در حالی که کودکان حدود یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و بقیه جامعه یا با بخشی از این کودکان رابطه خانوادگی یا حرفه‌ای مانند معلمی دارند یا به دلیل تعهدات اخلاقی و قانونی موظف به حمایت از کودکان هستند، سهم این گروه جمعیتی از اخبار و گزارش‌های خبری و تحلیلی رسانه‌ها بسیار اندک است و حضور کودکان در بسیاری از رسانه‌ها به آسیب‌هایی که به صورت ویژه به آن‌ها وارد می‌شود، محدود شده است.

به عقیده نگارنده به عنوان فعال حقوق کودکان که در طول کمتر از یک دهه گذشته این موضوع را رصد کرده است، آسیب‌شناسی حضور کودکان در رسانه‌ها ما را به درک بهتر امکانات و ابزارهای حمایت از کودکان در دنیای واقعی و یافتن راه‌های مناسب برای حمایت از این گروه آسیب‌پذیر نزدیک‌تر خواهد کرد. 

مروری بر کیفیت حضور کودکان در رسانه‌ها نشان می‌دهد که چالش‌های مرتبط با کودکان برای پوشش خبرها و گزارش‌ها به چند موضوع خاص مانند اعدام کودکان، ازدواج کودکان، کودکان کار یا آموزش محدود می‌شود. این موضوعات نیز عموما با انتشار خبرهای خاص و بعد از جلب توجه عمومی جایی در رسانه‌ها باز می‌کنند.

از طرف دیگر چالش‌های مختلف کودکان مانند پدیده کودک‌-سرباز، موضوع فقر، نابرابری و توسعه‌نیافتگی و مسئله تبعیض اتنیکی و مذهبی کمتر توجه رسانه‌ها را جلب می‌کند و موضوعات عمومی مانند انتخابات، اعتراضات، اعتصابات یا چالش‌هایی مانند تحریم و خطر جنگ نیز کمتر از منظر کودکان و نیازهای آن‌ها تحلیل می‌شود؛ به این معنا که نه از کارشناسان حوزه کودکان برای تحلیل این موضوعات دعوت می‌شود و نه کارشناسان متخصص در حوزه‌های دیگر مانند جامعه‌شناسان یا کارشناسان مسایل سیاسی و اقتصادی وادار می‌شوند تا کودکان را هم در تحلیل‌های خود در نظر بگیرند. 

حامد فرمند

نقد دیگر به شکل حضور کودکان در رسانه‌ها به نحوه پرداختن به موضوعات تکراری مانند کار کودکان یا ازدواج کودکان باز می‌گردد.

در این حوزه‌ها غالبا شکل پرداخت، سوال‌ها و تحلیل‌ها همچنان تکراری، غیر‌عمیق و گاهی به دلیل نبود دانش حداقلی برنامه‌سازان، با اشتباهات همراه است. این اشتباهات شامل به کار بردن واژه‌های نادرست، ارائه برخی اطلاعات و آمار غلط یا تحلیل و نتیجه‌گیری‌های غیرکارشناسانه است. به این ترتیب در بسیاری از موارد، چالش‌های تکراری کودکان در رسانه‌ها بدون تحلیل پیش‌رونده و قابل استفاده در آینده، صرفا یادآوری می‌شود و به دلیل وجود برخی اشتباهات، بعضا به بازتولید کلیشه‌ها یا ترویج و تثبیت مفاهیم غلط می‌انجامد.

در برخی موارد آگاهی تهیه‌کنندگان و روزنامه‌نگاران در حوزه حقوق کودک به حقوق عمومی کودکان مانند تصویربرداری یا بازنشر عکس و تصویر کودکان محدود می‌شود و این موضوع هم بیشتر خود را در شطرنجی یا محو کردن تصویر کودکان قربانی خشونت و آزار نمایش می‌دهد. 

از سوی دیگر در دنیای مدرن رسانه‌ها نقشی فراتر از ارائه صرف خبرها و آسیب‌ها دارند. آموزش، کمک در روند تغییر باورها و فرهنگ آسیب‌زننده و همکاری با فعالان و نهادهای مدنی در مسیر تغییر، بخشی از وظایفی است که رسانه‌ها به عهده می‌گیرند. این موضوع در شرایطی مانند ایران که فعالیت رسانه‌های آزاد محدود است و سیستم حمایت از کودکان وجود ندارد، وظیفه سنگین‌تری را به دوش رسانه‌های جریان اصلی خارج از ایران می‌گذارد. به عنوان مثال در جریان جنبش سیاهان در آمریکا بعد از مرگ تراژیک جرج فلوید، برخی رسانه‌ها در آمریکا در مسیر افزایش آگاهی مرتبط با تبعیض و همچنین ارائه خبرهای تراژیک عمومی به شکل غیرآسیب‌زا برای کودکان، قدم‌های پیشروانه مهمی برداشتند.

در طول سال‌های گذشته فرصت‌های مختلفی مانند اعتراضات آبان ۱۳۹۸ یا ساقط شدن هواپیمای اوکراینی با موشک‌‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرصت‌هایی بودند برای ورود رسانه‌ها به منظور حمایت روانی، آموزشی و عملی از خانواده‌ها؛ و نه به صورت مقطعی که با برنامه‌ای مدون و پایدار. 

نگارنده در عین حال که به نحوه حضور کودکان در رسانه‌ها منتقد است، با برخی چالش‌های رسانه‌ها در پوشش خبرها و تهیه گزارش‌های تحلیلی آشناست اما بر این باور است که رسیدن به راهکاری برای حمایت از کودکان، جز با تعامل و همفکری عملی نخواهد شد. به همین دلیل درک متقابل فعالان حقوق کودکان و دست‌اندرکاران رسانه‌ها از چالش‌ها و نقدهای یکدیگر، قدم مهمی است در نزدیک شدن به راهکاری عملی در مسیر پر چالش حمایت از گروه جمعیتی‌ای که به عنوان گروه آسیب‌پذیر شناخته می‌شود.

همچنان که برخی از نقدهای فعالان حقوق کودکان از نحوه حضور آن‌ها در رسانه‌ها با نقدهای فعالان حقوق زنان، فعالان گروه‌های اتنیکی و اقلیت‌های جنسیتی یا افراد با توانایی‌های خاص مشابهت دارد، همفکری رسانه‌ها با هر کدام از این گروه‌ها نیز برای پاسخ دادن به نقد سایر فعالان نیز به کار خواهد آمد و مسیر رفع نسبی تبعیض و حضور برابر گروه‌های مختلف جمعیتی در رسانه‌ها را هموارتر خواهد کرد. 

این یادداشت کوتاه مقدمه‌ای‌ست بر آنچه به عنوان چالش‌های حضور کودکان و حقوقشان در رسانه‌ها قابل طرح است و امیدوارم فرصتی را فراهم کند برای همفکری در این خصوص تا در نبود قانون و دولت و حکومت حمایتگر، بخشی از سیستم حمایت از کودک بتواند به وظایف خود در برابر کودکان عمل کند.