«آن سیاهی تمام شد؛ اینم تمام می‌شود، ولی هزینه‌اش سنگین است.»

این سخن مرسل علی پناهجوی افغان است که از سال ۲۰۰۹ به این سو درسویس زندگی می کند. اما روزهاست به تنهایی و بدون صدا در برابر ستم طالبان اعتراض می‌کند. وی این اعتراض تنهایی و بدون صدا را پس از سقوط مزارشریف مرکز استان بلخ به دست طالبان آغاز کرد.

مرسل علی می‌گوید: «هنگام سقوط مزار به دست طالبان با خانواده دررخصتی بودم، جایی که نه انترنت بود و نه برق، فقط شام‌ها برای مدت کوتاهی تلفونم را روشن می کردم تا احوال خانواده ام را از افغانستان داشته باشم.  چون نگران بودم و تقریبن هر روز تماس می گرفتم. شام وقتی از پیاده‌گردی خانه رسیدم موبایلم را روشن کردم پدرم زنگ زد فکر می کرد از خبرها شنیده ام که مزار سقوط کرده. گفت “همه خوبیم تشویش نکن خواهرانت با مادرت رفته اند کابل من مزار شریف استم فعلن اوضاع خوب است”.»

شنیدن این خبر به سان کوه آتشی بود که در درون مرسل فوران می زد و باشنیدن این خبر بی امان شب تاصبح گریست. «نتوانستم اشکم را بگیرم و تمام شب گریستم. فردایش، پس فردایش و چهار روز بی وقفه برای سقوط مزار مرکز استان “بلخ”  گریستم.»

باسقوط کابل به دست طالبان وضعیت مرسل خراب‌تر می‌شود و به دنبال راهکاری می‌افتد تا بتواند به هم‌میهنانش کمک کند.

او می‌افزاید: «بعد ازان وقتی کابل هم به دست طالبان افتاد دیگه حس بدی داشتم حسی که انگار مسوولم تا کاری انجام بدهم.»

پس از سقوط شهر مزار شریف، در شهر ژنیف کشور سویس گردهمایی به حمایت نیروهای امنیتی افغانستان و مردم ملکی برگزار شد، اما مرسل علی نتوانست در آن اشتراک کند. زیرا وی در تلاش کمک به خانواده‌اش بود که زیر حاکمیت بنیادگرای طالبان زندگی می‌کنند. وی می‌گوید: «خواهرانم در کابل به کمک نیاز داشتند و هنوز به کمک نیاز دارند اما متأسفانه هیچ کمکی نتوانستم و هنوز کاری از من ساخته نیست. این بلاتکلیفی سبب شد تا به فکر کاری باشم تا به مردم و اطرافیانم نشان بدهم که یک فرهنگ، زنان یک کشور و یک نسل به سیاه‌چاله افتاده اند و دست و پا می‌زنند».

  آغاز اعتراض انفرادی بدون صدا

مرسل از تأریخ ۱۶ آگوست تااکنون هم چون مرغ بی‌بال روزانه با هزینه ده فرانک سویس معادل یازده دلار امریکایی هر روز دو ساعت تا چهار ساعت در مکان‌ها و شهرهای مختلف سویس اعتراض می‌کند.

مقر پارلمان سویس، شهر ژنیف، و دفترسازمان ملل متحد در ژنیف، مکان‌هایی ست که مرسل در آن اعتراض تنهایی می‌کند. هرچند برآیند کارش را نمی داند که چه می‌شود؛ اما از اینکه به گفته‌ی خودش برای مردمی مبارزه می کند که زنان و کودکانش در سیاه‌چاله‌ی بنیادگرایی زیر ستم قرار دارند از مبارزه‌اش خسته نشده است: «نمی توانم بگویم چقدر مؤثر است یا هیچ مؤثر نیست ولی همکارانم خیلی حمایت کردند وکنارم ایستاده شدند.»

تنها مبارزه برای مردم افغانستان دغدغه‌ی فکری مرسل علی نیست. او هم زمان مادر دو کودک، دانشجو و کارمند دو مؤسسه نیز است. مرسل در محل‌های گونه‌گون شهرهای سویس که فکر می کند سودمند است وصدای آن شنیده می‌شود روزانه دوساعت تا چهار ساعت بدون صدا می ایستد، اما دوست ایرانی او مهدیه علی‌نژاد لحظه‌های او را ثبت و ماند گار می‌سازد. خانمی که متعلق به افغانستان نیست اما قلبش برای زنان افغانستان می تپد که چگونه در تحول یک شبه همه‌ی دست‌آوردشان نابود شده است.

ازنظر مرسل علی زنان و مردم افغانستان تازه در برابر ناهنجاری‌ها جوانه زده بودند، اما جهان تنهای‌شان گذاشت وحالا نظاره‌گر محروم شدن زنان ازهمه چیز حتی حقوق انسانی آنان اند؛ درحالی که باشعار حقوق بشر به افغانستان رفته بودند.

زیرا مرسل زندگی در زیر حاکمیت طالبان را هنوز به یاد دارد. دوره‌ای که زنان حق تحصیل، کار وفعالیت های مدنی وسیاسی را نداشتند.

نوع نگاه طالبان نسبت به موضوع حقوق زنان وحقوق بشر واکنش‌ها و اعتراض‌های جدی به همراه داشته است. تااکنون زنان افغانستان دراستان‌های هرات، نیمروز، کابل، غور، بدخشان، اعتراض نموده اند. اما در هر استان باخشونت طالبان روبه‌رو شده اند.

 گاز اشک آور و دنده‌های برقی و شلیک‌های هوایی تاکنون نوع خشونتی بوده است که از سوی طالبان در برابر زنان افغانستانی استفاده شده است.

 ازسویی هم وقتی که کابینه‌ی طالبان اعلام شد هیچ زنی در آن حضور ندارد و این گروه وزارت امور زنان را نیز ازکابینه‌ی حکومت‌شان حذف نموده اند.

اما مرسل علی در برابر این کار طالبان می‌گوید: آن سیاهی تمام شد… اینم تمام می‌شود ولی هزینه اش سنگین است.