یکی از پر‌حاشیه‌ترین و خطرناک‌ترین بخش‌های حاکمیت طالبان بر افغانستان، برخورد این گروه با نظامیان و بقایای نظام و دولت سابق این کشور است که هنوز هم خلاف گفته‌های رهبران این گروه در اعلام عفو عمومی، ادامه دارد.

پس از هر تحول در دست‌کم چهار دهه پسین در افغانستان، ثابت شده که هزاران کادر پرورش یافته و صیقل خورده برای دولت‌داری و نظام‌داری در این کشور، به لحاظ در امان ماندن جانِشان، مجبور به ترک افغانستان شده‌اند و آوارگی در کشورهای اروپایی، کشورهای همسایه و دیگر نقاط جهان را پیشه کرده‌اند.

طالبان هر چند اعلام کرده‌اند بر رهبری و کارمندان دولت سابق افغانستان عفوِ عمومی اعلام کرده و آنان می‌توانند با خیال راحت و بی‌هیچ‌گونه ترس و دلهره به زندگی عادیشان ادامه دهند اما پرده‌برداری از برخورد‌های خشن، عقده‌مندانه و خلاف گفته‌های آنان در موارد متعدد، نقاب از دو رنگی در عمل و گفتار نیروهای طالبان برداشته است.

بی‌باوری طالبان به ارزش‌هایی چون آزادی بیان، به بند کشیدن و شکنجه بازداشت‌شده‌ها به دور از چشم عام و کشتار آنان، سبب شده است بیشترین جرم‌ها و جنایت‌های آنان در برابر اعضای دولت سابق افغانستان به ویژه چهره‌های نظامی اتفاق بیفتد و در عین حال سر پوشیده بماند.

این گزارش به مواردی از کشتار‌های هدفمند، شکنجه زندانیان و آزار و اذیت شهروندان در افغانستان می‌پردازد که به دنبال اعلامِ عفوِ عمومی طالبان با بدترین شیوه‌ها و به گونه‌ای انتقام‌جویانه انجام شده است.

محمدهاشم خَلَجی

محمدهاشم خَلَجی، آمر حوزه اول امنیتی پولیس در دولت محمد اشرف غنی بود که بر بنیاد گفته‌های مسوؤلان وزارت امور داخله اسبق، گذشته پُرکاری در صفوف پولیس داشته است.

به گفته اعضای خانواده خَلَجی، او که بیش از هزار ماین (مین) را در هنگام اجرای وظیفه در غزنی خنثی کرده بود، دو بار در حمله‌های طالبان بر خودش زخمی شده بود و باری هم دو دخترش در حمله آنان بر خانه‌اش زخمی شده بودند.

این نظامی پیشین از افراد آشنا با طالبان در این ولایت در دولت پیشین پنداشته می‌شد.

عبدالحی خَلَجی، پسر محمدهاشم خَلَجی به رادیو زمانه می‌گوید:

«پدرم هنگام سقوط غزنی از سوی طالبان در قطعه نیروهای صفر یک بود. وقتی طالبان همه جا را گرفتند پدرم نیز به طالبان تسلیم شد. طالبان او را زندانی شخصی کرده بودند و بعد از ۴۹ روز و سخت‌ترین شکنجه‌ها او را به قتل رسانیدند و جسدش را در شفاخانه غزنی -بعد از رفتن موی‌سفیدان- یک روز بعد از به قتل رسیدنش برای ما دادند.»

عبدالحی با گلویِ پُر‌بُغض می‌گوید که پس از مرگ پدرش پیام‌های تهدید‌آمیزِ زیادی دریافت کرده و فکر می‌کند جانش در خطر است. او ابراز نگرانی می‌کند که اگر آسیبی به خودش برسد، خانواده‌اش با چه سرنوشتی روبه‌رو خواهند شد؟

هر چند طالبان در گفته‌هایشان به رسانه و نشست‌های رسمی‌شان تأکید بر رعایت تطبیق اعلامیه عفوِ عمومی‌شان دارند اما برخی خانواده‌های نظامیان دولت اسبق افغانستان بابت ناروشن بودنِ سرنوشت بستگانشان ابراز نگرانی می‌کنند.

آنان می‌گویند پس از حاکم شدنِ طالبان، اعضای خانواده‌هایشان که در ولایت‌های مختلف و در صفِ نیروهای دفاعی و امنیتی وظیفه اجرا می‌کردند، تا هنوز به آغوش خانواده بر نگشته‌اند.

سمسور زابلی

سمسور زابلی، آمر امنیت حوزه هفتم امنیتی پولیس شهر غزنی بود. هنگامِ تصرف این ولایت توسط طالبان، سمسور نیز با سلاح‌هایی که در دست داشته به طالبان تسیلم شده است.

نجیب، برادر سمسور زابلی با ابراز نگرانی می‌گوید با آنکه می‌دانند سمسور در ریاست امنیت طالبان در ولایت غزنی زندانی است اما هیچ گونه اطلاعی در پیوند با چگونگی وضعیت بهداشتی‌اش ندارند.

بر پایه گفته‌های نجیب، سمسور زابلی تازه نامزد شده بوده و خانواده‎‌اش در کابل زندگی می‌کند.

نجیب از طالبان می‌خواهد که برادرش را بر بنیاد فرمان عفو عمومی که صادر کرده‌اند، از بند رها کنند:

«برادرم فعلا در ریاست امنیت طالبان در غزنی است اما از سرنوشتش هیچ اطلاعی نداریم. ما به تشویش استیم که سرنوشت او چه می‌شود. زمانی که طالبان به غزنی آمدند، برادرم با تمام سلاح‌ها و مهمات تسلیم شد اما حالا هیچ کسی برای ما از وضعیتش احوال نمی‌دهد.»

اما تفاوت در گفتار و کردار طالبان در افغانستان به خصوص در پیوند با عفو عمومی، می‌تواند چه پیامدهایی برای این گروه و برای مردم به دنبال داشته باشد؟

خلیل اندرابی، از ژنرالانِ دولت سابق افغانستان به رادیو زمانه می‌گوید:

«مردم افغانستان با تجربه‌ای که از دوره نخست حاکمیت طالبان در ذهن دارند، بالای این گروه بی‌باور استند و موجودیت تناقض در گفتار و کردار طالبان مبنی بر عفوِ عمومی در گفتار و اما کشتار هدفمند در خفا، می‌تواند این بی‌باوری‌ها را افزایش دهد.»

این مقامِ پیشین وزارت داخله سابق افغانستان طالبان را به دروغ‌گویی متهم می‌کند:

«متأسفانه طالبانِ کوردل با آن که عفو عمومی اعلام کرده‌اند، اما نظامیان پیشین را می‌کشند، شکنجه می‌کنند و به زندان می‌اندازند. طالبان در مورد عفوِ‌شان دروغ می‌گویند و مردم را فریب می‌دهند. در بسیاری از ولایت‌ها به رویدادهایی دست زده‌اند که مردمان با عزت زیادی را سر به نیست کرده‌اند.»

یک روایت دیگر

محمدالله مرد، ۴۵ ساله و باشنده اصلی ولایت فراه در غرب افغانستان است. او می‌گوید که برادر زاده‌اش سال‌های زیادی در صفِ نیروهای ارتش افغانستان وظیفه انجام داده و در یک سال اخیر در قول اردوی ۲۰۷ ظفر در ولایت هرات مستقر بوده است.

محمدالله می‌گوید با آنکه نزدیک به دو ماه می‌شود دولت سابق افغانستان سقوط کرده است اما برادر زاده‌اش به خانه برنگشته و تا هنوز آنان نمی‌دانند که کجا و چگونه دنبال این عضو خانواده‌شان بروند:

«برادر زاده‌ام در قول اردوی ظفر افسر بود و اجرای وظیفه می‌کرد. هنگام سقوط ولایت هرات به طالبان تسیلم شده بود، اما تا هنوز نه به خانه برگشته است و نه می‌دانیم که زنده است یا خیر اما فکر می‌کنیم که نزد طالبان زندانی است. اگر زندانی باشد از طالبان می‌خواهیم که به خاطر مادر پیرش که هر روز به یادش اشک می‌ریزد، او را از بند رها کنند.»

در کنار این رویداد‌ها، در روزهای گذشته ویدئو‌ها و پیام‌های متعددی حتی از سوی افراد بلند پایه دولت سابق افغانستان همانند آقای مسعود اندرابی، وزیر داخله دولت اشرف غنی در فضای مجازی به ویژه فیس‌بوک پخش شد که حکایت از کشتارِ ۱۱ نفر از اعضای خانواده یک پزشک در ولایت بغلان در شمال افغانستان می‌کرد.

داکتر زین‌الدین

داکتر زین‌الدین، از پزشکانِ ولایت بغلان در ولسوالی پُل حصارِ دره اندراب ولایت بغلان، پس از آن که به دعوت نیروهای جبهه مقاومت، یک زخمی آنان را مداوا کرد مورد خشم افراد طالبان قرار گرفت و در یک حُکمِ صحرایی و محکمه صحرایی، طالبان ۱۱ عضوِ خانواده‌اش به شمول، زنان، کودکان و دخترانش را به رگبارِ گلوله بستند.

اینها شاید تنها رویداد‌هایی هستند که شانس بازتاب در رسانه‌ها را یافته‌اند و رویداد‌هایی نیز هستند که از چشم همه به دور می‌مانند اما نیاز به همگانی ساختن دارند.

حاکم شدن غیر قابل پیش‌بینی طالبان بر افغانستان سبب شد تا ۱۳۰ هزار تن از شهروندان افغانستان این کشور را ترک کنند و هزاران تن دیگر نیز در حال ترک این کشور هستند یا در انتظار پیدا کردن روزنه‌ای برای بیرون شدن از کشور.

از سوی دیگر هم کادر‌ها و کارفهمان دولت اسبق در رویداد‌های پیدا و پنهان، کشته، شکنجه یا زندانی می‌شوند.

با این وضعیت این پرسش مطرح می‌شود که زیان‌های این رویکرد را چه کسانی و چگونه متحمل خواهند شد؟

برای دریافت دیدگاهِ طالبان در پیوند با کشتار‌های هدفمند و به ویژه مرگِ محمدهاشم خَلَجی، نظامی پیشین افغانستان که علی‌رغم همه تعهدات مبنی بر عفوِ عمومی طالبان اتفاق افتاد، تلاش شد تا دیدگاه امارت اسلامی نیز پرسیده شود اما با وجود تلاش‌های زیاد، آنان حاضر به سخن گفتن در این مورد نشدند.

تأکید بر این نکته ضروری‌ست که فرار محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری سابق دولت افغانستان، روی همه فدا کاری‌ها و جانبازی‌های سربازان و افسران قوای سه‌گانه امنیتی دولتش خاک پاشید و آنان را در چنگال ظالم‌ترین دشمنی قرار داد که عقده از دست دادن افراد‌شان را در ۲۰ سال گذشته در دل دارند.