پنج روز از بارش نخستین برفِ سال در غربِ ایران گذشته است. اما همچنان پیامدهای بحران‌زای آن زندگی شهروندان را مختل کرده است. اما این بارشِ برف به خودیِ خود نیست که چنین بحرانی را آفریده، بلکه ضعف در زیرساخت‌های مدیریت شهری و آماده نبودنِ سازمانها و نهادهای مربوطه است که چنین بحرانی را موجب شده است.

شادی و سرسره‌بازی پس از برف

شادمانی کوتاه

شهرِ سنندج یکی از مرکزهای استانی بود که در چند روز گذشته شاهد بارش برف بود. پس از یک سالِ خُشک و کم‌آب، این یک ارمغانِ طبیعی خوش برای مردمِ شهر بود. به زودی مردم در کنشی کارناوالی در خیابان‌ها و کوهستان‌ها و پارک‌ها دورِ هم جمع شدند و این سوغاتِ زیبای زمستانی را جشن گرفتند. اما این شادی کوتاه‌مدت بود. به زودی همین مردم متوجه شدند که برای بازگشت به خانه‌هایشان دچار مشکل شده‌اند، به همین ترتیب برای  سرِ کار رفتن و خرید و انجام دیگر کارهای روزانه.

منظره برفی خیابان صفری سنندج
منظره برفی خیابان صفری سنندج

صاف شدنِ آسمان پس از یک روز برفی موجب یخبندان شد. برف‌هایی که به همان شکل روی خیابان‌ها و کوچه‌ها مانده بود به لایه‌ای از یخ تبدیل شد. عبور و مرور دشوار شد. خبری از پاکسازی و ماشین‌آلات شهرداری نبود. آن‌جاهایی هم که رفتند تنها یک لایه بالایی از برف را پاک کردند. راننده لودرها گویا بی‌انگیزه و بی‌حوصله بودند. به این دلیل که به بیانِ خودشان ماه‌ها است حقوق معوقه‌شان را پرداخت نکرده‌اند. همان کارِ نیمه‌کاره را هم به خاطرِ انجام وظیفه صوری انجام داده‌اند.

زندگیِ مختل

 روزِ پس از بارش برف، سرمای شدید (تا منهای ۱۴ درجه) زندگی عمومی را مختل کرد. اتوبوس و تاکسی‌های درون‌شهری یا نبودند یا تعدادشان بسیار کم بود. آن‌هایی هم که آمده بودند مدام در معرض حادثه بودند. به این دلیل که روی لایه‌ای از یخ و برف حرکت می‌کردند. حتی زنجیر چرخ هم جوابگو نبود. همین باعث شد تا آن‌ها هم هزینه خدماتِ خود را بالا ببرند. در شهری که کرایه تاکسی آن بیشتر از ۵ هزار تومان نیست، مسافرهایی با هزینه ۶۰ هزار تومان هم جابجا شدند. افرادی که مجبور بودند سرِ کار بروند همان‌هایی بودند که چنین هزینه‌هایی را پرداختند. هرچند چنین هزینه‌هایی برای راننده‌های تاکسی هم لقمه دندان‌گیری نبود. چرا که بسیاری از آن‌ها در حین رانندگی دچار خسارت شدند.

ماشین‌های زیرِ برف: سنندج
سنندج، ماشین‌ها در زیر برف

آن‌هایی که پارکینگ نداشتند آبِ رادیادتورِ ماشینشان در هوای سردِ بیرون یخ زد و دچارِ خسارت شدند. عده‌ای دیگر هم در همان حین رانندگی و جابجایی مسافر تصادف کردند و به آن‌ها هم خسارت وارد شد. در چنین شرایطی بسیاری از مردم از روی ناچاری ترجیح دادند پای پیاده کارهایشان را انجام دهند. این به ویژه برای محله‌های حاشیه‌ای مشکل بزرگی است.

افرادِ زیادی از محله نایسر، که یک ناحیه منفصل شهری است تا مرکزِ شهر سنندج پیاده آمده و بازگشته‌اند، تا هم هزینه اضافی و غیرمعمول برای تردد نپردازند و هم از خطرِ تصادف در امان بمانند. این مشکل برای همه محله‌های حاشیه‌ای از جمله نه‌نه‌له، دوشان، حسن‌اباد، فرجه و عباس‌آباد هنوز هم وجود دارد. سطل‌های زباله این محله‌ها هم چند روزی است خالی نشده.

کمبود

عبور دشوار تاکسی‌ها در خیابان‌های سنندج
عبور دشوار تاکسی‌ها در خیابان‌های سنندج

تهیه نان هم بخشی از بحران بودد. بسیاری از نانوایی‌ها دو روز پس از بارش برف تعطیل شدند. صاحبان آنها  می‌گویند هزینه سهمیه آردشان را پرداخت کرده‌اند اما هنوز آردی به دست‌شان نرسیده. صفِ معدود نانوایی‌هایی که باز بودند بسیار طولانی شد و افراد ساعت‌ها در انتظارِ دریافت نان ماندند. به خیلی‌ها هم هیچ نانی نرسید. بسیاری مجبور شدند از شیرینی‌پزی‌ها آرد خریداری کنند و با آن موقتا نانی خانگی برای خود تهیه کنند.

در برخی محله‌ها چند ساعتی برق قطع بود و آبِ برخی‌ها هم در اثرِ سرمای زیاد قطع شد. برخی خانه‌ها با افتِ فشار گاز روبه‌رو شدند. همین هم نزدیک بوده موجب حادثه شود. مثلا شمعِ آب‌گرم‌کُن‌هایی که با افتِ فشار گاز مواجه بوده‌اند بسیار ضعیف شده و در نتیجه دیر عمل کرده است و آب‌گرم‌کن پس از ورودِ گازِ بسیار و با حالتی انفجاری روشن شده است. هرچند تاکنون این افتِ فشار موجب حادثه‌ای جدی نشده است.

سانحه

بسیاری از کارمندهای سازمان‌های ضروری همچون بیمارستان‌ها نتوانسته‌اند به موقع سرِ کار حاضر شوند و مرخصی‌هایی اجباری برای خود رد کرده‌اند.

حادثه در یک بیمارستان هم جانِ یک نفر را گرفت. سقفِ اورژانس بیمارستانِ بعثتِ سنندج هم به دلیل فرسودگی و سنگینی برف فرو ریخت و در اثر آن یک مردِ ۵۰ ساله اهل بانه جانِ خود را از دست داد.

فرو ریختنِ سقفِ اورژانس بیمارستان بعثت سنندج
فرو ریختنِ سقفِ اورژانس بیمارستان بعثت سنندج

 فرو ریختنِ سقفِ مغازه‌ها هم روی گذرگاه‌های عابر پیاده در ده‌ها مورد اتفاق افتاده. شکستنِ درختانی هم که به موقع هرس نشده‌اند در خیابان‌ها قابل مشاهده است. محورهای بین‌شهری مریوان ـ سنندج، سقز ـ سنندج، سنندج ـ کامیاران و دیواندره هم برای دو روز مسدود شدند و برخی از آن‌ها هنوز هم مسدودند.

شهرِ بی‌دفاع

تمامی این معضلات تنها در اثرِ یک بارشِ برف در چند روز روی داد. آن هم نه یک برفِ بسیار سنگین. ارتفاعِ برف در سنندج کمتر از ۳۰ سانتی‌متر گزارش شده است. اما همین کافی بود تا زندگی مردم این شهر برای بیشتر از یک هفته مختل شود، به این دلیل که هیچ‌کدام از ارگان‌های خدمات‌رسانِ شهری برای چنین روزهایی آماده نیستند و اصولا تنها زمانی که بحران به سر آمده باشد سر و کله‌شان پیدا می‌شود، آن هم نه برای رفعِ مشکلات، بلکه برای نمایش‌های خبری و تلویزیونی و قانع کردنِ افکار عمومی.

در همین چند روز مردم شاهد بوده‌اند که برخی از مسئولانِ شهری به لودرهای شهرداری دستور داده‌اند مسیرِ منتهی به خانه خودشان را پاکسازی کنند و بقیه محله را در همان وضعیت رها کرده‌اند.

واضح است که این شهر تحتِ چنین مدیریت و مدیرهایی نمی‌تواند یک شهرِ ایمن باشد. اکثر قریب به اتفاق شهرها به شدت آسیب‌پذیر و بی‌دفاع هستند، در برابر زلزله، سیل، برف، آتش‌سوزی و هر بلای طبیعی و غیرطبیعی دیگر. در سنندج مردمِ خودشان دست‌به کار شدند. در برخی محله‌ها هم مردم با همیاری دستِ‌کم کوچه‌های خودشان را با بیل پاک کردند. چون دیگر امیدی به هیچ یاری‌رسانِ دولتی وجود ندارد. چنین تجربه‌هایی مهم هستند. مردم باید خودشان کاری کنند.