بی‌خبر نگه داشتن خانواده بهنام محجوبی از وضعیت او اقدامی شکنجه‌بار است و خود این زندانی عقیدتی-سیاسی از تازه‌ترین قربانیان شکنجه در جمهوری اسلامی است. 

منابع نزدیک به خانواده محجوبی که در بیمارستان لقمان بستری‌ست، روز جمعه اول اسفند از انجام عمل دیالیز بر روی او خبر داده‌اند. پیش از این ابراهیم الله‌بخشی به‌ عنوان یکی از منابع نزدیک به خانواده محجوبی با انتشار توئیتی در حساب کاربری خود در توئیتر از «بی‌اطلاعی» خود و خانواده این زندانی سیاسی از وضعیت سلامتی‌‌اش خبر داده بود:

«سوال همه عزیزان این است که بهنام مرده یا زنده است؟ ما هیچ اطلاعی از وضعیت بهنام نداریم. تا الان هم هر خبری منتشر شده صحبت خانواده با پزشکان بیمارستان بوده است. ما دیگر به پزشکان بیمارستان هیچ اعتمادی نداریم.»

بهنام محجوبی از روز شنبه ۲۵ بهمن‌ و به‌ گفته مسئولان زندان اوین، در پی «مسمومیت دارویی» از زندان به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است. خانواده و نزدیکان این زندانی سیاسی از به کما رفتن او و پایین بودن شدید سطح هوشیاری‌اش خبر داده‌اند.

گفته می‌شود دلیل به کما رفتن محجوبی «اختلال دارویی» ناشی از عدم دسترسی به‌ موقع او به رسیدگی تخصصی پزشکی بوده است.

مأموران امنیتی مستقر در بیمارستان لقمان در روزهای گذشته از ملاقات او با خانواده‌اش جلوگیری کرده بودند.

صالحه حسینی، همسر این زندانی سیاسی روز پنج‌شنبه ۳۰ بهمن‌ در یک پیام ویدئویی از مقابل بیمارستان لقمان، درباره ضد و نقیض گویی مسئولان بیمارستان و مأموران امنیتی مستقر در بیمارستان گفت:

«بهنام چند روز است در آی سی یو نگهداری می‌شود. روز اول اعلام کردند که بهنام فوت شده و بعد مشخص شد که هنوز با دستگاه زنده است. روز بعد پزشک گفت که ریه بهنام درگیر بوده و نصف ریه کار نمی‌کند و پر از ترشحات است و بدن او ورم کرده و می‌خواهیم ساکشن ریه انجام دهیم. روز دیگر پرستار گفت که حال بهنام خوب است.»

به‌ گفته صالحه حسینی، روز پنج‌شنبه پزشک بیمارستان بار دیگر به خانواده محجوبی اعلام کرده که وضعیت عمومی این زندانی خوب نیست و «کلیه او از کار افتاده و تصمیم به دیالیز او دارند.» 

بهنام محجوبی حدود دو سال پس از وقایع «گلستان هفتم» یعنی در مرداد ماه ۹۸ به‌ دلیل شرکت در این تجمع اعتراضی بازداشت و سپس در دادگاه انقلاب تهران بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به دو سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروه‌ها و دسته‌های سیاسی یا اجتماعی محکوم شد.

این درویش گنابادی در حالی در ۳۱ خرداد ۹۹ برای اجرای حکم حبس به زندان اوین فراخوانده شد که از بیماری «پانیک اعصاب» رنج می‌برد و طبق رأی سازمان پزشکی قانونی و شورای پزشکی که در ماه‌های بعد برای او صادر شد، توان تحمل کیفر را نداشت.

مسئولان زندان اما برای اعمال فشار بیشتر بر این زندانی به ‌جای مداوایش، روز ششم مهر ۹۹ در حالی که بدن او نیمه فلج بود، او را به تیمارستان امین‌آباد تهران، محل نگهداری بیماران روانی منتقل کردند و او در آنجا هدف آزار و اذیت قرار گرفت.

محجوبی پس از بازگشت به زندان دست به افشاگری زد و در فایلی صوتی تجربه خود از تیمارستان امین‌آباد را عمومی کرد. او در بخشی از این فایل صوتی گفت:

«به من گفتند باید امروز به حمام بروی. گفتم من مشکلی ندارم. اما همه را لخت لخت کردند. گفتم این دور از شخصیت و انسانیت است. اما همه را لخت کردند و با آن‌ها مسخره‌بازی درمی‌آوردند. من زیر بار نرفتم. اما آن صحنه را دیدم. من [در امین‌آباد] افول و فنای انسانیت را دیدم.»

نقض حق درمان با همدستی پزشکان

نقض حق درمان و رسیدگی پزشکی همواره از مهم‌ترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار می‌رود و نهادهای امنیتی و مراجع قضایی از آن به ‌عنوان اهرم فشاری برای شکنجه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطیع کردنشان استفاده می‌کنند. در موارد متعددی اما عدم رسیدگی پزشکی منجر به مرگ زندانیان شده است. در این موارد گاهی همدستی پزشک با دستگاه سرکوب عیان و آشکار است.

حسن نایب هاشم درباره نقش پزشکان در دستگاه سرکوب به زمانه گفته است «پایبندی به سوگندنامه بقراط» بخشی از کار پزشکی‌ست و همه پزشکان از جمله پزشکان شاغل در زندان‌ها موظفند کاملا به سوگندی که یاد کرده‌اند متعهد باشند:

«بر مبنای یک قرارداد بین‌المللی به‌ نام قرارداد توکیو، همه پزشکان از جمله پزشکان شاغل در زندان‌ها موظفند کاملا به سوگندنامه بقراط پایبند باشند و با تمام وجود به زندانیان کمک کنند. از طرف دیگر سازمان نظام پزشکی هم باید مجوز فعالیت کسانی را که از این قرارداد تخطی می‌کنند و در بسیاری از مواقع با نهادهای امنیتی همراهی می‌کنند، لغو کند.»

به گفته نایب هاشم، اگر فردی در جایگاه پزشک به زندانیان صدمه‌ای زده باشد می‌توان او را تحت تعقیب قضایی قرار داد.

انجمن پزشکی جهانی در بیست و نهمین مجمع عمومی خود در اکتبر ۱۹۷۵/ مهر ۱۳۵۴، معاهده‌ای را شامل مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های بین‌المللی برای پزشکان در مورد شکنجه و سایر رفتارها یا مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز در رابطه با بازداشت و زندان به‌ تصویب رساند.

طبق این معاهده که به «قرارداد توکیو» نیز معروف است، پزشکان باید از شرکت در شکنجه، تحقیر یا مجازات و رفتار بی‌رحمانه با زندانیان یا بازداشت‌شدگان خودداری کرده، چنین اعمالی را مورد تأیید قرار ندهند یا مجوزی برای این‌گونه اعمال صادر نکنند.

همچنین بر اساس قرارداد توکیو، پزشکان متعهد شده‌اند تا دانش پزشکی خود را در مسیری که مغایر با حقوق بشر باشد، به کار نگیرند.

نایب هاشم اما معتقد است «سازمان نظام پزشکی» در ایران به ‌عنوان نهاد متولی برای پیگیری تخلفات پزشکی، کفایت لازم را برای برخورد با پزشکانی که با نهادهای امنیتی در سرکوب زندانیان سیاسی همکاری می‌کنند، ندارد.

زندانیان بیمار، نام‌هایی دیگر

به گزارش‌ منابع حقوق بشری، هم‌زمان با بهنام محجوبی، حامد قره اوغلانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه هم که به بیماری صرع مبتلاست، از رسیدگی تخصصی پزشکی محروم مانده است.

بر پایه اعلام خانواده این زندانی سیاسی، مسئولان زندان ارومیه حتی از دسترسی حامد قره اوغلانی به داروهایی که از بیرون زندان برای او تهیه شده، جلوگیری می‌کنند.

شکنجه و اعمال فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی از طریق محروم کردن آنها از رسیدگی درمانی در سال‌های گذشته هم مسبوق به سابقه بوده است. موارد زیر نمونه‌های دیگر این شکنجه و اعمال فشارند:

زینب جلالیان یکی از زندانیان سیاسی است که از سوی وزارت اطلاعات و با هدف اخذ اعتراف اجباری، از رسیدگی تخصصی درمانی محروم مانده است.

سازمان عفو بین‌الملل به تازگی در نامه‌ای خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی با اشاره به وضعیت جسمانی نامساعد زینب جلالیان خواستار اقدام درمانی فوری برای این زندانی سیاسی کُرد شد.

بر پایه اعلام این سازمان حقوق بشری، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مانع رسیدگی پزشکی به جلالیان می‌شود تا او را وادار به «اعتراف به خطا در مقابل دوربین»، ابراز ندامت در مورد فعالیت‌های سیاسی گذشته‌اش و همچنین همکاری با این نهاد امنیتی کند.

عفو بین‌الملل از این اقدام وزارت اطلاعات ایران تحت عنوان «شکنجه» یاد می‌کند.

زینب جلالیان متولد ۱۳۶۱ است و از آذر ماه ۱۳۸۶ به اتهام «عضویت در گروه پژاک» با حکم حبس ابد، به‌ عنوان سنگین‌ترین حکم در میان زندانیان سیاسی زن، در زندان به سر می‌برد.

https://www.radiozamaneh.com/577862

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در زندان قرچک ورامین، یکی دیگر از زندانیان سیاسی است که در سال‌های گذشته بارها از حق رسیدگی پزشکی تخصصی در زندان محروم مانده است.

این زندانی سیاسی که یک بار هم در زندان به کرونا مبتلا شده، پس از پیگیری‌های خانواده‌اش روز ۱۹ دی ‌ماه امسال به‌ مدت ۱۰ روز به مرخصی استعلاجی اعزام شد، اما به ‌دلیل تمدید نشدن مرخصی توسط مراجع قضایی، روند درمانش نیمه کاره ماند و به زندان بازگردانده شد.

ستوده به‌ دلیل تحمل سال‌ها شرایط نامناسب حاکم بر زندان‌های اوین و قرچک و همچنین به‌خاطر عوارض ناشی از اعتصاب‌ غذاهای طولانی مدت به چند بیماری از جمله بیماری قلبی مبتلاست. این زندانی سیاسی اکنون بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در کنار زندانیان با جرایم عادی نگه‌داری می‌شود و به‌ دلیل کمبود امکانات بهداشتی و درمانی در زندان قرچک، جانش در خطر قرار گرفته است.

آرش صادقی، سهیل عربی، کامران قادری و شمار دیگری از زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر ایران هم از آن دسته زندانیان سیاسی هستند که با وجود ابتلا به چند بیماری پیشرفته و خطرناک، در حال حاضر از اعزام به بیمارستان و رسیدگی تخصصی پزشکی محروم مانده‌اند.

علیرضا رجایی، روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی سابق هم یکی از دیگر زندانیانی است که وقتی زندانی بود به عفونت دندان دچار شد و با کارشکنی مسئولان بند ۳۵۰ زندان اوین، تحت نظر سازمان اطلاعات سپاه، از درمان محروم ماند و در نهایت این عفونت، سبب بیماری «سرطان سینوس» شد. پس از وخامت حال این زندانی سیاسی، پزشکان به ناچار برای جلوگیری از پیشرفت بیماری او، در اوایل شهریور ماه ۱۳۹۶ بخش‌هایی از فک فوقانی و عضلات صورت و همچنین چشم راست این روزنامه‌نگار ایرانی را تخلیه کردند.

برخی از آنان که جان باختند

ممانعت مسئولان زندان از دسترسی زندانیان سیاسی به درمان تخصصی، منجر به جان باختن شماری از زندانیان سیاسی در سال‌های گذشته شده است.

هدی صابر، فعال ملی- مذهبی که از روز ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۰ در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بود، ۱۰ روز بعد بر اثر سکته قلبی ناشی از اعتصاب غذا و کمبود امکانات پزشکی لازم برای رسیدگی به ‌موقع در زندان، جان خود را از دست داد. منابع حقوق بشری «سهل‌انگاری مقام‌های زندان در انتقال به موقع این فعال سیاسی به بیمارستان» را علت اصلی جان باختن هدی صابر اعلام کردند.

شاهرخ زمانی، فعال کارگری و زندانی سیاسی یکی دیگر از زندانیانی است که در سال‌های گذشته به دلیل جلوگیری مسئولان زندان از اعزام او به مرخصی و عدم رسیدگی به‌ موقع درمانی، در تاریخ ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۴ در زندان رجایی شهر کرج، جان خود را از دست داد.

مسئولان زندان رجایی شهر و مراجع قضایی اما بدون اینکه تحقیقات پزشکی مستقلی راجع به علت جان باختن این زندانی سیاسی انجام دهند، علت مرگ او را «سکته مغزی» اعلام کردند.

امید رضا میرسیافی، وحید صیادی نصیری و… از جمله دیگر زندانیان سیاسی هستند که در سال‌های گذشته به دلیل کمبود امکانات درمانی لازم و کافی جان خود را از دست داده‌اند.