مذاکرات هسته‌ای برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک هنوز بار دیگر از سر گرفته نشده اند. اختلاف‌ها پابرجا هستند. تعلل در ازسرگیری مذاکرات باعث شده که دولت جو بایدن برای داشتن یک «طرح جایگزین» یا «پلن بی» (Plan B) از سوی جمهوری‌خواهان تحت فشار قرار بگیرد.

در یکی از آخرین اظهارنظرها، راب مالی فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران دوشنبه ۲۵ اکتبر گفت که تلاش‌ها برای احیای برجام «در مرحله‌ای حیاتی» است؛ یعنی برجام بین مرگ و زندگی قرار دارد.

مالی تأکید کرد که اولویت آمریکا دیپلماسی است اما دولت آمریکا بر وعده‌اش می‌ماند: ایران اجازه دستیابی به سلاح اتمی را نخواهد داشت. او گفت که اگر دیپلماسی شکست بخورد، واشنگتن «ابزارهای دیگری» برای برخورد با مسأله دارد.

مالی گفت که آمریکایی‌ها هر چه بیشتر و بیشتر نگران آن هستند که ایران به دنبال تعلل هرچه بیشتر و یا مطرح کردن خواسته‌های غیرعملی است و به همین خاطر «ما با شرکا و متحدان‌مان باید بر سر رویکردمان به این واقعیت جدید گفت‌و‌گو می‌کردیم». اشاره او به گفت‌و‌گوهایی است که قرار است «در روزها و هفته‌های آینده» بر سر این موضوع در منطقه و با اروپایی‌ها صورت بگیرد.

اختلاف‌های برجای‌مانده چیستند؟

سید حسین موسویان، پژوهشگر دانشگاه پرینستون و رئیس سابق کمیته روابط خارجی امنیت ملی و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای پیشین جمهوری اسلامی در ستونی برای «میدل‌ایست‌آی» می‌نویسد که توافق هسته‌ای ایران هنوز کاملاً از دست نرفته و می‌توان آن را احیا کرد.

با وجود این، موسویان موانع عمده بر سر توافق را نیز برشمرده است:

  • یک. ایالات متحده به دنبال «برجام پلاس» است، یعنی نمی‌خواهد موضوع صرفاً به برنامه هسته‌ای ایران محدود بماند. اما رهبر جمهوری اسلامی با گره زدن برجام به مذاکراتی در آینده بر سر موضوعات دیگر مخالف است. این موضوعات برنامه موشکی بالستیک ایران و مداخله‌های منطقه‌ای تهران را شامل می‌شوند.
  • دو. ایران به دنبال تضمین آمریکا است که دولت بعدی از برجام خارج نخواهد شد. ایالات متحده این موضوع را ممکن نمی‌داند.
  • سه. تحریم تسلیحاتی ایران که بر اساس برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت اکتبر ۲۰۲۰ به پایان رسید، هنوز یک مانع است. دولت بایدن برای برداشتن تحریم‌های ثانوی مربوط به تجارت سلاح‌های متعارف با ایران با فشارهای داخلی بسیار بزرگی مواجه خواهد شد.

از جمله موانع دیگری که موسویان به آن اشاره نکرده، پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران و افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌سازی‌شده این کشور است که بازگشت به محدوده‌های قبلی برجام را به لحاظ فنی دشوار کرده است. مسأله دیگر رقابت آمریکا و چین است که یک زمین بازی جدید آن ظاهراً مناقشات با جمهوری اسلامی است.

“پلن بی” برای آمریکا

اگرچه موسویان معتقد است که می‌توان با بازگشت به برخی بندهای برجام در ازای رفع برخی تحریم‌های اساسی توافق را احیا کرد، چشم‌انداز بازگشت به توافق تیره‌تر شده است. به همین خاطر نیز فشارهای جمهوری‌خواهان بر دولت دموکرات جو بایدن برای داشتن یک برنامه جایگزین افزایش یافته.

پلن بی یا برنامه جایگزین برای دولت بایدن به طور خلاصه شامل افزایش همکاری‌ها با اسرائیل علیه ایران و برنامه‌ریزی برای اقدام نظامی می‌شود. الی لیک، ستون‌نویس محافظه‌کار بلومبرگ در این باره می‌نویسد که ایالات متحده پلن بی ندارد اما اسرائیل چنین برنامه‌ای را ریخته.

به باور الی لیک، هرچند اخیراً رهبران آمریکایی بار دیگر از «روی میز بودن همه گزینه‌ها» سخن می‌گویند، در عمل به نظر نمی‌رسد که برای اقدام نظامی آمادگی داشته باشند. او به سقوط کابل اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«اگر ایالات متحده از ارتش‌اش برای جلوگیری از چنان تحقیرشدنی [در افغانستان] استفاده نکند، آیا خطر جنگی جدید را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به جان می‌خرد؟»

او سپس به سخنان رابرت مالی فرستاده ویژه در امور ایران اشاره می‌کند که چندی پیش گفته بود جهان بالاخره باید روزی با یک ایران اتمی کنار بیاید.

به باور الی لیک اما استراتژی اسرائیل در برابر ایران همان پلن بی برای مقابله با تهران است: جنگی مخفی علیه برنامه هسته‌ای ایران با استفاده از خرابکاری و ترور هدفمند و حمله‌های سایبری.

یوسی کوهن رئیس پیشین موساد با اشاره به همین تلاش‌ها هفته پیش به جروزالم پست گفته بود که ایران «حتی نزدیک به دستیابی به یک سلاح اتمی نیست»، آن هم به خاطر «تلاش‌های دیرپای برخی نیروها در جهان».

مایکل سینگ، مدیرعامل انستیتو واشنگتن و مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی در زمان دولت جمهوری‌خواه جورج دبلیو بوش در ستونی برای نشریه «فارن افرز» استدلال می‌کند که دولت جو بایدن باید یک پلن بی برای مقابله با ایران داشته باشد و فقط به پیگیری دیپلماسی برای احیای برجام اکتفا نکند.

سینگ بر این باور است که مقام‌های ایرانی شاید تصور کنند بازگشت به برجام در برابر دیگر گزینه‌های پیش روی آنها اساساً مطلوب نیست و در دفاع از این استدلال می‌نویسد:

«ایران در چهار سال گذشته احتمالا نتیجه گرفته است که رفع تحریم‌ها اساساً آن چیزی نبود که باید می‌بود ــ هم چون شرکت‌های خارجی برای بازگشت دوباره به ایران حتی هنگام اجرای برجام مردد بودند و هم به این دلیل که ایالات متحده خیلی آسان توانست یکجانبه از قرار در ۲۰۱۸ خارج شود. رئیسی شاید به أراده دولت بایدن برای اجرای تحریم‌ها در غیاب توافق نیز شک داشته باشد و امید بسیاری به رابطه رو به رشد ایران با چین به عنوان وزنه‌ای تعادلبخش در برابر فشار اقتصادی ایالات متحده بسته باشد.»

مقام امنیتی سابق دولت آمریکا بر این باور است که واشنگتن برای موفقیت در معاملاتش با ایران باید رویکردی چندگانه داشته باشد که خلاصه‌اش این است: پیشبرد دیپلماسی همراه با فشار نظامی؛ یا ترکیب تحریم‌های سرسختانه با دیپلماسی. به باور او، تهران در این صورت گزینه‌های جایگزینش در برابر بازگشت به توافقی هسته‌ای با آمریکا را بهتر قلمداد نخواهد کرد.

سینگ به دولت بایدن پیشنهاد داده که به ایران اثبات کند خواسته‌های تحقق‌ناپذیرش در توافق هسته‌ای برای این کشور هزینه دربرخواهد داشت. او نوشته که در صورت تعلل بیشتر طرف ایرانی، بایدن باید رژیم تحریم‌ها را گسترش دهد و اجرای آنها را سرسختانه پیگیری کند. پیشنهاد بعدی او ترغیب سه قدرت اروپایی امضاکننده برجام به خروج از آن است هرچند به نوشته خودش کار ساده‌ای نیست.

سینگ در نهایت نیز نشان دادن آمادگی آمریکا برای «اقدام نظامی» علیه برنامه هسته‌ای ایران را بخشی از این پلن بی برمی‌شمرد. با وجود این، إصرار دارد که طراحی پلن بی باید همزمان با دیپلماسی پیش رود تا وقتی گزینه‌های بدیل تهران در برابر یک توافق هسته‌ای دیگر به نظر رهبران جمهوری اسلامی مناسب نبودند، ایران برای امضای توافقی جدید آماده شود.

با وجود این، تهدیدها و اقدامات محدود نظامی (همچون ترور قاسم سلیمانی) و تحریم‌های گسترده اقتصادی دولت ترامپ نتوانسته بود تهران را به پای میز مذاکره برای توافقی بهتر ــ تکیه‌کلام آن روزهای دونالد ترامپ ــ بکشاند. و به همین خاطر مشخص نیست پلن بی احتمالی واشنگتن که به دنبال خارج کردن خاورمیانه از اولویت سیاست خارجی خود است، در این راه موفق باشد.