«پنج تا خواهر بودیم، یک روز مادرمان آمد و گفت بچه‌ها بیایید مهمان داریم، پیرزن همسایه بود، چون همیشه در خانه ما رفت و آمد داشت از دیدنش تعجب نکردیم ولی آن روز با همه روزهای دیگر فرق می‌کرد با تیغ آمده بود. من آن موقع ۱۱ ‌ساله بودم، نه من و نه خواهرانم هیچ‌کدام تا آن روز نمی‌دانستیم ختنه اصلا چه هست، ولی وقتی مادرم دهان خواهرم را با پارچه بست، دست‌هایش را گرفت و پیرزن همسایه شلوارش را پایین کشید، دنیا پیش چشم ما تیره و تار شد؛ هیچ‌وقت خاطره آن روز تلخ فراموشم نمی‌شود.»

شیرین، زنی ۳۸ ساله اهل یکی از روستاهای جوانرود در استان کرمانشاه است که در ۱۱ سالگی به همراه چهار خواهرش ختنه شده و می‌گوید این رسم، قربانیان زیادی از میان دختران و زنان هم‌نسل او گرفته و با وجود اینکه در سال‌های اخیر ختنه دختران در منطقه‌ای که آن‌ها زندگی می‌کنند بسیار کاهش یافته اما همچنان هستند مادرانی که دختران خود را به تیغ سنت می‌سپارند.

ختنه یا ناقص‌سازی جنسی دختران، به عنوان یکی از قدیمی‌ترین عمل‌های جراحی در دوران باستان ریشه دارد و با وجود اینکه در هیچ‌یک از ادیان الهی توصیه نشده همچنان در برخی مناطق جهان به واسطه تایید بعضی ادیان و مذاهب، مشروعیت دینی نیز پیدا کرده است. هردوت مورخ یونانی خاستگاه این عمل را در مصر باستان گزارش کرده و گفته: «مردمان مصر باستان، اعتقاد داشتند که ارواح خدایان و انسان‌ها دوجنسی هستند و ویژگی‌های دوجنسی خود را روی ارگان‌های تناسلی تصویر می‌کنند. برش این بخش‌ها عملاً بخش زنی مرد را می‌زداید و او را به یک مرد کامل تبدیل می‌کند و بخش مردی زن را می‌زداید و او را به یک زن کامل تبدیل می‌کند.»

ختنه زنان (عکس مربوط به شمال آفریقا) − کسی که تیغ در دست دارد، خودش زن است

با وجود تعبیری که هرودت از ختنه گزارش کرده، مطالعه و بررسی دلایل استمرار عمل ختنه در کشورهای مختلف نشان می‌دهد در طول تاریخ قرائت‌های دیگری به این سنت افزوده شده و حالا دیگر عوامل مختلفی همچون حیا و پاکدامنی، کم کردن میل جنسی، مناسک گذاری ورود دختر به مرحله زنانگی و دستورات شرعی تداوم‌بخش این عمل بوده‌اند. 

آن‌گونه که آمار و ارقام نشان می‌دهد بالاترین نرخ ختنه در مناطقی از قاره آفریقاست اما در بخش‌هایی از خاورمیانه و نیز برخی استان‌های ایران همچون آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و هرمزگان نیز این پدیده رواج دارد اگرچه به دلیل روشنگری و آگاهی‌بخشی در سال‌های اخیر از فراوانی آن کاسته شده است. سازمان ملل متحد اعلام کرده در حال حاضر حدود ۲۰۰ میلیون زن و دختر در جهان وجود دارند که ختنه شده‌اند و بیش از ۴۴ میلیون نفر از آن‌ها دختران زیر ۱۴ سال هستند. 

آگاهی از پیامدهای منفی ختنه بر سلامت روح، روان و جسم دختران و زنان، جامعه جهانی را بر آن داشت که در سال ۱۹۹۰ از آن به عنوان یکی از مصادیق آشکار خشونت علیه زنان و دختران یاد کند و هفت سال بعد نیز یعنی در سال ۱۹۹۷ سازمان بهداشت جهانی و صندوق کودکان ملل متحد در بیانیه‌ای مشترک ناقص سازی جنسی دختران را محکوم کردند. در سال ۲۰۰۳ میلادی نیز بانوی اول نیجریه، یکی از کشورهایی که عمل ختنه در آن رواج دارد، در کنفرانس «مناسک سنتی تأثیرگذار بر سلامت زنان و کودکان»، پیشنهاد کرد روز جهانی مبارزه با ناقص‌سازی جنسی زنان، به ثبت برسد. پیشنهاد استلا اوباسانجو از سوی سازمان ملل متحد مورد پذیرش قرار گرفت و  این‌گونه بود که روز ششم فوریه به عنوان روز جهانی مبارزه با ناقص سازی جنسی زنان در تقویم جهانی نام‌گذاری شد اما با وجود تمام تلاش‌ها و فعالیت‌هایی که در سال‌های اخیر برای توقف ختنه زنان صورت گرفته همچنان این عمل در بسیاری از مناطق دنیا انجام می‌شود و از زنان و دختران قربانی می‌گیرد. یکی از آخرین اتفاقات تکان‌دهنده مرتبط نیز مرگ ندا دختر ۱۴ سال مصری بود که سال گذشته، در آستانه روز جهانی عدم مدارا با هرگونه مثله‌سازی جنسی دختران، به خاطر شوک عصبی ناشی از ختنه از دنیا رفت. 

ناقص‌سازی جنسی زنان در ایران و سکوت قوانین

یکی از اقدامات مهمی که برخی کشورها برای مقابله با ختنه دختران انجام داده‌اند، تعیین مجازات برای والدینی و افرادی است که این عمل را روی دختران انجام می‌دهند. قانون مصر نیز برای افرادی که عمل ختنه را انجام می‌دهند مجازات پنج تا هفت سال زندان را در نظر گرفته است. پس از مرگ ندا پدر او و پزشک متخصص زنان و زایمانی که این عمل را انجام داده بود دستگیر شدند اما در ایران موضع رسمی دولت و قوانین موجود در خصوص ختنه دختران، سکوت است. این در حالی است که ختنه همچنان در برخی استان‌های ایران رواج دارد. نگرانی از تحرکات مرزی و اعتراضات پیروان برخی مذاهب از جمله شافعی‌ها  که رسم ختنه دختران را استمرار بخشیده‌اند و نیز تابوی اندام جنسی زنان در ایران از مهم‌ترین دلایل سکوت دولت، وزارت بهداشت و قوانین موجود در برابر این مساله بوده است.  

درد و خونریزی شدید، افسردگی، تروما، تب، عفونت، اختلالات قاعدگی، بارداری و زایمان پرخطر، مشکلات ادراری، اختلالات روحی و روانی، کاهش میل جنسی و مرگ تنها بخشی از آسیب‌های ختنه دختران است. 

شیرین می‌گوید خاطره تلخ روزی را که او و چهار خواهرش ختنه شده‌اند، هیچ‌وقت فراموش نکرده و نمی‌کند:

خواهرم غرق خون و بود و داد و فریاد می‌کرد، چشمان من و دیگر خواهرانم سیاه شده بود، وحشت تمام وجودمان را گرفته بود، ولی هیچ‌کس به فریاد ما نمی‌رسید، بدون هیچ آمپول و داروی بی‌حسی در آن روز شوم ما پنج خواهر نوبتی ختنه شدیم. خیلی سخت بود خیلی درد داشت، بعد از یک هفته توانستیم از جا بلند شویم. چه جایی؟ مگر مراقب بود؟ مگر پانسمان داشتیم؟

شیرین حالا ۳۸ ساله است و یک دختر ۱۲ ساله دارد. می‌گوید هرگز اجازه نخواهد داد اتفاقی که برای او افتاده درباره دخترش نیز تکرار شود و خوشحال است که در سال‌های اخیر میزان ختنه دختران در منطقه‌ای که او زندگی می‌کند به‌شدت کاهش یافته است:

«اغلب پیرزنانی که کار ختنه را انجام می‌دادند از دنیا رفته‌اند و دیگر کسی نیست که بتواند کار آن‌ها را انجام دهد. ضمن اینکه بیشتر مادران هم متوجه شده‌اند که ختنه هیچ سودی برای دخترانشان ندارد و دیگر این کار را انجام نمی‌دهند ولی با این‌همه هنوز هم هستند خانواده‌هایی که دختران خود را ختنه می‌کنند و افرادی که برای ازدواج فقط دختران ختنه شده را انتخاب می‌کنند. دولت باید یه فکری برای دخترهایی که همچنان قربانی می‌شوند بکند.»

شیرین پیروی کورکورانه از سنت‌ها، ناآگاهی و باورهای غلط را مهم‌ترین دلیل ختنه دختران و زنان می‌داند و می‌گوید:

مادری دوست ندارد، فرزندش را در حال درد ببیند. مادر من هم زن مهربان و دلسوزی بود، در تمام روزهایی که من و خواهرانم درد می‌کشیدیم، او پا به پای ما درد کشید و گریه می‌کرد اما تصورش این بود که هیچ راه دیگری وجود ندارد و ختنه سنتی است که باید انجام شود.

تیغ سنت و فشار اجتماعی بر اندام جنسی زنان

بر اساس یافته‌های کتاب «به نام سنت»، پژوهشی در باب ختنه زنان در ایران، این پدیده در چهار استان هرمزگان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی رایج است و جنوبی‌ترین مناطق استان هرمزگان از جمله جزیره قشم بالاترین میزان ختنه زنان را به خود اختصاص داده است: «ختنه زنان در ایران از الگوی سنتی خاصی پیروی نمی‌کند. در مناطق جنوبی که هوا گرم‌تر است این ختنه بین چندماهگی تا یک‌سالگی دختران انجام می‌شود و در مناطق غربی ایران، از دو و سه‌سالگی تا قبل از سن مدرسه، دختران ختنه می‌شوند ولی روستا به روستا، این الگو می‌تواند تغییر کند.

در مناطقی که دختران خود را ختنه می‌کنند از این عمل به نام «سنت» یاد می‌کنند. انگیزه‌های این عمل عمدتاً فشارهای اجتماعی است و ریشه در باورها و فرهنگ ‌این مناطق دارد، از جمله پذیرفته ‌شدن در میان جوامع کوچک روستایی، بالا بردن شانس ازدواج برای دختران و دفاع از آبروی خانواده. به‌طوری‌که با قد کشیدن دختران در این مناطق، زنان دیگر به مادران توصیه می‌کنند: «برای اینکه دست‌پخت دخترت حلال شود، او را ختنه کن!» برخی افراد هم آن را یک دستور مذهبی می‌دانند. 

شیرین بارها توسط اطرافیان و بزرگان فامیل توصیه شده به اینکه دخترش را ختنه کند و گاهی نیز به خاطر سرپیچی از سنت‌ها مورد سرزنش اطرافیان به خصوص بزرگان قوم، قرار گرفته و می‌گوید در منطقه‌ای که او زندگی می‌کند دختران زیادی به خاطر ختنه آسیب‌دیده و یا حتی خودکشی کرده‌اند اما هیچ‌کس صدایشان را نشنیده است. به گفته او اغلب این دختران، پس از ختنه درحالی‌که هنوز کودک هستند به اجبار خانواده به خانه شوهر می‌روند درحالی‌که آمادگی جسمی، جنسی، روحی و روانی لازم را برای پذیرش مسئولیت زندگی مشترک ندارند:

من دختر سوم از یک خانواده ۱۱ نفری بودم، پنج خواهر و چهار برادر داشتم و پدرم وضع مالی خوبی نداشت به همین دلیل مدام به فکر این بود که دخترانش را زودتر شوهر بدهد. یک سال بعدازاینکه ختنه شدم، یعنی در ۱۲ سالگی برایم خواستگار آمد. شوهرم نظامی بود و در تهران کار می‌کرد ولی پدر و مادرش در منطقه خودمان بودند. پدرم قبول کرد و من را به اجبار به خانه شوهر فرستادند اما چون به سن قانونی نرسیده بودم ازدواج ما در شناسنامه ثبت نشد. هشت ماه من در خانه پدر و مادر او زندگی کردم و در این هشت ماه فقط دو یا سه بار ما همدیگر را دیدیم او در تهران بود و من در خانه پدر و مادرش گله‌داری می‌کردم. مادرش من را خیلی اذیت می‌کرد. حتی به من اجازه خوردن غذا نمی‌داد و مجبورم می‌کرد از صبح تا شب ‌کار کنم هر بار که به پدرم شکایت می‌کردم من را کتک می‌زد و می‌گفت باید زندگی کنی و حق نداری طلاق بگیری. بعد از هشت ماه دیگر خسته شدم و اعتراض کردم و گفتم این زندگی را نمی‌خواهم، شوهرم هم گفت هر طور راحتی، من را نمی‌خواست و هیچ تلاشی برای نگه‌داشتن من نکرد و چون ازدواجم جایی ثبت نشده بود چیزی هم به من تعلق نگرفت.

نقش آموزش در کاهش ختنه دختران و ازدواج اجباری 

شیرین در ۱۳ سالگی طلاق گرفت و به خانه پدر برگشت ولی بازگشت به خانه پدری برای او نه تنها آرامشی به همراه نداشت بلکه سرآغاز رنج‌ها و مصائب جدید نیز بود:

«انگار از برزخ به جهنم آمده بودم. پدرم گفت حق نداری از خانه بیرون بروی تو بیوه و مایه ننگ من هستی. حدود ۱۰ سال آزگار از خانه بیرون نرفتم. بارها از شدت رنج و افسردگی به خودکشی فکر کردم تا اینکه یکی از همسایه‌ها به خواستگاری‌ام آمد، آن‌قدر سختی کشیده بودم که برای فرار از خانه پدر بی‌هیچ تردیدی جواب مثبت دادم و چند ماه بعد از عروسی متوجه شدم شوهرم اعتیاد دارد. آن موقع من دیگر باردار شده بودم، این‌بار تصمیم گرفتم بمانم و زندگی خودم را بسازم. نان می‌پختم می‌فروختم، گاهی هم میوه‌چینی می‌کردم و حالا هم شش سال است که کولبری می‌کنم.»  

شیرین سرپرست خانواده است، با پولی که از راه کولبری درمی‌آورد مخارج زندگی خود و پسر و دخترش را تأمین می‌کند و خانه‌اش محل آمد و شد دختران و زنان بی‌پناه و تنهای روستاست. او که خود هم قربانی ختنه و هم قربانی ازدواج اجباری شده و در کودکی طعم تلخ طلاق را چشیده، تلاش می‌کند زنان روستا را از پیامدهای ختنه و ازدواج در کودکی آگاه کند، با رسانه‌ها ارتباط خوبی دارد و به‌واسطه دوستان خبرنگارش توانسته اطلاعات آموزشی خوبی درباره ناقص‌سازی جنسی زنان و ازدواج کودکان به دست بیاورد. می‌گوید از هر فرصتی حتی وقتی‌که در کوه‌ها در حال کولبری هستند، برای به اشتراک گذاشتن اطلاعاتش درباره صدمات ختنه و ازدواج در کودکی با زنان روستا استفاده می‌کند و امیدوار است قوانین به کمک زنان و دخترانی بیایند که قربانی سنت‌هایی مثل ختنه و ازدواج اجباری می‌شوند.

شیرین یکی از همان ۲۰۰ میلیون زنی است که قربانی ختنه شده و آسیب‌هایی زیادی را متحمل شده‌اند. او حالا دیگر می‌داند که سردمزاجی و کاهش میل جنسی‌اش پس از عمل ختنه مهم‌ترین دلیل جدایی‌اش از همسر اول و دومش بوده و می‌گوید:

با ما کاری کردند که از زن بودن خود شرمگین و گریزان باشیم. سال‌ها بعد از جدایی وقتی اطلاعاتم درباره ختنه بیشتر شد متوجه شدم آنچه در من مرد و از دست رفت، اندام تناسلی من نبود، روح زنانه من بود که به خاطر ختنه و باورهای غلط مثله شد.

تلاش‌های شیرین برای ممانعت از ختنه دختران و ازدواج اجباری کودکان، در روستای محل زندگی‌شان تا الان نتایج خوبی داشته، مثلا چند وقت پیش دختر دایی‌اش به خاطر توصیه‌ها و اصرار بسیار او در مقابل اجبار شوهرش برای ازدواج دختر ۱۳ ساله‌شان ایستاده و موفق هم شده یا زنان روستا دیگر فریب کولی‌هایی را که برای ختنه دختران به روستا می‌آیند نمی‌خورند و دختران خود را ختنه نمی‌کنند. با این همه او خوب می‌داند که با وجود همه این تلاش‌ها همچنان دخترانی هستند که قربانی می‌شوند:

باید دولت یک فکری برای این دخترها بکند، حالا فکر کن من در روستای خودمان هم توانستم روی چند نفر از اطرافیان تاثیر بگذارم، بقیه روستاها، بقیه شهرها، بقیه دخترها چه می‌شوند؟

شیرین نقش آگاهی‌بخش شبکه‌های اجتماعی را در بالا رفتن اطلاعاتش مثبت توصیف می‌کند و صفحات اجتماعی برخی فعالان زن را دنبال می‌کند. می‌گوید از آن‌ها بسیار یاد گرفته و از وقتی با این صفحات آشنا شده با زنانگی‌اش آشتی کرده است. 

ناقص‌سازی جنسی زنان، سنتی است که اگرچه توسط زنان استمرار یافته اما ریشه در نظام فکری و باورهای مردسالار دارد و مسئولان حکومتی ایران عامدانه در برابر آن سکوت پیشه کرده‌اند و از آنجا که ماهیت پنهان دارد بسیاری از مردم حتی اطلاعاتی درباره آن ندارند. مناسبت‌های جهانی مثل روز جهانی عدم مدارا با هرگونه ناقص سازی جنسی زنان، علاوه بر اینکه یادآور رنج‌ها و آلام زنان و دخترانی است که قربانی این پدیده شده‌اند، فرصتی مغتنم نیز برای تلاش در جهت توقف این سنت آسیب‌زاست. پدیده‌ای که تنها سلاح مبارزه با آن آگاهی‌بخشی، آموزش و روشنگری است. 

در همین زمینه

https://www.radiozamaneh.com/487749/