفته در این بخش را به خوبی نشان می‌دهد. پدیده‌ای که در هر منطقه با توجه به بافت طبیعی آن، اثرات مشخصی را بر جای می‌گذارد. در ارومیه، خشک شدن دریاچه را به دنبال دارد و در کردستان، تغییر اقلیمی.

از همین نویسنده