آرایش سیاسی‌ای که پس از بهار عربی و به‌ویژه در جریان جنگ سوریه ثبیت شد و به هژمونی منطقه‌ای ایران بسیار کمک کرد، در حال تغییر است. سفر بشار اسد رئیس جمهور سوریه به امارات و دیدار شیخ محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی حدود دو هفته گذشته نشانه روشنی از این چرخش است. این اولین سفر اسد به یک کشور عربی از زمان آغاز جنگ سوریه و در طی ۱۱ سال گذشته بود. 

پس از خروج ترامپ از کاخ سفید که مطلقاً مخالف عادی‌سازی روابط رژیم سوریه با کشورهای حاشیه خلیج فارس بود،  حالا در دوران ریاست‌جمهوری بایدن شرایط برای عادی‌سازی روابط اسد با کشورهای سنی عربی فراهم شده است. وقتی اواخر سال گذشته هیچ صدای مخالف بلندی علیه طرح انتقال گاز از مصر به لبنان از طریق خاک سوریه  شنیده نشد، می‌شد چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد. 

حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران که درست چند روز پس از این دیدار تاریخی به دمشق رفت، گفته : «از اینکه برخی کشورهای عربی در رویکرد جدید اقدام به عادی‌سازی روابط با سوریه می‌کنند استقبال کرده و خرسندیم.» واقعیت این است که حتی تظاهر به خرسندی نیز می‌تواند دوام نداشته باشد. 

در خاورمیانه آرایش‌ها و صف‌بندی مثل خطوط روی شن مدام جابه جا می‌شود. کمتر از چهار  سال پیش بود که بشار اسد در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی العالم  از «هم‌پیمانی ۴۰ ساله سوریه و ایران» گفت و تصریح کرد که روابط ایران و سوریه «هرگز در بازار سیاسی بین‌المللی» عرضه نشده، قیمت ندارد و فروشی نیست. حالا اما دوباره همه ‌چیز روی میز و آماده برای معادله با قیمت مناسب است.

اقدامات اسد در طول شش ماه گذشته نشان می‌دهد که حالا او آماده است که دوباره در لیگ کشورهای عربی توپ بزند.

از میان این اقدامات باید اشاره کرد به حذف  منصب مفتی اعظم در نوامبر ۲۰۲۱ و در واقع به حاشیه راندن شیخ احمد حسون، که بسیار به ایران و سپاه پاسداران نزدیک بود. برخی از تحلیل‌گران این اقدام  را نوعی چراغ سبز به جامعه سنی‌ سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس تلقی کردند. 

از دیدگاه کشورهای عربی، بازگشت سوریه یه صحنه جهان عرب و نقش‌آفرینی آن، به ویژه در شام، یکی از راه‌های مهار و  عقب راندن منطقه‌ای ایران تلقی می‌شود. اعتقاد آنها این است که اگر رژیم سوریه تقویت شود، فضای کمتری برای تهران برای تحمیل برنامه های خود در سوریه و لبنان باقی می‌ماند. این سناریو البته سال‌ها در جریان بود و به رژیم اسد اجازه می‌داد تا کشورهای عربی و ایران را توامان بازی دهد و سود مضاعف ببرد. امروز اما  آرایش منطقه پیچیده‌تر شده و دو بازیگر دیگر نیز یعنی روسیه و اسرائیل نیز وارد معادله روابط منطقه‌ای شده‌اند.

در افق فعلی، البته امکان تصور اینکه سوریه رودرروی ایران قرار بگیرد وجود ندارد. با این حال، تضاد منافع به طور بالقوه میان ایران و یک سوریه‌ی دوباره پا گرفته، وجود خواهد شد. مشخصاً جاه‌طلبی‌ها و اولویت‌های دو کشور در لبنان با هم یکسان نیست. به طور سنتی، ایران و سوریه خود را پدرخوانده لنبان می‌دانند و در این کشور نفوذ دارند. 

انتخابات پارلمانی لبنان که قرار است در ماه مه انجام شود می‌تواند اولین میدان عمده واگرایی سوریه و ایران باشد. ترجیح سوریه این است که سلیمان فرنجیه رئیس جمهور شود، در مقابل اما حزب‌الله و ایران ممکن است تخم‌مرغ‌هایشان را در سبد  جبران باسیل  قرار دهند. احتمال گزینه یک نامزد سوم که نخ سیخ بسوزد و نه کباب هم وجود دارد.

کناره گیری سعد حریری از فعالیت سیاسی در ژانویه گذشته، و در ادامه اعلام عدم نامزدی نجیب میقاتی، فواد سنیوره و  تمام سلام در انتخابات پیش‌رو، نشانه روشنی است مبنی بر اینکه کشورهای عربی در شرایط کنونی مایل به خط‌دهی و جهت‌دهی سیاسی  به جامعه سنی لبنان نیستند، یا در واقع ناتوان از این کار اند. با این حال ممکن است آنها تلاش کنند پشت دست سوریه در  لبنان بازی و اعمال نفوذ کنند. بخش بزرگی از جامعه سنی لبنان، علی‌رغم نفرت از اسد، او را به حزب‌الله و ایران ترجیح می‌دهد. 

در هر حال، آنچه در ماه‌های آینده در لبنان رخ داد، مشخص خواهد کرد که فاصله میان ایران و سوریه تا کجا می‌تواند عمیق شود.

قدرت‌های بزرگ خلیج فارس، مصر و اردن جملگی مشتاق گسستن حلقه پیوند میان ایران و سوریه اند. سوریه در مقابل با خروج از زیر سایه ایران می‌تواند  بودجه‌ لازم  برای بازسازی کشور را تامین و البته حوزه نفوذ خود در لبنان را احیا کند.  لازم به گفتن نیست که اسرائیل هم تمام قد پشت این سناریو است.  حتی روسیه هم از متوازن شدن رایطه‌اش با ایران و کشورهای عربی و اسرائيل سود خواهد برد و می‌تواند راحت‌تر نقش داور و میانجی بزرگ منطقه را ایفا کند. 

در نشست هفته گذشته شرم‌الشیخ، نفتالی بنت پیشنهاد کرده است  یک اتحاد نظامی مشابه ناتو بین کشورهای عربی و اسرائیل برای مهار ایران تشکیل شود. واقعیت این است که این ائتلاف در سطح سیاسی هم‌اکنون به شکل دو فاکتو شکل گرفته و بشار اسد هم به میز شام آن  دعوت شده است. 

با احیای برجام، همسویی کشورهای عربی، روسیه و اسرائیل  سرعت و شدت خواهد یافت. این البته هرگز به معنای افزایش احتمال  درگیری و رویایی نظامی با ایران نیست. برنامه مشترک کشورهای عربی و روسیه و تا حدی اسرائیل تغییر صحنه به‌گونه‌ای است که سهم‌ها در سوریه و لبنان متوازن‌تر شد و ایران جایگاه دیگر سهام‌داران شام را بپذیرد.