کابل ــ حضور نیروهای استخباراتی شماری از کشورها در پایگاه هوایی بگرام برای آموزش نظامیان وابسته به شبکه حقانی، این روزها از سوی شماری از مقامات حکومت پیشین افغانستان مطرح می‌شود.

امرالله صالح، معاون اشرف غنی، رئیس جمهور فراری افغانستان می‌گوید به اطلاعاتی دست یافته است که بر اساس آنها، یک گروه کوچک از نیروهای خارجی، برخی از بخش‌های داخلی پایگاه هوایی بگرام را تصرف کرده اند و به “شبه نظامیان شبکه حقانی” آموزش می‌دهند.

او افزوده که در مورد اینکه این گروه چه کسانی هستند و چه می‌کنند، چیزی نمی‌گوید؛ چون این موضوع برای مدت طولانی سری و محرم باقی نخواهد ماند.

اما مجله آمریکایی “And Magazine” در ۱۳ مارس سال جاری میلادی، با نشر گزارشی مدعی شد که منابع معتبر به آنها تأیید کرده اند که علاوه بر نیروهای چینی، نیروهای سازمان استخباراتی پاکستان (ISI) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نیز در پایگاه هوایی بگرام حضور دارند.

این گزارش را سام فدیس افسر بازنشسته عملیاتی سازمان سیا (CIA) که در خاورمیانه و جنوب آسیا ماموریت انجام داده، نوشته است.

بعد از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، این اولین بار است که در مورد حضور نیروهای سپاه پاسداران ایران در افغانستان، گزارش می شود.

پیش از آن، در مورد حضور نیروهای چین در پایگاه هوایی بگرام گزارش های منتشر شده بود، اما وزارت امور خارجه چین این گزارش ها را رد کرد.

مقامات حکومت ایران و طالبان، هنوز در مورد این گزارش ها واکنشی نشان نداده اند و هنوز هیچ نوع گزارش رسمی در مورد حضور نیروهای سپاه در پایگاه هوایی بگرام، وجود ندارد. اما با توجه به پیشینه حمایت نظامی، استخباراتی و آموزشی ایران از طالبان، حضور نیروهای سپاه در بگرام، دور از واقعیت به نظر نمی رسد.

علاوه بر این، اهداف و نگرانی های مشترک ایران، چین و پاکستان، باعث می شود که آنها در افغانستان  و در یکی از مهمترین پایگاه های نظامی، کنارهم بیایند و با طالبان در کل و با شبکه حقانی به صورت خاص، همکاری آموزشی و اطلاعاتی داشته باشند.

پایگاه هوایی بگرام که در ۱۱ کیلومتری شهر چاریکا مرکز ولایت پروان و در شمال کابل قرار دارد، بزرگترین پایگاه نظامی و هوایی نیروهای آمریکایی در افغانستان بود و بعد از تسلط طالبان بر افغانستان، در اختیار این گروه قرار گرفته است.

جای خالی آمریکا

هر سه کشوری که از حضور نیروهای آنها در پایگاه هوایی بگرام گزارش شده است، اگر تنها یک وجه مشترک داشته باشند، آن مخالفت با سیاست های آمریکا در منطقه است.

ایران سال‌هاست شعار مرگ بر آمریکا سر می دهد، چین نیز آمریکا را بزرگترین مانع تفوق‌طلبی نظامی و اقتصادی‌اش در جهان می بیند و پاکستان هم که در این اواخر روابطش با آمریکا تنش‌آلود شده بود و در مورد افغانستان، سالها با آمریکا دوگانه بازی کرده است.

اکنون که آمریکا با خروج خود از افغانستان میدان را خالی کرده است، این سه کشور می خواهند، این خالیگاه را پر بسازند و جای پای خود را در افغانستان پسا آمریکا، مستحکم کنند.

همکاری آنها با طالبان و به ویژه شبکه حقانی نیز استوار بر سیاست مخالفت با آمریکا است و می خواهند با استفاده از نیروهای این شبکه، به اهداف نظامی و استخباراتی خود دست یابند.

  شبکه حقانی در بیست سال گذشته مرگبارترین و پیچیده ترین عملیات های تروریستی را علیه نیروهای آمریکایی و حکومت پیشین افغانستان که از حمایت آمریکا برخوردار بود، انجام داده است. سراج الدین حقانی، رهبر شبکه حقانی که اکنون سرپرست وزارت داخله طالبان است، در فهرست افراد مورد تعقیب آمریکا است و این کشور برای اطلاعاتی که منجر به دستگیری او شود، ده میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.

این شبکه نیز برای تداوم فعالیت خود و دور ماندن از تیررس آمریکا، نیاز به کمک های مالی و استخباراتی این سه کشور دارد و بدون تردید در بدل این کمک ها، در راستای اهداف آنها فعالیت خواهد کرد.

نگرانی‌های مشترک

یکی دیگر از عواملی که چین، ایران و پاکستان را می تواند در افغانستان کنارهم قرار دهد، نگرانی های امنیتی بلند مدت آنها است. این سه کشور هرکدام، نگران یکی از گروه های شورشی و افراطی هستند که ادعا می شود در افغانستان حضور و فعالیت دارند.

مسئولان جمهوری اسلامی ایران بارها از حضور داعش در افغانستان ابراز نگرانی کرده اند و آن را تهدیدی برای امنیت ملی کشورشان می‌پندارند.

در تازه‌ترین مورد، ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران گفته است که ایران آمادگی همکاری با طالبان برای مقابله با گروه های “تکفیری” مانند داعش را دارد. آقای رئیسی این سخنان را بعد از حمله مرگبار بر یک مسجد هزاره‌ها و شیعیان افغانستان در شهر مزار شریف، ابراز کرد. مسئولیت این حمله را گروه داعش به عهده گرفت.

فراه، نمونه‌ای از همکاری ایران و طالبان پیش از سقوط کابل؟

اکتبر ۲۰۱۶ شهر فراه سه هفته در محاصره قرار داشت تا بالاخره با حمله‌های هوایی آمریکا و مقاومت نیروهای افغانستان، حمله طالبان دفع شد. حدود ۱۰ ماه بعد نیویورک‌تایمز در گزارشی درباره این حمله اعلام کرد که نیروهای امنیتی افغانستان پس از بمباران مواضع طالبان به دست آمریکا به حمایت نظامی ایران از این گروه جهادی پی بردند. بسیاری از کشته‌شدگان و مجروحان این بمباران نیز به روستاهای مرزی با ایران بازگردانده شدند. به ادعای مقام‌های افغانستان، طالبان در این روستاها به عضوگیری و آموزش نظامی اعضای خود می‌پردازد. خبرگزاری پژواک افغانستان نیز در گزارشی تلویحاً به دخالت ایران در درگیری‌های فراه اشاره کرده بود. پس از آن بارها فراه در آستانه سقوط قرار گرفت. دعوای آبی ایران و افغانستان بر سر هیرمند دلیل حمایت ایران از حمله طالبان به فراه عنوان می‌شد.

سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز ۲۵ آوریل گفت که ایران آماده است تا تجربیاتش را در مبارزه با گروه های تروریستی، به “هیات حاکمه سرپرست افغانستان” انتقال دهد.

این سخنان نشان می دهد که ایران برای مقابله با داعش، حاضر است با طالبان همکاری کند و یکی از راههای این همکاری، می تواند آموزش شبه نظامیان شبکه حقانی برای جنگ با داعش باشد.

چین نیز نگران نفوذ شورشیان وابسته به “جنبش ترکستان شرقی” از افغانستان به داخل مرزهایش است. در دور اول حاکمیت طالبان بر افغانستان، مرکز فعالیت این جنبش کابل بود و بعد از آن نیز در بخش‌های از ولایات شمال شرقی افغانستان که هم مرز با چین است، فعالیت دارد.

چین جنبش ترکستان شرقی را که توسط مسلمانان اویغور تأسیس شده، تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌داند و در تلاش سرکوب آنها است.

پاکستان هم که “تحریک طالبان پاکستان” را یک گروه تروریستی می داند، ادعا می‌کند این گروه حملاتی را از خاک افغانستان علیه آن کشور انجام می دهد. این کشور اخیرا از افزایش حملات شبه نظامیان از خاک افغانستان علیه پاکستان هشدار داد و از طالبان خواست که امنیت مناطق مرزی را تأمین کند.

روابط ایران و طالبان در گذشته و حال

در دهه ۱۹۹۰ میلادی و دور اول حاکمیت طالبان بر افغانستان، روابط این گروه با ایران تنش‌آلود بود و دو طرف بعد از حمله طالبان بر کنسولگری ایران در شهر مزار شریف و کشته شدن شماری از دیپلمات‌های ایرانی، تا سر حد تقابل نظامی به پیش رفتند.

اما بعد از سقوط حکومت طالبان و حضور آمریکا در افغانستان، سیاست ایران در قبال گروه طالبان تغییر کرد و تلاش کرد که از این گروه برای به چالش کشاندن آمریکا در افغانستان، استفاده کند.

در بیست سال گذشته، مقامات حکومت افغانستان بارها از حمایت سیاسی و نظامی ایران از طالبان، به‌خصوص در غرب افغانستان، سخن گفته‌اند و چندین بار اسلحه و مهمات ساخت ایران از نزد طالبان کشف و ضبط شد.

در اوج گفتگوهای صلح میان آمریکا و طالبان و تلاش برای آغاز مذاکرات مستقیم میان حکومت پیشین افغانستان و طالبان، ایران ارتباط با طالبان را تأیید کرد و چندین بار نیز رهبران طالبان به تهران سفر کردند.

بعد از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، ایران سعی کرده است که ارتباط خود را با طالبان مستحکم‌تر بسازد و در این راستا، سه دیپلمات طالبان را در سفارت افغانستان در تهران پذیرفته است؛ هرچند که این کار را به معنی به رسمیت شناختن طالبان ندانسته است.

با توجه به تمایل ایران برای همکاری با طالبان در راستای مبارزه با داعش و بر آوردن ساختن منافع سیاسی اش در افغانستان، چه نیروهای سپاه در پایگاه هوایی بگرام حضور داشته باشند و چه نداشته باشند؛ ایران به شبه نظامیان طالبان برای مقابله با داعش، آموزش خواهد داد؛ حالا چه تفاوتی می کند که محل این آموزش بگرام باشد یا تهران و مشهد؟