جنایت اکباتان عنوانی‌ست برای آن‌چه اکبر خرمدین و همسرش ایران به عنوان پدر و مادری سالخورده به آن دست زده‌اند. قتل و مثله کردن دو فرزند (یک دختر و یک پسر) و یک داماد سابق که شوک سختی به جامعه ایران وارد کرد. اما چه چیزی در این جنایت ما را شوکه کرده و این شوک را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

ماجرا از اینجا شروع شد: خبر رسید که بابک خرمدین، ۴۷ ساله و کارگردان سینما ۲۷ اردیبهشت توسط پدر خود قطعه قطعه شده و تکه‌های جسد او بعدتر در سطل‌های زباله پیدا شده است. آن‌طور که اکبر خرمدین، پدر مقتول اعتراف کرده، او با همکاری ایران، مادر بابک، ابتدا با دارو فرزندشان را بی‌هوش کرده‌اند و سپس با وارد کردن ضربات چاقو به قتل رسانده‌اند. آنها بعد برای اینکه بتوانند پیکر بابک را از خانه خارج کنند، جسد را به حمام برده، قطعه قطعه کرده، در چمدان گذاشته‌‌اند و در چند سطل زباله نزدیک خانه رها کرده‌اند.

در خبرهای بعدی درباره این پرونده، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۲۹ فروردین اعلام کرد که اکبر خرمدین به قتل یک دختر و داماد سابقشان هم (به همین شیوه) اعتراف کرده و به این ترتیب این پرونده ابعاد تازه‌تر و متفاوتی پیدا کرد.

جدای از نفس این جنایت‌ها، شدت خشونت به کار رفته از سوی والدین و به ویژه اعترافات پدر، واکنش‌های گسترده کاربران را در شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشت. اما نظر به اینکه در رابطه با چنین پرونده‌ای (و شاید حتی به صورت کلی) دستیابی به روایتی که بی‌طرفانه به شرح ماجرا بپردازد میسر نیست، کشف زوایای پنهان موضوع دشوارتر می‌شود.

با وجود این آنچه بیش از هر مسأله‌ای در اینجا نمود دارد خشونت است و بحرانی که در نظام خویشاوندی عیان شده است.

زمانه برای بررسی این خشونت وبیناری برگزار کرد. در این وبینار رضا کاظم‌زاده، روان‌شناس و روان‌درمانگر خانواده در گفت‌و‌گو با رضا حاجی‌حسینی، دبیر بخش حقوق بشر زمانه به این واقعه، تأثیرات اجتماعی آن، بحث‌هایی که حول این ماجرا درگرفته و شکنندگی و ضعف‌های اجتماعی در جامعه ایران پرداخت.

در این گفت‌وگو فرزندکُشی به عنوان یک ترومای جمعی بررسی شد. مسأله‌ای که همه افراد به نوعی تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند و شاید ضروری باشد که واکنش به آن نیز شکلی جمعی داشته باشد؛ برآمده از نوعی اتحاد و همدلی.

مشاهده این وبینار:

نسخه شنیداری وبینار: