در سرمایه‌داری ایران طی سال‌های پس از انقلاب، مثل همه‌ی سایر سرمایه‌داری‌ها، دو نوع تصاحب‌گری همواره به موازات یک‌دیگر به وقوع پیوسته است:
یکم، تصاحب‌گری با اتکا بر استثمار در محل کار؛
دوم، تصاحب‌گری با اتکا بر تعدی در سایر سپهرهای حیات شهروندی.

این دومین نوع از تصاحب‌گری طی سال‌های اخیر در ایران مشخصاً «تصاحب به‌مدد سلب‌مالکیت از توده‌ها» نامیده شده است: مجموعه‌ی متنوعی از انواع سازوکارهایی که منابع اقتصادی را از راه‌هایی غیر از تولید محصولات و خدمات به زیان اکثریت مردم در دستان اقلیتی از اعضای جامعه متمرکز می‌کرده‌اند.

شناخت انواع سازوکارهای تصاحب به‌مدد سلب‌مالکیت مشخصاً حلقه‌ی مفقوده‌ای در مطالعات انتقادی درباره‌ی اقتصاد و سیاست و جامعه‌ی ایران معاصر است.

بخشی از گفتمان مترقی در مطالعات انتقادی عمدتاً با تکیه بر خصلت سرمایه‌دارانه‌ی جامعه‌ی ایران فقط بر شناخت سازوکارهای سرمایه‌دارانه در جامعه متمرکز  بوده است. بخش دیگری از گفتمان مترقی در مطالعات انتقادی اما با تکیه بر ایده‌هایی چون چپاول یا دولت رانتی می‌کوشیده است وجوهی از حیات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را که گویا بی‌ارتباط با سازوکارهای سرمایه‌دارانه‌اند تبیین کند.

نخستین گرایش عملاً اقتصاد ایران را به حوزه‌ی تولید ارزش تقلیل می‌داده است و دومین گرایش اما اصلاً حوزه‌ی تولید ارزش در اقتصاد ایران را چندان به دیده نمی‌گرفته است. مفهوم تصاحب به‌مدد سلب‌مالکیت، در این میان، مفهومی است که گفتمان مترقی در مطالعات انتقادی را توان می‌بخشد تا سازوکارهای غیرسرمایه‌دارانه را آن‌گونه صورت‌بندی کند که در خدمت سازوکارهای سرمایه‌دارانه‌ی جامعه‌ی ایرانی قرار می‌گیرند.

محمد مالجو، اقتصاددان در این وبینار معرفی اجمالی از کلیات این مفهوم در ایران با تکیه بر سه نوع خاص از سازوکارهای آن ارائه می‌دهد.

نسخه شنیداری: