شامگاه ۲۹ بهمن‌ماه، شهر سی‌سخت و روستاهای اطراف آن به مدت ۷ ثانیه و با قدرت ۵,۶ ریشتر لرزید. حجم گسترده‌ای از واحدهای مسکونی، تجاری و اداری ویران شد و هزاران نفر از مردم این شهر هشت هزار نفری، در سرمای شدید هوا راهی خیابان‌ها شدند.

روز ۶ اسفندماه اما، سی‌سخت بار دیگر لرزید. این‌بار اگر چه قدرت زلزله ۴,۵ ریشتر بود اما باز هم ۱۴ مصدوم به جمع ۵۴ مصدوم زمین لرزهٔ قبل اضافه کرد. حالا و با گذشت بیش از ده روز وضعیت در این شهر زلزله‌زده نامساعد است، مردم به کمبودها معترض هستند و مسئولین هم وعده می‌دهند.

به سی‌سخت رفتیم. شهری با هفت هزار و پانصد تا هشت هزار نفر جمعیت و وسعت حدود شش کیلومتر مربع. که در فاصله ۳۰ کیلومتری یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد و در جوار رشته‌کوه‌های زاگرس و دامنه قله ۴۴۱۹ متری دنا قرار دارد. اگرچه فاصله یاسوج تا سی‌سخت بیش از سی کیلومتر نیست اما به سبب جاده کوهستانی و پر پیچ‌وخم آن که در روزهای برفی شدیداً لغزنده است، مدت حدوداً ۴۵ دقیقه‌ای را برای رسیدن به آن باید طی کرد. سی‌سخت و روستاهای اطراف آن، جزو مناطق گردشگری به حساب می‌آیند. وجود کوه‌های بلند، جنگل‌های بلوط، چشمه‌ها و آبشارهای فراوان باعث شده تا هر ساله، صدها نفر از ایران و جهان به این شهر سفر کنند.

زلزله باعث شده تا تقریباً نیمی از سی‌سخت کاملاً ویران گردد. مهدی روشنفکر، نمایندهٔ بویراحمد در مجلس گفت که این زمین‌لرزه‌ها باعث تخریب کامل ۱۲۶۲ خانه شهری و روستایی شده است. در سی‌سخت حدود ۲۲۰۰ خانوار زندگی می‌کنند و این یعنی، تخریب بیش از نیمی از این شهر.

هنگامی که به سی‌سخت می‌رویم، خبری از آن شهر زیبا و چشم‌نواز که زینت‌بخش کارت‌پستال‌ها و پوسترهای توریستی‌ست، نیست. چیزی که در نگاه نخست در این شهر مشاهده می‌شود، تعداد بسیار کم چادر و نبود کانکس است. برف سطح معابر را پوشانده و هوای شهر در روز به منفی ۵ درجه می‌رسد.

یکی از اهالی این شهر که مشغول کشیدن پلاستیک روی چادر است می‌گوید: «دیشب به‌دلیل شدت بارش باران نتوانستیم بخوابیم. چون آب به درون چادر نفوذ کرده و همه وسایل ما خیس شده بود. چند روزه دنبال یافتن پلاستیک برای کشیدن روی چادر هستیم اما هنوز نتوانستیم پیدا کنیم. کمکی هم به ما نمی‌کنند حتی در حد دادن یک پلاستیک ساده!» همراه او نیز می‌گوید: «به بعضی‌ها کمک رسیده اما خیلی‌ها از روستاهای اطراف آمده‌‌اند و کمک‌هایی که به شما شده را دزدیده‌اند. بعضی‌ها هم چادرها را در یاسوج می‌فروشند». اشاره او درست است. به یکی از سایت‌های معروف فروش کالا که سر می‌زنم، چادرهایی را میبینم که در یاسوج و شهرهای اطراف آن با علامت هلال‌احمر، در حال فروش به قیمت ۲ تا ۲.۵ میلیون تومان هستند. چادرهایی که برای کمک به زلزله‌زدگان سی‌سخت توزیع شده بود.

سی‌سخت پس از زلزله ــ عکس: امیرسام گودرزی، زمانه

در کوچه‌های شهر، عمق ویرانی به‌خوبی پیداست. بعضی از خانه‌ها کامل و بعضی دیگر به صورت نصف نیمه تخریب شده است. بسیار کم می‌توان مکانی را یافت که از این زمین‌لرزه خسارتی ندیده باشد. دانشگاه پیام‌نور واحد سی‌سخت یکی از مکان‌هایی‌ست که آسیب جدی دیده. شیشه پنجره‌ها شکسته، بخشی از دیوار فرو ریخته و سقف ترک خورده. در بیشتر ادارات دولتی شهر هم وضع بهتر از دانشگاه نیست.

با صاحب یکی از خانه‌هایی صحبت می‌کنم که منزلش آسیب جدی دیده و باید تخریب شود. او که در حال کندن در و پنجره است، می‌گوید: «خانه باید تخریب شود چون قابل تعمیر نیست. دیوارهایش فرو ریخته و سقف هم ترک‌های عمیقی برداشته. در و پنجره را جدا می‌کنم تا حداقل به عنوان ضایعات آهنی بفروشم.» بسیاری دیگر نیز در شهر همین کار را می‌کنند. کنار هر خانه پر است از در و پنجره‌های فلزی که روی هم برای فروش گذاشته شده. به یکی دیگر از این خانه‌ها مراجعه می‌کنم و با صاحب آن حرف می‌زنم. می‌گوید:

«زندگی‌مان رفت زیر آوار. هیچ چیزی سالم نمانده. خانه را باید تخریب کرد و دوباره ساخت اما با کدام پول؟ من کشاورزم و امسال محصولات‌مان از دست رفت. می‌خواستیم خانه را بفروشیم و برای زندگی به دهدشت برویم. اما اینطور شد و خانه را هم از دست دادیم و دیگر چیزی نداریم.» دوستش نیز می‌گوید:«قرار بود این ماه پول قبض آب و برق و گاز را از ما نگیرند، اما پیامک آن دیروز و امروز برای ما آمده است. بهرحال دولت حتی در این شرایط نیز از پول خودش نمی‌گذرد!»

در شهر سی‌سخت، غذا را در وانت می‌گذارند و مردم برای گرفتن آن صف تشکیل می‌دهند. مردی معترض به این روند می‌گوید: «ما سال ۱۳۹۶ از جیب و جان خودمان مایه گذاشتیم برای سانحه هوایی پرواز یاسوج و تهران. کمک کردیم و پیکرها را از کوه پایین کشیدیم و به امدادرسانی پرداختیم. مردم ما احتیاجی به غذا ندارند، و در شأن این مردم نیست که یک ماشین می‌آید و غذا را داخلش می‌گذارند و مردم را دنبال خود می‌کشند. اگه میخواهند غذا بدهند، بیایند به تک تک خانه‌ها توزیع کنند نه تو خیابان و آن هم با وضعیت شیوع ویروس کرونا. ما اینجا با وضعیت آبی زندگی می‌کردیم، وضعیت ما زرد شد و الان به‌دلیل زلزله نارنجی شده. با بی‌تدبیری مسئولین تا چند وقت دیگر وضعیت قرمز هم برای ما در راه است.»

چند روزه دنبال یافتن پلاستیک برای کشیدن روی چادر هستیم اما هنوز نتوانستیم پیدا کنیم. کمکی هم به ما نمی‌کنند حتی در حد دادن یک پلاستیک ساده!

با فرد دیگری صحبت می‌کنم که دخترش در شب زلزله، دچار حادثه شده و در بیمارستانی در یاسوج بستری‌ست. او می‌گوید: «شب اولی که زلزله آمد، دیوار خانه که ارتفاع آن نزدیک به ۳ متر بود، روی دخترم ریخت. او را با مکافات زیاد از زیر آوار در آوردیم و در بیمارستان بستری کردیم. الان هر دو پا، دست و سرش شکسته است. فردا قرار است مرخص‌اش کنند اما نمی‌دانم دخترم را کجا ببرم، چون نمی‌توان او را به خانه آورد. هر روز زمین می‌لرزد و اگر فرضاً زلزله شدیدتری بیاید، دخترم چگونه می‌تواند خودش را نجات دهد؟ الان نمی‌تواند تکان بخورد! ما هیچی نمیخواهیم فقط یک کانکس میخواهیم تا دخترم این چند وقت را در آنجا باشد. از دیروز دنبال کانکس هستیم اما یک نفر جواب درست به ما نمی‌دهد.»

در سی‌سخت گروه‌های مختلفی در حال امدادرسانی هستند. از سپاه پاسداران و ارتش گرفته تا هلال‌احمر. اما جوانان شهر با ابتکار خود، ستادی را تحت عنوان «ستاد جوانان» تشکیل داده‌اند و به امدادرسانی و کمک به محرومین شهر می‌پردازند. با یکی از این جوانان صحبت می‌کنم. می‌گوید:

«در ۷ روز اول وقوع زمین‌لرزه، ۱۷ مورد پس‌لرزه در شهر ثبت شده که دو مورد آن، مخصوصاً زمین‌لرزه ۶ اسفند شدید بوده و باعث ایجاد ترس و وحشت بین مردم شده. دیشب و همزمان با بارش برف، بسیاری از مردم در خیابان‌ها و با دمای منفی ۱۵ درجه، شب را به صبح رساندند. الان هم برای گرفتن یک پلاستیک به ستاد هجوم آورده‌اند. ما در ۶ اسفندماه کار توزیع چادر را تمام کردیم اما هنوز بسیاری از مردم چادر ندارند. مردم اینجا می‌آیند و می‌گویند حداقل به ما پلاستیک بدهید، اما متأسفانه نداریم‌. از چندین جا مثل فرمانداری و استانداری تقاضای کمک کرده‌ایم اما پاسخ روشنی به ما نداده‌اند. هیچگونه رسیدگی‌ به وضعیت بد توزیع کالاهای موردنیاز در شهر نمی‌شود.»

جوان دیگری که او نیز عضو ستاد است، بیان می‌کند: «سی‌سخت به شهر زمستان در بهار معروف است. یعنی هرساله این شهر با سرمای شدیدی، در اسفند و فروردین و اردیبهشت روبروست. مشکلات اصلی مردم این شهر تازه در راه است! مردم الان قید خیلی از چیزهای ضروری مثل بخاری را زده‌اند. زیرا هنوز بعد از گذشت بیش از ۱۰ روز، حتی یک بخاری یا وسیله گرمایشی مناسب دیگری به دست کسی نرسیده است. مأمورین هلال‌احمر می‌آمدند و می‌گفتند در خانه بنشینید و لیست اقلام مورد احتیاج را بدهید تا ما تهیه کنیم. بعد چادرها را به یکسری از اعضای خودشان که بومی اینجا هم نبودند، دادند تا توزیع کنند. آنها هم چادرها را به جای اینکه به مردم آسیب دیده بدهند یا فروختند یا در خانه‌هایشان گذاشتند یا به نزدیکان خود دادند! دزدی هم بیداد می‌کند. مسئولین مدام می‌گویند کالاهای ضروری را توزیع کرده‌ایم اما به دست هیچکس چیزی نرسیده است. ما برای توزیع کالاهای مورد نیاز به خیلی از خانه‌ها سر زدیم. بسیاری از مردم مطلقا هیچ چیزی ندارند. نه بخاری، نه آبگرمکن، نه حتی اجاق گاز که با شعله آن خودشان را گرم کنند! کسی هم رسیدگی نمی‌کند»

در حالی اعضای ستاد جوانان شهر و مردم مدعی کمبود چادر و عدم توزیع مناسب آن هستند که چندی پیش فرماندار شهرستان دنا از توزیع ۳۴۴۰ تخته چادر در میان اهالی سی‌سخت خبر داده بود. و استاندار کهگیلویه و بویراحمد نیز اظهار کرده بود اکیپ‌های بازرسی و کنترل در مناطق زلزله‌زده مستقر هستند و بر چگونگی توزیع کالاها نظارت می‌شود.

با چند دیگر از شهروندان این شهر که دانشجو هستند صحبت می‌کنم. از نبود حمایت‌ها و کم کاری‌ها گله دارد. می‌گوید: «ما فقط ۱۰۰ کیلومتر تا چاه‌های نفت و گاز گچساران فاصله داریم، اما حق مردم این شهر نیست که با این مشکلات روبرو باشند. متأسفانه مسئولین کشوری فکر می‌کنند که صرفا دیوارهای اینجا ترک خورده و بس. در حالیکه بیش از ۱۲۰۰ واحد مسکونی و تجاری به‌طور کامل تخریب شده. مسئولین شهری می‌گویند حدود ۶۰ میلیارد تومان فقط به اماکن دولتی خسارت وارد شده‌. ما هم جزیی از این کشور هستیم. متأسفانه فضا طوری شده که فکر می‌کنیم چون این زلزله باعث کشته شدن کسی نشده، کسی به ما اهمیت نمی‌دهد.»

مردم الان قید خیلی از چیزهای ضروری مثل بخاری را زده‌اند. زیرا هنوز بعد از گذشت بیش از ۱۰ روز، حتی یک بخاری یا وسیله گرمایشی مناسب دیگری به دست کسی نرسیده است.

دیگری می‌گوید: «هیچ حمایتی از ما نکردند. هیچ نهاد دولتی یا شخصیت حقوقی به ما کمک نکرد. ما ابتدا با ستاد بحران هلال‌احمر کار می‌کردیم. بعد آمدیم و خودمان گروهی برای کمک به محرومان شهر که به‌دلیل زلزله آسیب زیادی دیده‌اند، تشکیل دادیم. حتی برای گرفتن کمک به هلال‌احمر رفتیم اما جواب ما را ندادند. شهرداری شهرما هم ورشکست شده است. ۱۳ ماه است که به‌دلیل کسری بودجه، حقوق کارگرانش را نداده است. بقیه ادارات هم که وضع‌شان معلوم است»

شهروند دیگری در ادامه به سکونت حدود ۵۰۰ تبعه افغانستانی در این شهر اشاره می‌کند و می‌گوید: «حدود ۵۰۰ نفر از جمعیت این شهر اتباع افغانستانی هستند. متأسفانه آنها از اولویت کمک‌رسانی برخوردار نیستند و وضع‌شان هم خوب نیست‌. حتی می‌گویند چادر هم به آنها نرسیده است.»

در ادامه با یکی از اتباع افغانستانی شهر صحبت می‌کنم. حدودا ۴۰ ساله است و با همسر و چهار فرزندش در چادری که خودشان ساخته‌اند، زندگی می‌کنند؛ جنب خانه‌‌ای که در آن ساکن بوده‌اند اما جز تلی خاک، چیزی از آن نمانده است. می‌گوید وضع همه ما همین است. از سرمای هوا می‌گوید و وضعیت نابسامان کودک ۱.۵ ساله‌اش که به دلیل سرماخوردگی ناشی از بارش برف و باران، حال خوبی ندارد. می‌گوید شب‌ها، به‌خاطر ترس از وقوع کمتر می‌خوابد تا هنگام بروز حادثهٔ احتمالی، همسر و فرزندانش را نجات دهد. کارگر ساختمانی‌ست اما مدتهاست بیکار شده و نگران آینده خود و خانواده‌اش.

حدود ۵۰۰ نفر از جمعیت این شهر اتباع افغانستانی هستند. متأسفانه آنها از اولویت کمک‌رسانی برخوردار نیستند و وضع‌شان هم خوب نیست‌.

با یکی از فعالین محیط‌زیست شهر صحبت می‌کنم. او می‌گوید «فعالین محیط‌زیستی و شهری در کهگیلویه و بویراحمد، زمستان سال گذشته نسبت به خسارات زمین‌لرزه احتمالی در این منطقه هشدار داده بودند، اما کسی توجهی نکرد. البته نه اینکه توجه کنند، دستشان خالی‌ست. اگر پول‌هایی که دزدیده و به کانادا برده‌اند، موجود بود وضع این منطقه به این صورت نبود. ۷۰ تا ۸۰ درصد خانه‌های این شهر کاملاً تخریب شده و با این وضعیتی که در کشور حکمفرماست و تجربه‌ای که زلزله سه سال پیش استان کرمانشاه به ما داده، بازسازی خانه‌های مردم، به این زودی اتفاق نخواهد افتاد.»

شیوع ویروس کرونا و سرمای شدید زمستانی در کنار کمبود امکانات اولیه زندگی در برخی از مناطق شهر سی‌سخت زندگی را برای مردم به معنای واقعی تلخ و عذاب‌آور کرده است. بیشتر از ۱۲ روز از زمین‌لرزه «سی‌سخت» می‌گذرد، و همچنان مردم چشم انتظار کمک و توجه مسئولین هستند.