چند روز پیش بود که یادداشت جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ در روزنامه «وال استریت ژورنال» لیبرال‌ها را علیه دولت جو بایدن برآشفت. جرد کوشنر در ستون دیدگاه این روزنامه از سیاست بایدن در قبال ایران ستایش کرده و با دفاع از تحریم‌های آمریکا علیه ایران نوشته بود: «بایدن بلوف ایران را فاش کرد.» دموکرات‌های لیبرال حامی بایدن در اعتراض به رئیس‌جمهوری دموکرات هشدار دادند که وقتی کوشنر از سیاستی تعریف کند، یعنی آن سیاست غلط است.

اما انتقادها از سیاست تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی کم نیست. تأثیر تحریم‌ها بر افزایش رنج زندگی روزمره مردم عادی از یک سو، و به هدف نرسیدن «فشار حداکثری» برای تسلیم جمهوری اسلامی از سوی دیگر، باعث شده که بسیاری از بایدن بخواهند در مورد احیای برنامه جامع اقدام مشترک سریع‌تر اقدام کند.

مروری بر دو تحلیل

در ادامه دو تحلیل درباره تحریم‌ها را مرور خواهیم کرد:

اولی را مارکو کارنلوس سفیر سابق ایتالیا در عراق و فرستاده ویژه پیشین هماهنگ‌کننده فرآیند صلح در سوریه از سوی رم در «میدل‌ایست‌آی» منتشر کرده و در آن استدلال می‌کند که اصرار بر ادامه تحریم‌ها «تناقض‌آمیز است» و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی نیز بر خلاف ۲۰۱۵ و تحقق نیافتن وعده رفع تحریم، این بار «گول نمی‌خورد».

مقاله دوم از جواد صالحی اصفهانی است. استاد اقتصاد در دانشگاه ویرجینیا تک و پژوهشگر ارشد مدعو در موسسه بروکینگز که نوشته‌هایش در داخل ایران نیز منتشر می‌شوند، در «فارن افرز» به تأثیر ویرانگر تحریم‌ها و «تنگنای اقتصاد مقاومتی» جمهوری اسلامی می‌پردازد. به باور او، جمهوری اسلامی برای سیاست اقتصاد مقاومتی‌اش هم نیاز به توافق هسته‌ای دارد.

توافق هسته‌ای ایران: جهان نمی‌تواند تهران را دوباره گول بزند

مارکو کارنلوس یادداشت خود در میدل‌ایست‌آی را با اشاره به برنامه هسته‌ای اسرائیل بدون نظارت بین‌المللی، نپیوستن این کشور به پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و تابو شدن این برنامه در نزد جامعه بین‌الملل آغاز می‌کند و سپس به مسأله ایران می‌پردازد:

«عدم نظارت بر برنامه هسته‌ای اسرائیل با بسیج بین‌المللی علیه برنامه هسته‌ای ایران “جبران شد”؛ دولتی که به NPT پیوست و پروتکل الحاقی آن را داوطلبانه اجرا کرد و بازرسی‌های بدون اعلام قبلی برای راستی‌آزمایی را پذیرفت.»

سفیر سابق ایتالیا در عراق می‌گوید برای بسیاری این مسأله یک استاندارد دوگانه را به نمایش می‌گذارد. او با تأکید بر غیرشفاف بودن برنامه هسته‌ای ایران خاطرنشان می‌کند که تهران با امضای برجام در ۲۰۱۵ بالاخره محدودیت بر برنامه هسته‌ای به ازای رفع تحریم‌های بین‌المللی را پذیرفت. او می‌افزاید که هرچند پیروی‌ ایران از این توافق با راستی‌آزمایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأیید شد، رفع تحریم هرگز به طور کامل به تحقق نپیوست و آمریکا با خروج یکجانبه در ۲۰۱۸ تحریم‌های شدیدتری را هم اعمال کرد.

به باور این دیپلمات ایتالیایی، اروپایی‌های امضاکننده برجام علی‌رغم میل‌شان برای حفظ توافق، در هراس از خشم واشنگتن از فعالیت اقتصادی با ایران سرباز زدند و «عملاً تحریم‌ها را حفظ کردند».

او سپس به انتقاد از «روایت جدید درباره ماهیت تهدید ایران» از سوی آمریکا و اسرائیل ــ که به گفته او در برخی دولت‌های اروپایی «طنین انداخته» ــ می‌پردازد:

«توافق هسته‌ای منسوخ قلمداد می‌شود و نیازمند مذاکره مجدد. عمدتاً به این خاطر که به دو موضوع مهم نپرداخته: برنامه موشکی بالستیک ایران و “فعالیت‌های خرابکارانه و بی‌ثبات‌کننده” آن در منطقه. در مورد اعتراض اول، موشک‌های بالستیک هرگز بخشی از هسته اصلی توافق اتمی نبود و وقتی بر سر برجام مذاکره می‌شد، این موشک‌ها پیشاپیش در سرتاسر منطقه ــ و نه فقط در ایران ــ مستقر شده بودند».

به ادعای این دیپلمات ایتالیایی، کسانی که مسأله موشکی را برجسته می‌کنند، «به طور غریبی همان حامیان تحریم‌ها یا به اصطلاح “فشار حداکثری” هستند» و می‌نویسد که این موضع تناقض دارد زیرا «چه‌طور ایران ظرف چند سال توانسته موشک‌هایش را به طور قابل توجهی بهبود بخشد و آنها را خطرناک‌تر کند درحالی که تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار داشته… تمرکز آنها بر موشک‌ها حکمی است بر تأثیرگذارنبودن تحریم‌های خود آنها».

او درباره اعتراض به فعالیت خرابکارانه ایران در منطقه برای حفظ تحریم‌ها نیز می‌نویسد که ایران در این بی‌ثبات‌کنندگی و خرابکاری در خاورمیانه تنها نیست و در ادامه نیز به «مادر تمام فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای یعنی حمله ایالات متحده به عراق در ۲۰۰۳» اشاره می‌کند.

برجام در دوراهی سرنوشت

«توافق جامع اقدام مشترک» (برجام) که ۲۰۱۵ پس از سال‌ها تنش بین تهران و غرب بر سر برنامه هسته‌ای امضا شد، در مرحله‌ای بحرانی قرار دارد: یا احیا خواهد شد و مبنای مذاکراتی جدید قرار خواهد گرفت، یا به کل معنایش را از دست خواهد داد و دوره دیگری از افزایش تنش‌ها در پیش است.
جمهوری اسلامی بر مبنای مصوبه مجلس یازدهم «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» تعهدات برجامی را کاهش داده و اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرده. علی خامنه‌ای همچنین تهدید کرده که ایران می‌تواند سطح غنی‌سازی را به ۶۰ درصد برساند. این سطح بر مبنای برجام ۳,۷ درصد است. میزان ذخیره اورانیوم غنی‌سازی‌شده ایران نیز بارها بیشتر از سقف ۲۰۲ کیلوگرم شده است.
از سوی دیگر، عربستان و نیز شورای همکاری‌ خلیج فارس که تحت نفوذ این کشور قرار دارد، خواهان حضور در مذاکرات با ایران هستند. اسرائیل نیز بار دیگر مخالفت خود را با برجام اعلام کرده. مذاکرات هم به خاطر پاس‌کاری تهران و واشنگتن بر سر «چه کسی اول باید به برجام بازگردد؟» همچنان در پرده ابهام قرار دارد.

به باور کارنلوس این مسائل باعث شده که اعتماد تهران به غرب از بین برود: «یک بار فریبم دادی، شرم بر تو. دوبار فریبم دادی، شرم بر من».

او در نهایت با اشاره به اقدامات دولت خود بایدن علیه کشوری همچون عربستان پیشنهاد می‌کند که در طرحی هماهنگ‌شده هر دو کشور به تبعیت از برجام بازگردند و غرب از تحمیل استاندارد دوگانه بر کشورهای خاورمیانه دست بردارد.

تنگنای اقتصاد مقاومتی ایران

جواد صالحی اصفهانی در ابتدای مقاله خود می‌نویسد، وقتی که جوبایدن ماه ژانویه به عنوان رییس جمهوری آمریکا آغاز به کار کرد، ارزش پول رایج ایران در برابر دلار ۲۰ درصد افزایش یافت. بسیاری از ایرانیان امید داشتند که پیروزی بایدن، به معنای بازگشت به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ و پایان کمپین «فشار حداکثری» باشد که در کنار بحران اقتصادی جهانی همراه با پاندمی ویروس کرونا بی‌اندازه وضعیت را برای مردم عادی ایرانی بدتر ساخته است. اما تنها یک هفته پس از ورود بایدن به کاخ سفید، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا گفت که واشنگتن تا پیوستن دوباره به توافق هسته‌ای هنوز راهی دراز را در پیش دارد. در تهران بازار ارز به سرعت واکنش نشان داد و دلار باز بالا رفت.

در ادامه مقاله آمده است نه دولت بایدن عجله‌ای برای فیصله دادن به این قضیه دارد و نه رهبران ایران از خود تمایل چندانی برای بازگشت به گفت‌وگوها با آمریکا نشان می‌دهند. جای بحث نیست که تحریم به اقتصاد ایران لطمه زده است، اما دو کشور اگر که عدم تفاهم جدی نداشتند به چنین بن بستی نمی‌رسیدند.

مقاله فارن افرز در ادامه می‌افزاید که آمریکا سال ۲۰۱۸ فشار را افزایش داد و از آن زمان منتظر نشانه‌هایی از فروپاشی اقتصاد ایران است، اما از آن سو رهبران ایران منتظر نشانه‌های دیگری هستند: این که کشور از این بحران با اقتصادی مقاوم‌تر نسبت فشارهای خارجی بیرون آید و به این وسیله نسبت به تحریم‌های آینده آمریکا مصون باشند. برای هر دو طرف این یک بازی انتظار است.

صالحی اصفهانی  به این نکته اشاره می‌کند که این بازی صبر و انتظاراما به شکل دیگری نیز تعبیر می‌شود.

برخی در آمریکا متوجه رنج مردم عادی هستند که به مثابه بمب ساعتی است که دولت ایران در نهایت ناگزیر به خنثی کردن آن می‌شود. اما  دفتر رهبر جمهوری اسلامی به بازی طولانی چشم دوخته، به این شکل که رنج کوتاه مدت شاید بهایی است که برای خودکفایی درازمدت باید پرداخت.

در این مقاله آمده است که پیش‌بینی اغلب آمریکایی‌های طرفدار جنگ در زمینه اقتصاد ایران درست از آب درآمده است، اما به شکلی که بهای گزاف آن را مردم عادی پرداخته اند و در این میان  آنچه نصیب آمریکا شده اندک است.

صالحی در ادامه به تشریح وضعیت اقتصاد ایران، تورم ، نارضایتی منجر به اعتراضات پرداخته است. او نوشته که استاندارد زندگی ایرانیان افت کرده، ابتدا تدریجا و بعد ناگهانی و سپس اوضاع را از سال‌های میانی دهه ۹۰ تا به امروز تشریح کرده و در کنار آن  به دیدگاه‌های مردم ودولتمردان ایرانی اشاره می‌کند.

بخش پایانی مقاله این استاد اقتصاد در دانشگاه ویرجینیا تک به تشریح اقتصاد مقاومتی و وضعیت آن از نگاه آمارو ارقام پرداخته و تحلیلی از وضعیت فعلی و چشم انداز اقتصاد ایران را ارائه  می‌کند.

در پایان این مطلب صالحی نوشته است: «در کوتاه مدت، مادام که جمهوری اسلامی بتواند نارضایتی شهروندانش را مدیریت کند، پیش‌بینی بلینکن در مورد اینکه تا رفع تحریم ها راهی دراز در پیش است ممکن است برای آن‌ها که در تهران مخالف توافق هسته‌ای هستند خبر چندان بدی نباشد. اما ایران برای رسیدن به یک اقتصاد مقاومتی کارآمد نیازمند توافق هسته‌ای است. به همین دلیل، حتی پس از انتخابات ژوئن (خرداد) که زمان پایان کار دولت روحانی و محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه توانایش است، مذاکرات ممکن است به خوبی پیش رود.»