«فدائیان به روایت فدائیان» بخشی از پرونده ویژه زمانه به مناسبت پنجاهمین سالگرد واقعه سیاهکل است؛ شامل خوانش‌ها و تفسیرها، بازاندیشی‌هایی در مورد «چریک‌های فدایی خلق» به روایت خود آنها.
از دیگر مطالب این پرونده:
درس‌هایی که از جنبش سیاهکل آموخته نشد؟
چریک‌های فدایی خلق: دیروز را باید در واقعیت زمانه خود به داوری نشست
«سیاهکل»: فریادی در دل سکوت!
چریک‌های آغازگر
مبارزه زنان در جنبش فدائی چه جایگاهی داشت؟
جنبش فدائی خلق: چرخه جستجو ــ نوجویی ــ بازنگری

رستاخیز سیاهکل با گذشت نیم قرن از وقوع آن، با تاریخ معاصر مملکت ما به طور ناگسستنی گره خورده است. پنجاه سال پیش در چنین ایامی، دسته‌ای از چریک‌های فدایی خلق با حمله به پاسگاه سیاهکل در اطراف لاهیجان، مبارزه مسلحانه با رژیم وابسته به امپریالیسم شاه را آغاز نمودند. این رویداد به رغم شکست در صحنه نبرد، به یک پیروزی استراتژیک برای جنبش مسلحانه و چریکهای فدایی خلق بدل شد و نقطه عطفی در مبارزات مردم ما برای رسیدن به آزادی شد. چرا که با سیاهکل یک جنبش انقلابی در ایران به وجود آمد که راهنمای آن یک تئوری انقلابی بود که توسط رفقا امیر پرویز پویان و مسعود احمدزاده تدوین شده بود.

در شرایطی که دستگاه عظیم تبلیغاتی شاه پس از سیاهکل، مدعی شکست چریکهای فدایی بود، تداوم مبارزات چریکی در شهرها، همه آن تبلیغات کاذب را به ضد خود بدل ساخت و باعث گردید که راه جدید مبارزه در ایران هر چه وسیع‌تر به مردم شناسانده شود. رژیم شاه با سرکوب و دیکتاتوری، ایران را برای سرمایه داران داخلی و خارجی، به «جزیره ثبات و امنیت» تبدیل نموده بود و این‌طور جلوه می داد که با هیچ مخالفتی روبرو نیست. اما با رستاخیز سیاهکل، قدرت لایزالی در جامعه ظهور کرد و شاه در مقابله با این قدرت یعنی کمونیست‌های فدایی، مجبور شد بارها «مقام امنیتی»اش (پرویز ثابتی) را به صحنه بفرستد تا علیه چریک‌ها سخن بگوید. بر این مبنا، کار به جایی رسید که صفحات زیادی از نشریات رژیم در آن مقطع به توضیح درباره مبارزه مسلحانه چریک‌ها علیه رژیم شاه اختصاص داده شد که خود نشانه ترس و وحشت آن دیکتاتور از چریک‌های فدایی خلق بود.

نظریه رزمندگان سیاهکل

فریبرز سنجری

اما تئوری رزمندگان سیاهکل چه بود؟ در شرایط خفقان بار حاکم که رژیم شاه با هیچ زبانی جز زبان زور با مردم سخن نمی‌گفت، چريکهای فدایی خلق با تجزيه و تحليل شرايط ايران به اين نتيجه رسيده بودند که برای ایجاد ارتباط با توده‌ها و به‌خصوص طبقه کارگر و متشکل کردن آنها، وظيفه هر گروه انقلابی آغاز مبارزه مسلحانه چه در شهر و چه در روستاست. رزمندگان سیاهکل با شروع مبارزه مسلحانه چنان شرایط مبارزاتی در جامعه به وجود آوردند که انرژی انقلابی توده‌ها که پشت سد دیکتاتوری از حرکت باز مانده بود به تدریج به جریان افتاد و امکان ارتباط با توده ها جهت بسیج و سازماندهی آنها برای نابودی دشمن به وجود آمد. در این مسیر چریک‌های فدایی خلق، نقش موتور کوچکی را بازی کردند که موتور بزرگ توده ها را به حرکت در آورد و خیلی زود همه دیدند که نسیم تندی که به قول رفیق پویان وزیدن گرفته بود به توفانی ویران کننده بدل شد و مردم به خیابانها ریختند و فریاد سر دادند «ایران را سراسر سیاهکل می کنیم.» با چنین شعارهایی بود که بهمن ۴۹ به قیام بهمن ۵۷ پیوند یافت و رژیم شاه را برای همیشه به زباله‌دان تاریخ انداخت.

می‌دانیم که پنجاه سال از سیاهکل می‌گذرد اما فراموش نباید بکنیم که گذشته چراغ راه آینده است. اگر به این امر باور داریم حال باید دید که رستاخیز سیاهکل و مبارزات و تئوری های رفقا پویان و احمدزاده برای نسل جوان امروز که همچون نسل رزمندگان سیاهکل برای آزادی یعنی رهایی از اسارت بورژوازی وابسته می‌رزمند چه دستاورد قابل اتکایی در بر دارد.

سیاهکل نشان داد که در شرایطی که دیکتاتورها جز با زبان زور با مردم سخن نمی گویند و خشونت دولتی جلوی رشد مبارزات مردم را می گیرد، راهی نیست جز اعمال قهر انقلابی. تنها از این راه است که نیروهای جوان انقلابی، هم می‌توانند خودشان را سازمان دهند و هم با پیگری راه چریک‌های فدایی خلق یعنی با ضربه زدن به رژیم جمهوری اسلامی، رژیم دیکتاتور حاکم را به مصاف طلبیده و از این طریق در سد دیکتاتوری حاکم شکاف بیاندازند. اتفاقاً تجربه ۴۰ سال مبارزات مردم ما برای آزادی و بهروزی و به‌ویژه تجربه قیام دی ۹۶ و آبان ۹۸ نیز بیانگر آن هستند که تنها با پیگیری راه چریک‌های فدایی خلق می‌توان در جهت تشکیل یک نیروی مسلح مردمی که ضرورت اجتناب ناپذیر جهت نابودی ماشین جهنمی سرکوب است، حرکت نمود.

دو قیام دلاورانه اخیر توده‌های دلاور ایران که به خصوص با فداکاری و قهرمانی کارگران و زحمتکشان صورت گرفت به صورت آشکار نشان دادند که مردم، راه اصلی مبارزه را شناخته اند، اما سازمان و رهبری ندارند. نکته این جاست که برای فائق آمدن بر این ضعف، سیاهکل هنوز هم هزاران نکته آموزنده برای جوانان ما در بر دارد. سیاهکل نشان داد که یک گروه کوچک می تواند با بزرگترین ماشین های جنگی به مقابله برخیزد و در جریان مبارزات خود سازمان و رهبری لازم و ضروری برای هدایت مبارزات توده‌ها را به وجود آورد.

بنابراین آنچه از تجربه چریک‌های فدایی می‌توان آموخت این است که در شرایط دیکتاتوری بورژوازی وابسته، تنها یک تشکل سیاسی- نظامی می تواند کارایی داشته باشد و این تشکل با دست زدن به مبارزه مسلحانه علیه دشمن می‌تواند بقای رشد یابنده خود را تامین نماید. به امید اینکه نسل جوان این واقعیات را دریابند و در جهت تحقق راه چریک‌های فدایی خلق، گام بردارند.

نسیم تندی که به قول رفیق پویان وزیدن گرفته بود به توفانی ویران کننده بدل شد و مردم به خیابانها ریختند و فریاد سر دادند «ایران را سراسر سیاهکل می کنیم.» با چنین شعارهایی بود که بهمن ۴۹ به قیام بهمن ۵۷ پیوند یافت

دیروز سیاهکل صاعقه‌ای بر تاریکی حاصل از یک دوره خمود تاریخی بود و با تابش خود به بن بست روشنفکران و نیروهای بالنده جامعه پایان داد و سوال برای رسیدن به آزادی و بهروزی مردم «چه باید کرد؟» را عملا پاسخ داد. راه سیاهکل، یا همان راهی که چریک‌های فدایی خلق در تئوری مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تا کتیک تدوین کرده اند، امروز نیز با توجه به سلطه سیستم سرمایه‌داری وابسته در ایران و دیکتاتوری خشن و افسارگسیخته ناشی از این سیستم در رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی با واقعیات عینی جامعه امروز انطباق دارد. از این رو این راه برای پایان دادن به فقر و مصیبت‌های توده‌های دربند ایران قاطع ترین و درست‌ترین راه می‌باشد که واقعیات امروز آن را کاملاً تأئید می‌کنند. بر این اساس، همانطور که خواهران و برادران ما در قیام بهمن ۵۷ علیه ظلم و جور رژیم شاه فریاد زدند و نشان دادند، راه پیروزی زمانی هموار می‌گردد که «ایران» را سراسر «سیاهکل» سازیم. به امید اینکه نسل جوان این حقیقت را دریابند و در این راه گام بردارند.

 بکوشیم با الهام از رزمندگان سیاهکل و شیرزنان و کوه مردان فدایی، شعار مردمی توده ها در قیام ۵۷ یعنی «ایران را سراسر سیاهکل می‌کنیم» را متحقق سازیم.