دو گونه انقراض در مقیاس بزرگ انسان‌ها را تهدید می‌کنند:

  • یکی انقراضی یکباره به دست خود انسان است، برای مثال از طریق جنگی جهانی. در حقیقت تا وقتی جنگ‌افزارهای هسته‌ای وجود دارند چنین انقراضی همواره در چشم‌اندازِ انسان‌ها نه‌تنها ممکن بلکه بسیار محتمل است
  • و دیگری انقراضی کمابیش تدریجی اما با شتابی فزاینده باز در اصل به دست خودِ انسان و از طریقِ تغییر اقلیم.

این تهدیدِ دوگانه به انقراض را نوام چامسکی در کتابِ بین‌المللی‌گرایی یا انقراض به بحث و بررسی گرفته‌ است.

نوام چامسکی
نوام چامسکی، روشنفکر شاخص عرصه عمومی، در اصل زبان‌شناس در سطح چهره‌ای کلاسیک

نوام چامسکی سال‌هاست که در مخالفت با جنگ‌افزارهای هسته‌ای کوشاست. در این کتاب اما او تغییر اقلیم را نیز چونان تهدیدی در کنار و در حد و اندازه‌ی تهدید هسته‌ای برمی‌رسد. او همزمانیِ این دو تهدید را مورد توجه قرار می‌دهد و این همزمانی را نشانگر واقعیتی مهم می‌داند. هردوی این تهدید‌ها پس از دومین جنگ جهانی آغاز شدند. درواقع هردو را آن سازمان‌بندیِ سیاسی-اقتصادی‌ای به بار آورده است که پس از جنگ توسعه یافت. چامسکی به خواننده نشان می‌دهد که چگونه این دو تهدید با سیاست و اقتصاد ربطی تنگاتنگ دارند. برای نمونه، درمورد تغییر اقلیم او به‌صراحت بیان می‌کند که یکی از مهم‌ترین سازمان‌های سیاسی در قدرت‌مندترین کشور در تاریخ جهان در واقع به ویرانیِ بخش اعظم حیات بر روی زمین اختصاص یافته است — منظور او البته حزب جمهوری‌خواه است که به‌طور سازمان‌یافته بحران‌های زیست‌محیطی را انکار و در سیاست‌گذاریِ ضدزیست‌محیطی پیش‌دستی می‌کند.

Noam Chomsky: Internationalism or Extinction. Routledge 2019
Noam Chomsky: Internationalism or Extinction. Routledge 2019

این کتاب پی‌آوردِ یک سخنرانی است که چامسکی در نیمه‌ی اکتبر ۲۰۱۶ و درست پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری — انتخاباتی که ترامپ را به کاخ سفید برد — عرضه کرد. آن سخنرانی و گفت‌وگو و پرسش‌‌وپاسخ‌های پس از آن در این کتاب در فصل‌های یکم تا سوم آمده است. فصل چهارم هم پی‌نوشتی است که چامسکی در سال ۲۰۱۹ و با نظر به دو سال از ریاست‌جمهوری ترامپ نوشته است. در آخرین فصل هم یک سخنرانیِ جدید از او آمده است که در آن سخن از تهدید سومی به میان می‌آید که از بین رفتنِ دمکراسی است که دو تهدید دیگر — یعنی تغییر اقلیم و تهدید هسته‌ای — را تشدید خواهد کرد.

همان‌سان که از عنوان کتاب می‌شود فهمید، چامسکی در این اثر تنها راه‌چاره را در همکاریِ گسترده در سطح جهان می‌داند و زین‌رو می‌کوشد نشان دهد که همکاریِ بین‌المللی علیه انقراض چه نسبتی با جهانی‌شدن و چه نسبتی با سامانه‌ی اقتصاد در دنیا دارد، سامانه‌ای که روزبه‌روز مرزهای بیش‌تری را درمی‌نوردد.

به‌ویژه با نظر به گسترشِ راستِ افراطی در سراسر جهان، این پرسش پیش می‌آید که آیا آن همکاری که چامسکی در نظر دارد اساساً ممکن است. افزون بر این، حتا وقتی درمورد امکانِ چنان همکاری‌ای بدبین نباشیم، پرسیدنی است که:

  • بین‌المللی‌گرایی علیه دو تهدیدِ انقراض چگونه باید فراهم آید؟
  • آیا این همکاری باید میانِ دولت‌ها و میان نهادهای دولتی باشد؟
  • یا همکاری باید میانِ سازمان‌های مردم‌نهاد و جنبش‌های مردمی شکل بگیرد؟

چامسکی در این کتاب به چنین پرسش‌هایی پاسخ می‌دهد و شرح می‌دهد که کنشگریِ چپ برای تحققِ این همکاریِ بین‌المللی چگونه باید تغییر کند و چه سمت‌وسوهایی باید بگیرد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«از همان زمانی که خطر انقراض برای انسان‌ها به یک نگرانیِ بسیار جدی تبدیل شد، یعنی از ششم اوت ۱۹۴۵، انقراض و بین‌المللی‌گرایی با هم در ارتباطی تنگاتنگ بودند. آن روز را کسانی که آن زمان زنده بودند و رخدادها را پی‌گیری می‌کردند هیچ‌گاه فراموش نخواهند کرد. من خودم آن روز را نیک به یاد دارم. در آن روز فهمیدیم که هوشِ بشری به ابزارهایی دست یافته که می‌تواند زیستِ دویست‌هزارساله‌‌ی نسل بشر را به نقطه‌ی پایان برساند.

«گریز از فاجعه در این هفتاد سال چیزی شبیه به معجزه بوده است و چنین معجزه‌هایی همواره ادامه نمی‌یابند.» نوآم چامسکی

از همان نخستین لحظه‌ تاکنون هیچ‌گاه تردیدی نداشتم که قابلیتِ ویرانگری بیش‌تر و بیش‌تر افزایش خواهد یافت و به دستِ دیگران هم خواهد رسید — و بدین‌سان خطر خودنابودگری را افزایش می‌دهد. در سال‌هایی که در پی آمد بارها این خطر از بیخِ گوش‌مان رد شد، گاهی به‌خاطر تصادف یا اشتباه، و در چند مورد که تکان‌دهنده بودند به‌دلیل بی‌پروایی. و خطر دارد هشدارآمیزانه افزایش می‌یابد. با بررسیِ این تاریخچه به‌روشنی می‌بینیم که گریز از فاجعه در این هفتاد سال چیزی شبیه به معجزه بوده است و چنین معجزه‌هایی همواره ادامه نمی‌یابند. در آن روزِ شوم در اوت ۱۹۴۵ انسان پا‌ به دوره‌ی نوینی گذاشت. این دوره‌ای ست که نامحتمل است دیری بپاید: یا ما انسان‌ها آن را پایان می‌دهیم یا آن ما را به پایان می‌رساند. به‌یکباره برای ما روشن شد که هر امیدی برای محدود کردنِ اهریمن به همکاری در سطح جهانی نیاز دارد. در پاییزِ ۱۹۴۵ کتابی که به حکومت فدرال جهانی فرامی‌خواند در صدرِ پرفروش‌ها جای گرفت — این کتاب را ایمری ریوز نوشته بود که کارگزارِ ادبیِ وینستن چرچیل بود.»