امام جمعه‌ موقت تهران در خطبه‌ نماز جمعه به تاریخ ۳۰ اردیبهشت سیاست‌های اقتصادی دولت ابراهیم رییسی و‌ مشخصاً آزادسازی قیمت‌ها را «فتح خرمشهر اقتصادی» خواند. محمدجواد حاج علی‌اکبری ضمن اشاره به خرمشهرهای هنوز فتح‌نشده‌ جمهوری اسلامی در حوزه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی از جمله سبک زندگی و فضای مجازی، گفت «خرمشهر اقتصادی بسیار مهم است که باید فتح بشود.»

 امام جمعه‌ موقت رشت هم با «جهاد اقتصادی» خواندن برنامه‌ی اقتصادی رییسی گفت: «پاشنه‌ آشیل کشور مسائل یارانه و ازهم‌گسیختگی آن بود اما دولت در این ارتباط با شجاعت کار و جهاد اقتصادی را در کشور شروع کرد. در اجرای مردمی‌کردن یارانه‌ها و جهاد اقتصادی کشور، دشمنان در مرحله‌ اول آشوب‌ها و التهاب‌ها را دنبال می‌کردند و در میان‌مدت نیز از هیچ کوششی برای ناکارآمد کردن دریغ نمی‌کنند.»

 امام جمعه‌ شیراز هم با اشاره به «کار جهادی اصلاح یارانه‌ها» گفت: «امروز احتمال وقوع جنگ نظامی کم است، اما دو عرصه‌ی بسیار حساس و جنگ سنگین اقتصادی و فرهنگی در جریان است. یکی از عرصه‌های بسیار حساس که عموم مردم هم آن را بیشتر احساس می‌کنند، عرصه‌ی نبرد اقتصادی است که در این نبرد باید گام‌های محکمی برداریم. رهبر معظم انقلاب نیز شعار سال و تولید دانش‌بنیان را با توجه به همین مسئله مطرح می‌کند، چراکه عرصه‌ی اقتصادی در چنین شرایطی عرصه‌ی جنگ است.»

جنگ اقتصادی مسلحانه

این اظهارات در حالی است که از دو هفته‌ پیش، در حمله به سیاست‌های اقتصادی دولت رییسی و افزایش تصاعدی قیمت کالاهای اساسی، اعتراضات بسیاری در شهرهای مختلف ایران آغاز شده است و واکنش حکومت اسلامی ایران به این اعتراضات از واکنش جنگی-نظامی‌اش در آبان ۹۸ چیزی کم نداشته است. معترضان جان‌باخته، گاه حتی پس از تعقیب تا داخل خانه‌شان، عمدتاً با شلیک مستقیم به سر به قتل رسیده‌اند. فیلم‌هایی از انتقال تانک به شهر کوچک چلیچه با ۱۲هزار نفر جمعیت پخش شده است. وقتی امامان جمعه از «جنگ» حرف می‌زنند به مراتب چیزی فراتر از کاربرد استعاری این واژه در نظرشان است. جنگ در معنی پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی نه تنها با روش‌ها و گفتارها و ذهنیت‌های نظامی بلکه عملاً با افزار خشونت؛ مرادشان از جنگ در عرصه‌های اقتصاد و فرهنگ چنین چیزی است. به طور مشخص در عرصه‌ی اقتصادی، حکومت از آبان ۹۸ و با افزایش ناگهانی بهای بنزین، فتح خرمشهرهای اقتصادی‌اش را سرعت بخشیده است. چه افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ و چه افزایش قیمت کالاهای اساسی در هفته‌های اخیر به طرح‌ریزی و پیشبرد عملیات جنگی شباهت داشته‌اند؛ همانقدر محرمانه، همانقدر با رویه‌های حقوقی اضطراری، و همانقدر متکی بر قهر مسلحانه‌ دولتی.

رئیسی، سوار بر بولدوزر «عدالت»

امیر کیان‌پور − کرونومتر صفر می‌شود. تقویم به عقب برمی‌گردد. روحیه جهاد و جنگ احضار شده، شبح دهه ۶۰ دوباره به میدان می‌آید تا ضمن پاکسازی حریم «سلطان» و نوسازی «دربار» حاکم، جامعه را یکدست کند و البته فضا را برای موجی تازه از غارت و چپاول مهیا کند. ادامه مطلب

این طرح‌ها به‌وضوح به طریقی محرمانه طراحی شده‌اند، یعنی به دور از حتی کوچکترین اطلاع و آماده‌سازی پیشینی، چه رسد به نظارت عمومی. اصلاً چنین قسمی از نظارت در ماهیت جمهوری اسلامی نمی‌گنجد. طبیعتاً این نخستین باری نیست که حکومت امنیتیِ جمهوری اسلامی این‌گونه دست به تغییرات اقتصادی می‌زند. سیاست‌های تعدیل ساختاری در سرآغاز دوره رهبری خامنه‌ای و ریاست‌جمهوری رفسنجانی هم در سطح بالایی از عدم شفافیت طراحی و اجرا شدند. این ویژگی پیوند دارد با ماهیت اضطراری/استثناییِ قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی. تصور جمهوری اسلامی به مثابه ساختار سیاسی‌ای با سامان حقوقیِ مشخص که گاه کارهایی خلاف قانون انجام می‌دهد از بنیاد غلط است. جمهوری اسلامی از آغاز تأسیسش بسان دستگاه حکومتی‌ای اراده‌سالار قوام یافت؛ بسان دستگاهی که باید چنان سامان یابد تا هرچه فوری‌تر و‌ جهادی‌تر طرح‌هایی را در جهت مخیلات سیاسی و یا منافع اقتصادی هیئت حاکم اجرا کند. در چنین دستگاهی، اساساً حاکمیت قانون و کارکرد قانون‌گذاریِ حکومت فرع بر مقتضیات اجرای جهادی است؛ حال این جهاد می‌خواهد جهادِ اقتصادی باشد، جهاد سازندگی باشد، یا جهاد نظامی. به این ترتیب، ما با قسمی وضعیت جهادی/اضطراریِ مستمر طرفیم که حتی کم‌مایه‌ترین روندهای تقنینی هم در آن بی‌فایده شده‌اند. بی‌معنا شدن فزاینده‌ مجلس در چهل و اندی سال اخیر از همین روست. در چنین بستری، اقتصاد و فرهنگ بیان خویش را جز در گفتار و کردار جنگی نخواهند یافت. تا جایی‌که به رابطه‌ی این بُعد از خصلت جنگی سیاست‌های اقتصادی حکومت با توده‌های مردم برمی‌گردد، جمهوری اسلامی به طور مطلق بر پیش‌رویِ اقتصادی و اجتماعی به مدد شوک تکیه دارد.

دست آخر، به تبع هر جنگ دیگری، جنگ جمهوری اسلامی طرف دیگری هم دارد: توده‌ها. این جنگ جنگی داخلی است چرا که در وهله‌ی اول علیه نیرویی داخلی، یعنی توده‌های عصیانگر، برپا شده است و یا به عبارتی دیگر، وقتی طبقه‌ حاکم از «دشمنان» و دست‌داشتن آن‌ها در اعتراضات حرف می‌زند، مرز میان توده‌های داخلی و دشمن خارجی را عامدانه و در جهت توجیه سرکوب خشن اعتراضات محو می‌کند. علم‌الهدی در خطبه جمعه ۳۰ اردیبهشت خود گفت: «دشمنان خارجی نیز مانند موضوع گرانی بنزین در سال ٩٨، در این طرح قصد ایجاد آشوب داشتند، آن‌ها پیاده نظام خود را در داخل آماده کرده بودند تا هیجانی ایجاد و نظام را دچار آشوب کنند.» افزون بر این، چون این اراده‌ معطوف به جنگ به ماهیت جمهوری اسلامی از همان روز نخستش برمی‌گردد، یک جنگ مستمر است و چون در سپهرهای اجتماعی گوناگون – از اقتصاد تا زندگی روزمره – جریان دارد، یک جنگ اجتماعیِ تام است. این جنگ داخلیِ اجتماعیِ مستمر زمانی جلوه‌ مسلحانه‌ی خودش را به عیان‌ترین شکل رو می‌کند که توده‌ها ذات جنگی حکومت را جدی می‌گیرند: از شورش‌های سرآغاز دهه هفتاد علیه جنگِ تعدیلِ ساختاری تا شورش‌های دی ۹۶، آبان ۹۸ و حالا بهار ۱۴۰۱. به بیانی دیگر، وقتی در برابر شوک جمهوری اسلامی، توده‌های مردم با شوک متقابل پاسخ می‌دهند و در خیابان‌ها حضوری قهرآمیز به هم می‌رسانند، حکومت ذاتِ تا بُن دندان مسلح خودش را به آشکارترین وجه نشان می‌دهد و این واقعیت باز فاش می‌شود که فارغ از هرگونه نهادسازی و پروپاگاندا، حاکمیتِ پول و پولِ حاکمیت در وهله نهایی بر خشونت عریان تکیه دارند. با این‌همه، خشونت حاکمیتی را نمی‌توان به دقایق شورش محدود کرد، چرا که حاکم جنگش را تا قوه‌ باروری زنان نیز پیش برده است.

جهاد فرزندآوری

۳۰ اردیبهشت روز ملّی جمعیت نیز بود؛ روزی که به مناسبت ابلاغ سیاست‌های کلّی نظام در حوزه‌ی جمعیت از طرف خامنه‌ای این‌گونه نامیده شد. در خطبه‌های امامان جمعه، در کنار ستایش جهاد اقتصادی، نوعی هشدار جنگی نسبت به وضعیت اضطراری جمعیت در ایران نیز شاهدیم. امام جمعه‌ زنجان در این رابطه گفت: «باید نسبت به افزایش جمعیت اهتمام جدی داشته باشیم چرا که قدرت دفاعی و صنعتی در کشور از قبل وجود جوانان غیور محقق می‌شود.» او همچنین افزود: «سال ۹۲ آژیر خطر جمعیت در ایران به صدا درآمد و سقط جنین‌ها نیز برنامه‌ای از برنامه‌های دشمنان است.» آنچه را امام جمعه تهران از آن به خرمشهر فتح‌نشده در عرصه‌ی سبک زندگی یاد می‌کند می‌توان مستقیم به مسئله فرزندآوری مربوط دانست.

خوزستان: طغیان علیه دولت انتحاری

ایمان گنجی ــ قدرت حتی در سرکوب‌گرانه‌ترین شکل‌ها، وقتی علیه یک «اقلیت» از دید سیستم اعمال می‌شود، تفاوتی ماهوی دارد با اعمال همان قدرت سرکوب‌گرانه علیه «اکثریت» از دید سیستم. این تفاوت ماهوی تجلی‌های مادی فراوانی دارد: از نحوه برخورد در زندان‌ها، تا نحوه برخورد با اعتراض‌ها، تا مکانیسم‌های مختلف سیاست‌گذارانه و تبلیغاتی در به‌حاشیه‌راندن و بهره‌کشی و استخراج ارزش بدون ارزش قائل شدن. این نکته‌ی مهمی است که باید به رسمیت شناخته شود. ادامه مطلب

با جستجویی در فضای وب به اصطلاحِ «جهاد فرزندآوری» یا ترکیب‌های مشابهی برمی‌خوریم. علی خامنه‌ای در یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ فرزندآوری را «یك مجاهدت بزرگ» و «یکی از مهم‌ترین مجاهدت‌ها و وظایف زنان» خواند. نماینده‌ی او در ارتش در مرداد ۱۳۹۸ از توطئه‌های دشمنان برای کاهش جمعیت شیعیان سخن گفت و فرزندآوری را «جهاد» خواند. همچنین در وب‌سایت آستان قدس رضوی به سخنرانی‌ای از پناهیان برمی‌خوریم با عنوان «جهاد امروز فرزندآوری است.»
جنگ تا اعماق مخیلات و کردار سیاسی طبقه‌  حاکم جمهوری اسلامی رخنه کرده است و این همه در عبارت «جنگ نعمت است» بازتاب یافته است. حکمرانی جنگی و ساخت دستگاه سیاسی حاکم بسان ماشین جنگی در خدمت آفرینش و بازآفرینیِ یک وضعیت بحرانی، اضطراری و جهادیِ مستمر است که در آن تمام نیروهای حیاتی توده‌ها باید در خدمت مخیلات و یا منافع هیئت حاکم دربیاید. روح‌الله خمینی در هشتم مهر ۱۳۵۹، یک سال پس از آغاز جنگ ایران و عراق، صورت‌بندی‌ای از اهمیت جنگ برای جمهوری اسلامی به دست می‌دهد که شاید جزو مجمل‌ترین ستایش‌های فاشیستی از جنگ باشد. او پس از برشمردن فواید سیاسی جنگ، به بیان خود چرخشی انسان‌شناختی و اخلاقیاتی می‌دهد:

«جنگ وقتی که واقع می‌شود، انسان را از آن خستگی و از آن چیزهایی که سست می‌کند انسان را، از آن سستی‌ها و خستگی‌ها بیرون می‌آید و فعالیت می‌کند و جوهره‌ی انسان، که باید همیشه متحرک و فعال باشد، بروز می‌کند. در استراحت و در راحت و در این امور، انسان هی کسل می‌شود، هی خمود می‌شود، قوای انسان خمود می‌شود، خصوصاً آن‌هایی که به عیّاشی عادت دارند یا به رفاه عادت دارند، آن‌ها دیگر بدتر خواهند شد. لکن وقتی که جنگی در کار می‌آید و حماسه‌ای وجود پیدا می‌کند و تاریک می‌شود شب و روشن می‌شود روز و توپ انداخته می‌شود و این‌ها، انسان را از آن حال خمودی و از آن حال سستی بیرون می‌کند و انسان آن واقعِ خودش را که فعال است و متحرک، آن واقع را بروز می‌دهد.»

جنگ برای جمهوری اسلامی در حکم بنیادی هستی‌شناختی است. جنگ بناست محرک اصلی باشد برای این‌که انرژی‌های حیاتی توده‌ها را – از نیروی کار کارگران گرفته تا پتانسیل بارآوری زنان – بسان آلاتی برای انباشت پول، تراکم قدرت و گردآوری سرباز لازم برای اهداف هیئت حاکمه بسیج کند؛ انرژی‌هایی یک لحظه هم شایسته نیست – به قول خمینی – دچار «خمودی» و «عیاشی» و «رفاه» شوند. انسان تراز جمهوری اسلامی: انسانی که بی‌چشم‌داشت «رفاه» و بی‌میل به «عیاشی» همواره آماده است تا به فرمان حاکم این ماشین جنگی حرکت کند، سکس کند، بزاید، بسازد، بجنگند و بمیرد.