روزنامه جوان، ارگان مطبوعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در شماره روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ خود ۵ مطلب را به موضوع گران کردن نان و آرد و دفاع از آن اختصاص داده است.

در روزهای گذشته دولت جمهوری اسلامی قیمت آرد تحویلی به صنایع و اصناف را چندبرابر کرد و همین تصمیم به موجی جدیدی از گرانی آن هم در پایه‌ای‌ترین بخش سبد غذایی مردم ایران منجر شد.

در صفحه نخست روزنامه وابسته به سپاه، سه مطلب در این مورد منتشر شده است. در دو مطلب از تصمیم دولت دفاع شده و در مطلب سوم با نقلِ قول‌هایی از نیروهای سایبری وابسته به سپاه در توییتر، از دولت خواسته شده است موضوع ضرورت گران کردن آرد و نان را برای مردم «تبیین کند».

سرمقاله روزنامه سپاه

سرمقاله این شماره روزنامه جوان به قلم رسول سنائی‌راد هم به شکلی بی‌پرده نوک تیز حملات را متوجه مردم، قاچاقچی‌ها و البته مهاجرین کرده و نوشته است که جمهوری اسلامی راهی جز تن دادن به این گرانی ندارد.

رسول سنائی، سردار سپاه و معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قواست. او از ستون‌نویس‌های ثابت رسانه‌های وابسته به سپاه است و به دلیل پستی که در دفتر علی خامنه‌ای دارد موضع او به نوعی جمع‌بندی دفتر رهبر جمهوری اسلامی هم تعبیر می‌شود.

صفحه نخست روزنامه جوان- ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱

در ابتدای سرمقاله روزنامه جوان، موضوع نان و یارانه به عنوان «مشکلات و مسائلی» معرفی شده است که سیاستمداران به دلیل ترس از «رای» مردم و «قضاوت» آن‌ها، «تعهد و مسئولیت‌شناسی» را کنار گذاشته‌‌اند و دست به حل آن‌ها نزده‌اند.

این اشاره‌ای است به سخنان علی خامنه‌ای در روز ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ در دیدار با کارگزاران جمهوری اسلامی که به آن‌ها گفت که اگر میان تامین رضایت مردم و مصالح نظام (که آن را منفعت عمومی کشور خواند) بر سر دوراهی قرار گرفتید حتماً به دومی پایبند باشید: «اگر من و شما در توجه مردم به ما، یک منفعتی داریم، یک منفعت هم منفعت عمومی کشور است، اینجا تعارض منافع است دیگر؛ کدام را مقدم خواهیم کرد؟ اگر ما آبروی خودمان و توجه مردم به خودمان را مقدم دانستیم بر آنچه نفع کشور در آن است، خب این مصداق تعارض منافع است.»

حال با توجه به موضع این مقام ارشد در دفتر رهبر جمهوری اسلامی در مورد گرانی نان و آرد و دفاع از اقدامات دولت رئیسی با وام گرفتن از رهنمودی که خامنه‌ای در آخرین دیدارش با کرگزاران بیان کرد، روشن می‌شود که تصمیم به افزایش فشار معیشتی بر مردم موضوعی است که علی خامنه‌ای هم آن را لازم می‌داند.  

در سرمقاله روزنامه سپاه، توجیهات دولت رئیسی برای حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی بار دیگر تکرار شده و تامین گوشت، نهاده، آرد، گندم و دارو با ارز ۴۲۰۰ تومانی در راستای منافع «باندهای مافیایی» اعلام شده است:

«پرداخت ارز ترجیحی و اقلام یارانه‌ای، خود موجب پدید آمدن زنجیره‌ای از مسائل و مفاسدی است که با وجود مشخص و قطعی بودن، اما در پیوند با منافع باند‌های مافیایی و سودجویان حرفه‌ای از یک‌سو و مصلحت‌اندیشی و محافظه‌کاری دولتمردان از دیگر سو همچنان استمرار یافته و، چون غده‌ای سرطانی بزرگ شده، ریشه دوانده و به تدریج خود را با مقوله امنیت نیز گره زده است.»

موضوع قاچاق معکوس آرد و گندم که در زمان حذف ارز ترجیحی دارو یا گران کردن بنزین هم بارها شنیده می‌شد، در این اعلام موضوع معاون دفتر عقیتی-سیاسی علی خامنه‌ای برای گران کردن نان هم تکرار شده است:

«قاچاق میزان زیادی از آرد و گندم دولتی و سهمیه‌ای به خارج از کشور که دلیل آن تفاوت قیمت داخلی و بیرونی است، یعنی بخش عمده‌ای از این یارانه به کشور‌های خارجی تعلق می‌گیرد.»

همچنین ادعا شده است که چون جمهوری اسلامی آرد و گندم را ارزان به دست مردم می‌دهد آن‌ها در پخت و نگهداری نان بی‌دقتی می‌کنند و به همین دلیل یک‌سوم نان تولیدی هدر می‌رود.

اما دو موضوع مهم دیگر در این مطلب وجود دارد. یکی آنکه ادعا شده است که ایرانی‌ها دو برابر بیشتر از میانگین جهانی نان می‌خورند و این رویه باید تغییر کند و دیگر اینکه مهاجرین و اتباع خارجی که در ایران زندگی می‌کنند نباید نان را به نرخ دولتی دریافت کنند.

ایرانی چرا اینقدر نان می‌‌خوری؟

در سال‌های گذشته و به دلیل تورم بالای مواد غذایی در ایران و نظام هماهنگ سرکوب دستمزد، سهم گوشت قرمز و سفید، پروتئین گیاهی، حبوبات و شیر در سبد غذایی ایرانیان به شدت افت کرده است و اکنون نان به قوت غالب در سبد غذایی ایرانیان بدل شده است.

عضو دفتر علی خامنه‌ای اما بی‌توجه به وضعیت ناگوار سبد غذایی خانواده‌ها مدعی شده است که الگوی مصرف نان در ایران اشتباه است و از تصمیم دولت برای گران کردن نان به عنوان چاره‌ و راه‌حلی برای آن دفاع کرده است.  

«سرانه مصرف ماهانه افراد باید حدود ۷ تا ۷,۵ کیلو آرد باشد، به هر فرد ایرانی حدود ۱۴ کیلو آرد دولتی اختصاص می‌یابد. به عبارتی درحالی که می‌توان با مصرف درست و بهینه‌سازی تولید از همان محل تولید گندم در داخل، جوابگوی نان مصرفی کشور بود، اما ناچار سالانه مقادیر زیادی گندم به کشور وارد می‌شود.»

هم‌اکنون هزینه غذا در سبد خانواده ایرانی به بیش از ۳۰ درصد رسیده است. متوسط هزینه غذا در سبد خانواده معمولا ۱۰ درصد است.

عزیز‌الله کمال‌زاده، متخصص تغذیه در این‌باره می‌گوید: «ما برای غذا از بالاترین کشورها حدود دو برابر و از کمترین کشورها سه تا چهار برابر هزینه بیشتری را به خانوار تحمیل می‌کنیم و این یعنی وضع مردم ما سخت است و از جهت تامین غذا با مشکل جدی مواجه هستند و در نتیجه، سفره خانوار به صورت مداوم، کوچک‌تر شده و شرایط غذایی بدتر می‌شود.»

او در مورد بروز سونامی سوء‌تغذیه و اثرات نسلی افزایش قیمت مواد خوراکی هم گفته است: «بیش از ۸۰ درصد بودجه یک خانوار برای این غذا و مسکن هزینه می‌شود. در طی چند سال اخیر، مصرف آبزیان کاهش ۵۰‌ درصدی داشته یا در مورد مصرف گوشت قرمز، کاهش ۴۶ درصدی را تجربه کرده‌ایم همچنین در مصرف برنج و شیر و لبنیات و میوه و سبزی نیز کاهش ۳۰ درصدی رخ داده که از همه بدتر، کاهش ۳۰ درصدی مصرف شیر و لبنیات است. در حالی‌که سرانه مصرف قبلی نسبت به استانداردهای دنیا ۵۰ درصد پایین بود، از بعد امنیت غذایی و بهداشتی، کاهش مصرف شیر و لبنیات لطمات زیادی را به کشور تحمیل خواهد کرد و هزینه درمانی دولت‌ها را افزایش می‌دهد و کاهش مصرف شیر و لبنیات در کاهش رشد قدی و جسمی و فکری و سلامتی کودکان تاثیر قابل ملاحظه‌ای دارد و برای رشد استخوان های طولی و پیشگیری از پوکی استخوان مهم است.»

در مهرماه گذشته و پیش از آنکه موج سهمگین‌تر افزایش قیمت‌ کالاهای اساسی از راه برسد، «زهرا عبداللهی»، مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفتگو با ایلنا در مورد خطر «ناامنی غذایی» مخصوصا در اقشار کم درآمد و دهک‌های درآمدی پایین هشدار داد و گفت وضعیت سوء‌تغذیه در برخی استان‌های ایران بحرانی است: «وضعیت چند استان کم برخوردار کشور از جمله سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، خراسان جنوبی و خوزستان به لحاظ امنیت غذایی نامطلوب‌تر است … افزایش ناامنی غذایی که به ویژه در مناطق محروم کشور مشاهده شده است، منجر به افزایش شیوع سوءتغذیه کودکان زیر پنج سال و دیگر گروه‌های آسیب‌پذیر تغذیه‌ای مانند مادران باردار و نوجوانان، کمبود ریزمغذی‌ها مانند کمبود آهن، روی، ویتامین آ و کمبود دریافت مواد پروتئینی که شواهد کمبود آن همیشه در کشور وجود داشته است، خواهد شد.»

این مقام وزارت بهداشت در مورد اثرات بحران غذایی کنونی بر کودکان گفت: «شیوع سوءتغذیه کودکان زیر پنج سال یعنی لاغری، کم وزنی، کوتاه قدی نشان می‌دهد. شواهدی نیز وجود دارد که در برخی از استان‌ها همزمان با کرونا و تورم، میزان سوءتغذیه نسبت به سال‌های گذشته بیشتر شده است. برای مثال پیش از سال ۹۹ یعنی قبل از شیوع کرونا، میزان لاغری که یکی از شاخص‌های سوءتغذیه کودکان است در سیستان و بلوچستان درحدود شش یا هفت درصد بوده است اما این رقم درحال حاضر به حدود ۱۲ درصد رسیده است. در استان خراسان جنوبی این میزان در سال ۹۶ که کرونا شیوع پیدا نکرده بود و خشکسالی و قیمت مواد غذایی نیز به این اندازه نبود، در حدود ۵ درصد بوده است که درحال حاضر به ۸ درصد رسیده است.»

به رغم همه این هشدارها که دایره بیان آن تنها محدود به کارشناسان خارج از دولت هم نیست و به مدیران دولتی هم سرایت کرده است، مجلس، دولت و اکنون سپاه پاسداران و دفتر علی خامنه‌ای مصمم به افزایش فشار بر گرده مردم و رها کردن قیمت‌ها هستند. دولت رئیسی امید دارد با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی کالاهای اساسی ۱۶۰ تا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان عایدی به دست آورد.

فرمان چنگ انداختن به نان مهاجران افغان

اما مهم‌ترین بخش سرمقاله روزنامه سپاه به نگاه مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی به پناهندگان و مهاجران خارجی مقیم در ایران باز می‌گردد.

سردار سنائی‌راد در ابتدا مدعی شده است که ۱۰ میلیون مهاجر خارجی در ایران زندگی می‌کنند و این افراد نان را به قیمت دولتی می‌خرند و مصرف نانشان هم از ایرانی‌ها بیشتر است و در ادامه هم از «اجماع کارشناسان و دلسوزان» برای تغییر این رویه سخن گفته است:

«باید به استفاده حدود ۱۰ میلیون مهاجر خارجی از نان دولتی اشاره داشت که بعضاً با برخورداری از رژیم غذایی نان‌پایه، چندبرابر خانواده‌های ایرانی نان مصرف می‌کنند و در واقع از سرانه یارانه آرد بیشتر از ایرانیان برخوردار هستند؛ بنابراین در ضرورت تغییر این رویه خسارت‌بار و اصلاح آن هیچ تردیدی نیست و تقریباً مورد اجماع تمامی کارشناسان اقتصادی و دلسوزان منافع ملی قرار داشته و دارد.»

مقام‌های جمهوری اسلامی در ماه‌های گذشته آمارهای متناقضی در مورد جمعیت مهاجران ساکن در ایران ارائه کرده‌اند. روزنامه جمهوری اسلامی که مدیریت آن با رهبر جمهوری اسلامی است در روز ۱۷ فروردین مدعی شده بود که ۸ میلیون افغان در ایران زندگی می‌کنند. این روزنامه هشدار داده بود که «تغییر ترکیب جمعیتی در برخی استان‌ها» و «بروز ناامنی» به عنوان دو نتیجه حضور این جمعیت مهاجر افغانستانی است.

رویکرد ضد مهاجر در ماه‌های گذشته به کرات در روزنامه‌های وابسته به بخش‌های مختلف حاکمیت جمهوری اسلامی تکرار شده است که نشان می‌دهد قرار است این گروه به عنوان یکی از کانون‌های ایجاد کننده بحران‌های اقتصادی دامنه‌دار جمهوری اسلامی معرفی شوند.

 اما نکته جالب در مورد این آمار‌ها که هیچ مبنای تحقیقی هم ندارند تناقض‌های آن است. در حالی که روزنامه جوان جمعیت مهاجران را ۱۰ میلیون و روزنامه جمهوری اسلامی ۸ میلیون می‌داند، حسین امیر عبداللهیان در روز ۱۱ فروردین در نشست همسایگان افغانستان در چین تعداد مهاجران افغان را ۵ میلیون نفر اعلام کرد.

تازه این رقم ۵ میلیونی وزیر خارجه جمهوری اسلامی هم بعدها با انتقاد کارشناسان روبه‌رو شد چرا که وزیر خارجه ایران در محاسبه‌اش تنها به جمع کردن ارقام ورود افغان‌ها به ایران بسنده کرده بود و از آمار اخراج جبری سالانه ۱ میلیون افغان چشم پوشیده بود.

احمد وحیدی، وزیر کشور دولت رئیسی هم هفته گذشته فرمانی برای سرشماری اجباری مهاجران افغان صادر کرد و ماندن آن‌ها در ایران را منوط به شرکت در این سرشماری دانست. به نظر می‌رسد برنامه‌ای در دولت در دست اجرا است که بر اساس آن فشاری بیشتر بر مهاجران افغان وارد شود.

اما فارغ از اینکه چه کسی در چه بخش از حاکمیت جمهوری اسلامی چه آماری در مورد مهاجران داده است، این موضوع روشن است که مقام‌های نظام برای توجیه آنچه «جراحی اقتصادی» برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی کالاهای اساسی می‌خوانند به هر توجیه ممکن متوسل شده‌اند.

هراس از نفع‌بری مافیای ارز، توجیه گرانی برای مقابله با قاچاق کالاهای اساسی به بیرون از مرزها یا بیان بی‌پرده این ادعای نژادپرستانه که نان شما را مهاجران می‌خورند در هسته پروپاگاندای رسانه‌ای جمهوری اسلامی قرار گرفته است. پروپاگاندایی که این بار سپاه، دفتر علی خامنه‌ای، رسانه‌های رسمی، صدا و سیما و بازیگران سیاسی به صورت مشترک بازیگردان آن هستند.