«غار کاملیا» رمانی‌ست خوش خوان و جذاب. روایتی از ماجرایی به‌ظاهر واقعی در روزهای پیش از انقلاب. دورانی که شاید مهمترین ویژگی‌اش آرمانگرایی جوانانی‌ست که در آن زمانه می‌زیسته‌اند. «غار کاملیا» قصۀ زندگی چند جوان به نام‌های کاملیا، پرویز، علی و جلال است. افرادی که هر کدام به یکی از طبقات اجتماعی تعلق دارند؛ با گرایش‌ها و علائق گوناگون که آرمانگرایی، سرنوشتشان را به یکدیگر گره می‌زند.

موضوع داستان

 داستان روایت زندگی پر فراز و نشیب کاملیاست که از نظرگاه سوم شخص بیان می‌گردد. دختری زیبا و دوست‌داشتنی که در شانزده سالگی به دلیل حادثه‌ای غم انگیز دچار آسیب نخاعی می‌شود.

کاملیا تنها فرزند خانواده‌ای ثروتمند و با فرهنگ است که مادرش در فرانسه زندگی می‌کند و پدرش یکی از پزشکان حاذق ایران، با افراد سرشناس و ثروتمند بسیاری ارتباط دارد. علی یکی دیگر از دوستان گروه است که در سوئیس به دنیا آمده و تا ۹ سالگی درآنجا بوده و هم‌چنان تابستان‌هایش را در سوئیس می‌گذراند. علی و کاملیا با یکدیگر در مهمانی خانۀ مادربزرگش آشنا می‌شوند و از آن پس کاملیا با علی همراه می‌شود تا با دوستان علی، پرویز و جلال، که هر دو در زندان هستند ملاقات کند. و در طی این دیدارهاست که ذره‌ذره ریسمان عشق پرویز و کاملیا بافته می‌شود. پرویز جوانی خوش قیافه و گوشه‌گیر، از خانواده‌ای نظامی است که به توصیۀ پدرش وارد آموزشگاه خلبانی شده و بعد از ازدواج نافرجام اولش از ارتش اخراج و روانه زندان می‌گردد.

 او در زندان با جلال که به دلیلی دیگر زندانی شده است آشنا می‌شود. این دو تفاوت‌های بسیاری دارند اما تنها تجربۀ مشترکشان که برای پیوند اولیۀ آنها کافی‌ست گذراندن دورانی کوتاه از زندگی‌شان در آمریکاست. جلال نقاشی علاقه‌مند به هنر و طبیعت است و زندگی بدون نقاشی برایش معنایی ندارد و از سویی دیگر پرویز جوانی مذهبی است که بیشتر زمانش را صرف خواندن نماز و قرآن می‌کند. جلال و علی با هم در یکی از میهمانی‌های مادربزرگ علی آشنا و در طی گفت‌و‌گویی دربارۀ هنر و زیبایی و طبیعت به هم نزدیک می‌شوند. گفت‌وگویی که نتیجه‌اش سال‌ها دوستی‌ است. گفت‌و‌گوهای درخشان بسیاری میان این چهار نفر در مورد هنر و مذهب و خدا و طبیعت شکل می‌گیرد که بر جذابیت بیشتر رمان می‌افزاید.

اردیبهشت ۱۳۵۴: خبر ماجرای «خرم‌دره» در روزنامه‌های آن هنگام. رمان حمید نامجو بازگویی آزاد این ماجرا است.
اردیبهشت ۱۳۵۴: خبر ماجرای «خرم‌دره» در روزنامه‌های آن هنگام. رمان حمید نامجو بازگویی آزاد این ماجرا است.

 این دیدارهای چهار نفره‌ تا قبل از آزادی جلال از زندان و رفتن علی به سوییس ادامه دارد. بعدها کاملیا به تنهایی به دیدن پرویز می‌رود و این دیدارها سبب میشود تا پرویز به کاملیا دل ببندد. بعد از آزادی پرویز از زندان، کاملیا و پرویز با وجود مخالفت‌های خانواده‌ها و تفاوت‌های بسیارشان با یکدیگر ازدواج می‌کنند. پس از ازدواج مدتی را در خانه‌ای که پدر کاملیا به آنها داده است عاشقانه سپری می‌کنند. پرویز تلاش می‌کند تا کاری راه بیندازد. در این میان کاملیا باردار می‌شود و پرویز که به معجزۀ خداوند اعتقاد دارد، از کاملیا می‌خواهد علی‌رغم خطرات بارداری بچه را نگه دارد. در پی این تصمیم به تعبیر پرویز با پروردگارشان معامله می‌کنند و در میان ناباوری دیگران بچه سالم بدنیا می‌آید و این دو صاحب دختری زیبا می‌شوند. در ادامۀ همین اتفاق است که این توهم در پرویز قوت می‌گیرد که بنده برگزیده پروردگار است و از سوی خداوند رسالتی بر دوشش نهاده و او باید برای نجات انسان‌ها و رفع ظلم و بی عدالتی جهاد کند. توهمی که او را به هجرت به غاری وامی‌دارد تا بتواند به راز و نیاز با خداوند بپردازد. توهمی که سایر اتفاقات داستان را رقم می‌زند و مخاطب را وارد جهانی پیچیده و عجیب کرده و به ماجراهایی دهشتناک ختم میشود.

روایت رمانتیسمی گذشته‌گرا

 رمان غارکاملیا چنانکه نویسنده در پشت جلد کتاب نیز اشاره کرده است روایتی‌ست از نگرشی رمانتیک که آرزوی بازگشت به گذشته‌ای به ظاهر منزه و معقول را دارد. رمانتیسمی گذشته‌گرا که در ذهن پرویز به نوعی آرمان بدل شده است. فاجعه از آنجا آغاز می‌شود که گروهی برای رسیدن به جامعه‌ای آرمانی سعی در بازتولید گذشته دارند. پرویز با اتکاء به ثروتی که از طرف پدر کاملیا به آنها داده شده سعی میکند که آرمان شهر خود را بنا کند. او که انگاره‌ها و توهمات خود را حقیقتی تردید ناپذیر میداند علیرغم موانع و پرسشها‌ی فراوان، بر تصمیم خود پا فشاری میکند تا جایی که همه چیز را نابود و ویران میسازد.

روی جلد رمان غار کاملیا اثر حمید نامجو
روی جلد رمان غار کاملیا اثر حمید نامجو

 رمان غار کاملیا در بازنمایی تصویری کامل از فضای اجتماعی ایران در اواخر دهۀ ۱۳۴۰ و اوایل دهۀ ۱۳۵۰ موفق است. دورانی که انگاره‌های مدرن نه تنها صورت ظاهر شهرها بلکه روابط اجتماعی را دچار تغییر کرده است. اما هنوز باورهای سنتی حضوری قدرتمند و تعیین کننده دارند و سلسله مراتب قدرت و مناسبات طبقه حاکم در مقابل این تغییرات مقاومت میکنند. در گفت‌وگوهای بین پرسناژهای رمان ما با انگاره‌های ذهنی و مفاهیم رایج آن دوران آشنا می‌شویم. برداشت‌هایی متفاوت از مفاهیمی چون عدالت و آزادی و البته عشق و هنر.

 انتخاب نام «غار کاملیا» اگرچه اشاره مستقیم به بخشی از فضاها و اتفاقات رمان دارد، اما دوگانگی غریب بین دو کلمۀ تشکیل دهندۀ عنوان رمان، خود می‌تواند کنایه و تعریضی از سرنوشت کاملیا باشد. او که در خانواده‌ای مدرن و تحصیل کرده بدنیا می‌آید و با اشرافی‌ترین خانواده‌ها دوران مراوده دارد، در نهایت سرنوشت‌اش در جهانی متفاوت رقم زده می‌شود؛ سرنوشتی تلخ و غم‌انگیز که از همراهی پرویز نصیبش می‌شود. و در نهایت مخاطب را با این پرسش مواجه می‌کند که آیا «آرمان‌شهر» پرویز خود نوعی دعوت به غارنشینی بود؟

 حمید نامجو نویسنده و منتقد هنری و ادبی‌ست که پیش از این نقد‌های بسیاری از او در نشریات مختلف و از جمله در سایت رادیو زمانه منتشر شده است. از نامجو همچنین یک مجموعه قصه بنام «اسپارتاکوس» در سال ۱۳۹۶ توسط نشر ناکجا در پاریس منتشر شد. و اکنون رمان تازه‌اش با عنوان «غار کاملیا» توسط نشر نیلوفر چاپ و روانه بازار شده است.