کابل ــ در میان گروه نظامی طالبان، جز عرف زندگی محلی، تجارب و هویت قومی،‌ تفقه و منافع سیاسی – اقتصادی مواردی دیگری هستند که آنها را دسته‌بندی و قابل شناخت می‌سازد. شیوه تعامل، گفتگو، نتیجه­‌گیری و موضع­‌گیری همه و همه بر اساس ساخت و شدت سریان عرف است که امکان می‌یابند.

اما به دلیل منافع سیاسی – اقتصادی، شرایط نابرابر اجتماعی، فشارهای چند جانبه، بحران اقتصادی، بحران مشروعیت ملی و بین المللی، اقدامات عجولانه و ناتوانی در کنترل روابط همیشه امکان این هست که گروهی منسجم و محکم نیز از درون بشکند، متعرض و معترض شود و به دوپارگی برسد. اینک، گروه طالبان، بعد از آنکه اولین رهبر خود (ملا عمر) را از دست داد، دچار تعارض داخلی شد.

مسأله همه­‌اش سر «قدرت» است! تا زمانی‌که فقط می‌جنگیدند، همدست بودند،‌ حالا که قدرت را در دست دارند، اختلافات‌شان شدید است. اختلاف­‌ها بر سر رهبر، سه تا رهبر را به وجود آورد: یک، رهبر ارثی ملا یعقوب پسر ۲۷ ساله ملا عمر، دو رهبری که از طرف استخبارات پاکستان پیشنهاد شد: ملا منصور، و سوم رهبری که نزدیکان ملا عمر به آن توافق داشتند: ملا هبة الله. هبة الله ملا یعقوب را توانست قناعت بدهد، اما ملا منصور سرپیچی می‌کرد. بهر حال، ملا منصور کشته شد و ملا هبة الله نیز بعد از رام کردن ملا یعقوب، اینک فرمان­هایش جریان دارد، اما خودش دیده نشده، با آنکه از شایعات مرگ او سالی می‌گذرد.

اکنون، مهمترین زمان حل کردن این کشیدگی­‌هاست. در زمان جنگ، بیشترین محاسبه بر کشتار اردوی ملی و هدف قراردادن حامیان حکومت بود،‌ اما حالا که نوبت تقسیم است، توافق کردن نیاز به بستری آرام و مفید دارد. آیا این بستر وجود دارد؟‌ به نظر می‌رسد طالبان نسبت به هر وقت دیگر زیر فشارهای خارجی و داخلی قرار دارند که به‌جای حل مسأله آنها را گرفتار تشدید اختلافات خواهد کرد.

مخالف اول، ملا برادر، ملای مرموز

چهره­‌های مشهور طالبان، هنگام مذاکره با امریکایی­‌ها و حکومت مسقوط افغانستان، با تغییر رفتار و سیاست­‌ورزیِ نرم‌­تر از گذشته دیده شدند. در این میان مهمترین شخص ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی رئیس الوزراء امارت فعلی طالبان است. وی از پشتون­‌های قندهار، و از افراد مورد اعتماد ملا عمر بوده. او درین بیست­‌وچند سال، عقل فقهیِ طالبی­‌اش را به نفع عقل سیاسی و افغان تغییر داده است. حالا نسبت به گذشته، کمتر آیه و حدیث می‌خواند، بیشتر تحلیل می‌کند، از روابط گسترده حرف می‌زند، از امکان­‌های رشد افغانستانِ در دست طالبان صحبت می‌کند.

خلیلزاد در مذاکرات صلح، خودش را بیشتر با او چهره به چهره می‌کرد، شاید هم می‌توانست با او به تفاهم برسد. برادر توانست توجه امریکا را به خود جلب کند، و مهم‌ترین حرف­های طالبان را با طرف امریکایی‌­ها شریک کند، و تفاهم­نامه را با آمریکایی‌­ها امضاء کند. هرچند از نظر شدت گفتاری، شجاعت و گستاخی، عباس ستانکزی مشهور است، اما گفته شده که ملا برادر هرگاهی غلط­‌های سیاسی نظریات او را اصلاح می‌کند. این آدم امروز معاون سیاسی رئیس الوزراء کابینه طالبان است.

مخالف دیگر، حقانی آدمکی گره­دار

ماه قبل، تصویری از حقانی پخش شد که هنگام خوانش خطبه نماز جمعه در مسجد پل خشتی دیده می‌شد و مثل همیشه اسلحه و مواد منفجره اش را به شانه و کمرش بسته بود. چهار نفر از محافظانش نیز در چند متری از وی محافظت می‌کردند. این تصویر آدمکی بود که به کشتار اطفال، زنان، جوانان و مردم افغانستان مشهور است. و اینک آهسته آهسته نفوذ استخباراتی و نظامی‌­اش، در درون گروه طالبان برای او موضعی جداگانه تعریف کرده است. 

مخالف شدید او ملا برادر، که به نقطه مرکزیِ قدرت بسیار نزدیکتر از حقانی است، با همین روش و منش حقانی سخت مخالفت می‌کند. گفته شده او حقانی را بارها در مجالس طعن داده که «آدم در نماز اسلحه اش را بر زمین می‌گذارد!»

خلیل حقانی بسیار کمتر به گفتگو باور دارد، فردی خشن، بد برخورد، اهل کشتار و بی­‌رعایت. او پشتون و از پکتیای افغانستان است، اما تقریباً تمام عمرش را در پاکستان گذرانده است.

تفاوت­‌های این دو کله­‌گنده را می‌توان تفکیک کرد.

ملا عبدالغنی برادرمولوی خلیل الرحمن حقانی
اخلاق:‌ قندهاری-افغان-تاریخیاخلاق: پاکستانی-جهادی-فقهی
مشارکت باور و فراخانحصارطلب و محدود
اهل تسامح نسبیاهل کشتار و حذف­‌باور
مخالف (شدید) انتحاریموافق و عامل (شدید) انتحاری
با حمایت امریکابا حمایت آی اس آی پاکستان
گسترده کاروابسته­‌ساز
مخالف نام امارت اسلامی طالبانمخالف غیرنام امارت طالبان
طراح نام «حکومت اسلامی افغانستان»مدافع نام «امارت اسلامی طالبان»
سیاست­‌ورز (اهل مذاکره)نظامی­‌کار (اهل جنگ)
میراث­دار سنت و گرایش سیاسیمیراث­دار شبکه حقانی (جنگنده‌های آماده)

تفکیک کلی و اساسی این دو گرایش را در جدول بالا می‌توان دریافت. با دقت و بررسی دقیق تصامیم و رفتارهای این روزها و به احتمال بسیار زیاد، آینده طالبان را می‌توان با این تصویر دریافت. آنها به همین منوال پیش خواهند رفت، آنها نمی‌توانند با این شدت اختلاف، بهم نزدیک شوند و این خلای به وجود آمده را پر کنند. تازه، داعش باشد سرجایش.

بی­‌سیمِ رابطه

به نظر می‌رسد روابط این دو فرد در حال کشیدن چاک درازی بین گروه سطح پایین نیز است. مخالفت پنهان و دوامدار که با تسامح ملا برادر و نقش نظامی حقانی ادامه یافت، آهسته آهسته به شکل ساختاری غیرقابل انکار و اثرگذار در حال ظاهر شدن است. گفته شده، بعد از ۱۶ روز، ملا برادر از قندهار به کابل آمد، و حتا برای رفع گمانه‌­ها، ویدیويی چند دقیقه از وی به نشر رسید که متنی را می‌خواند و از نظر روانی هم چندان حال خوشی نداشت. خبر زخم­ خوردن هر دو پخش شد، اما به نظر می‌رسد تلاش رسانه­‌یی برای اثبات آن به قتل و سرکوب خبرنگاران خواهد انجامید.

این رابطه چند هفته­‌ای است که سرد و خاموش است، اما معلوم است که هیولای قدرت­خواهی آنها را وحشی‌­­تر ساخته است، تا آنجا که خواهند توانست همدیگر را هدف بگیرند.

از نظر ماهیت، این روابط، یکی مردمی‌­تر (طرف برادر) و دیگری شرعی‌­تر (طرف حقانی) است. هر کدام پس‌­زمینه تجربی خودش را دارد: ملا برادر در جنگ، زندان و سیاست بوده و حقانی در مدرسه، سفرهای عربی و ترور. درک بیشتر این سمت‌­گیری، احتمال تضاد، انشعاب، جنگ داخلی و سقوط را بالا می‌برد. تعدادی از طالبان سطح پایین که گرایش به احساسات وطن‌دوستانه و انسان‌دوستانه دارد،‌ آنچنان که در زمان مجاهدین در افغانستان اتفاق افتاد، هیچ نصیبی نبردند، برعکس سرکوب و گم شدند. اینک باز هم این گروه نسبتاً میانه‌رو و نسبتاً درست­کار در مقایسه با بقیه طالبان، در میان تیغ و آتش قرار دارند، منزوی، سرکوب و یا فراری خواهند شد.

اتهامات به همدیگر

حقانی ملا برادر را آدمی بزدل می‌داند، و مهم‌تر از آن، آدمی که در اجرای حکم خدا بی­‌پروايی به خرج می‌دهد. حامیان هر دو طرف هر چند همیشه برای حفظ انسجام و ترس از انشعاب به وحدانیت خدا ارجاع می‌دهد، به سفارش‌های پیامبر و ارشادات رهبر قبلی‌شان، اما با آن هم، وقتی حمله و دفاع جدی­تر می‌شود، به طعن‌های می‌رسد که نشاندهنده‌­ی واضح‌­ترین اتهامات بر همدیگرشان است. جایی نقل شده است که ملا برادر در یک گفتگویی تلفونی حقانی را متهم به دشمنی با مردم افغانستان می‌کند. وی می‌گوید که اگر همه مردم را بکشید بر چه کسی حکومت می‌کنید!؟‌ گفته شده که حقانی، با آزادی زنان و ترک سنن عامه مشکلی ندارد، که از نظر برادر مورد انتقاد قرار می‌گیرد، اما عمدتاً در مواردی که به مناسبات قدرت رابطه دارد، حقانی خشن‌­تر است.

این بگومگوها از چند سال به این ­سو جاری بود، حتی در جریان مذاکرات قطر، مولوی عبدالحکیم و عباس ستانکزی نیز با ملابرادر دچار جنجال­‌هایی بودند؛ تا اینکه در ماه دوم تسخیر افغانستان به دست طالبان، مسأله به رسانه‌ها کشید. ملا برادر قهر کرد و به رسم اعتراض به قندهار رفت. گفته می‌شود که در داخل ارگ، بعد از زدوخوردهای فیزیکی، دست به شلیک گلوله زدند و محافظان هر کدام موضع آماده‌­باش گرفتند. بعد هنگام برون آمدن، خلیل حقانی به نزدیکان خود گفته بود که «شلیک‌های هوايی می‌تواند ذهنیت مردم را متوجه شادیانه بکند»! که همین کار را کردند، و تقریبا بین هفت الی ده نفر در اثر شلیک‌­های هوایی در اطراف و مرکز شهر کابل کشته شدند. انعکاسات اولیه رسانه­‌ها، این شادیانه را به افتخار تسخیر پنجشیر تحلیل کردند، که بعدا دیدند، هنوز پنجشیر تسخیر نشده بود.

مخالف اصلی:‌ داعش سربازگیری می‌کند!

مهمترین و خطرناکترین اتفاقی که برای طالبان در حال رخ­ دادن است، استفاده داعش از این دَرز کلان است.

داعش با روش نرم در سطح پایین طالبان تفکری اسلامی را ترویج می‌کند که می‌خواهد بگوید طالبان در امر تطبیق اسلام دچار خطا شده اند. و در سطح بالاتر، مذهبی­‌های عملگرا، دلگرفته از اختلاف طالبان و سلفی­‌تر را به‌خود جذب می‌کنند. این ضرب­ه‌ی وحشتناکی است که طالبان را در جبهه‌­ی دشمن بی‌رحم­تر از خویش اما شدیدا با بنیاد واحد، دچار می‌کند. بازیگران جهانی و منطقه­‌یی بخصوص آمریکا از این وضعیت استفاده­‌های زیادی خواهند برد. و چه بسا طالبان درین اختلاف محو خواهند شد.