طبق آمار رسمی وزارت ارشاد اسلامی، امروزه فعالیت ناشران کُرد به نسبت دهه‌های گذشته روند رو به افزایشی داشته است. اگر در سال‌های دهۀ ۱۳۸۰ تنها با تعداد معدودی ناشر روبرو بودیم (کمتر از پنج ناشر)، به گفتۀ مدیرکل وقت ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان تنها در سال ١٣٩٥ ، ٤٨ ناشر در استان کردستان دارای مجوز بوده‌ که از این تعداد ٣٢ ناشر فعال بوده‌اند. همچنین به گفتۀ کارشناس مسئول امور کتاب و کتابخانه اداره ‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان، از ابتدای سال ١٣٩٧ تا اسفند همان سال، ٢٩٧ عنوان کتاب برای نخستین بار و ٢١ عنوان تجدید چاپ، در این استان منتشر شده که حکایت از افزایش ٢٠ درصدی نشر به نسبت سال گذشته (١٣٩٦) داشته است. این آمارها مربوط به کتاب‌های کُردی و فارسی است. اگرچه نمی‌توان به آمار مسئولان فرهنگی ایران اکتفا کرد و نیز پیگیری‌های ما برای آمار سال‌های بعد نتیجه‌ای دربر نداشت، اما آنچه از نشر کتاب‌های کُردی در ایران شاهدیم روند رو به افزایش آن به نسبت دهه‌های گذشته است. اما آیا می‌توان روند صعودی نشر را به معنای عدم مشکلات صنعت چاپ در این استان‌ها قلمداد کرد؟ و آیا موانع پیشه روی ناشران کُرد زبان همان معضلات ناشران تهران است؟

به گفته‌ی تعدادی از ناشران کُردستانی افزایش شمارگان چاپ کتاب، هرگز به معنای تأمین تسهیلات از سوی دولت نبوده، بلکه یکی از علل آن افزایش طیف کتابخوان و نویسنده‌های کُرد است که ناشران را ترغیب به چاپ کتاب کُردی می‌کند. از سویی دیگر این میزان از چاپ کتاب کُردی در ایران، در رابطۀ نسبی با جمعیت کُردهای ایران آماری خوشبین کننده نیست، در واقع این آمار تنها به نسبت دهه‌های قبل روندی صعودی داشته و کیفیت چاپ و نشر هنوز در این شهرها از درجۀ پایینی برخودار است. با نگاهی دقیق می‌توان تفاوت چشمگیری در تأمین تسهیلات برای ناشران کُردستانی و تهرانی را شاهد بود. دوری از مرکز، اعمال سلیقه در صدور مجوز، نبود امکانات پیشرفتۀ چاپ، عدم تسهیلات دولتی، نظارت شدید بر محتوای کتاب و نبود مکانیزمی منسجم در پخش کتاب تنها گوشه‌ای از مشکلات نشر در میان ناشران کُرد زبان است.

اعمال سلیقه‌ای سانسور برای کتاب‌های کُردی و مذهبی اهل تسنن بیشتر از کتب‌های دیگر است. یکی از ناشران کتب مذهبی می‌گوید: «معمولاَ برای کتاب‌های مذهبی اهل تسنن حکم به حذف موارد زیادی را صادر می‌کنند، با وجود چنین محدودیت‌های اگر کتاب را چاپ کنیم، اصل مسائل مطرح شده را وارنه ارائه می‌دهیم، به همین خاطر در بسیاری موارد تصمیم می‌گیرم کتاب را چاپ نکنیم.»

در این گزارش سراغ تعدادی از ناشران، کتاب‌فروشی‌ها و نویسندگان در شهر‌های کُردنشین رفتم و درباره‌ی مشکلاتی که امروزه گریبانگرشان است به گفتگو نشستم. اهم معضلات نشر در این شهرها به شرح زیر بود:

تأخیر در صدور مجوز

یکی از مشکلات عدیدۀ چاپ و نشر کتاب‌های کُردی، تأخیر در صدور پروانه‌ی نشر کتاب است. صدور مجوز نشر همیشه یکی از دردسرهای حوزه‌ نشر در ایران بوده است، اما گویی این مشکل برای ناشران کُرد چند برابر است. یکی از ناشران می‌گوید:

«بارها پیش آمده که درخواست ترجمه‌ای به زبان کُردی را خیلی قبل‌تر از ناشرهای تهرانی به وزارت ارشاد اعلام کرده‌ایم ولی مجوز ما یا به کل صادر نشده یا خیلی دیرتر از ناشر تهرانی صادر شده است.»

به نظر می‌رسد مکانیزمی قانونی برای زمان صدور مجوز در وزارت ارشاد وجود ندارد و صدور آن بیشتر بر پایه سلیقه و لابی‌های داخل مجموعۀ وزارت ارشاد است. یکی از ناشران کتب مذهبی اهل تسنن دربارۀ تأخیرهای چند ساله و حتی مفقود شدن درخواست خود در وزارت ارشاد می‌گوید:

«برای کسب مجوز کتاب‌های این حوزه حتی به زبان فارسی، پیش آمده که تا سال‌ها صبر کرده‌ایم و بعد از پیگیری‌های مداوم، شاهد بودم که درخواست ما در هزارتوهای ارشاد گم شده و کسی هم پاسخ‌گو نبوده.»  

دوری از مرکز و پیگیری‌های حضوری کار را برای ناشران کُرد چندبرابر سختر کرده است. بطوریکه ناشر بعد از مراجعات مکرر به سامانه‌ی ثبت مجوز و عدم پاسخ‌گویی مجبور شده حضوراً برای پیگری آن راهی تهران شود. این مورد خود باعث به وجود آمدن هزینه‌های اضافی برای نشر کتاب شده است. ناشران معتقدند اگر بخشی از روند صدور مجوز به مرکز استان منتقل شود تا حدودی می‌تواند روند چاپ و نشر را تسریع بخشید.

دستگاه سانسور حکومتی در ایران هرگونه تاریخ‌نگاری خارج از چهارچوب جمهوری اسلامی را به شدت مطرود کرده و اجازۀ هیچ گونه روایت جدیدی را نمی‌دهد. یکی از مترجمان تاریخ سیاسی کُردستان در این باره می‌گوید: «وقتی ترجمه‌ام را برای مجوز به وزارت ارشاد ارسال کردیم، هرجایی که به تاریخ سیاسی کردستان ایران مربوط می‌شد یا دستور به حذف آن پاره نوشته دادند یا در بعضی موارد خواسته بودند پانوشتی در نقد دیدگاه نویسندۀ اصلی اضافه کنم. آخر سر مجبور شدم کتاب را در کردستان عراق چاپ کنم.»

کمبود امکانات چاپ

کمبود امکانات چاپ معضلی دیگر در نشر کتاب است. استان‌ کردستان از کارگاه‌های پیشرفته‌ی چاپ و صحافی کتاب بی‌بهره است. این معضل باعث شده بخشی از صحافی و چاپ کتاب‌ به خارج از استان، به خصوص به تهران منتقل شود. نبود امکانات لازم برای چاپ، اداراتِ استان را نیز ناچار کرده بخشی از سفارشات خود را به بیرون از استان منتقل کنند. همین مشکل برای چاپ و نشر مجلات و نشریات استان هم وجود دارد. عدم دستگاه چاپ روزنامه، صاحبان نشریات را با مشکلات عدیدۀ روبرو کرده است. بدون شک وجود امکانات چاپ در کردستان موجب کاهش بخشی از هزینه‌های چاپ می‌شود. نبود تسهیلات ویژه به خصوص برای کارگاه‌های چاپ یکی از دلایل عدم رغبت برای تأسیس چاپخانه با امکانات کافی در استان است. یکی از ناشران در این باره می‌گوید:

 «بیمۀ تأمین اجتماعی شامل کارگاه‌های بالاتر از پنج نفر نمی‌شود که این خود باعث عدم توسعه‌ی صنعت چاپ در استان شده است.»

وابستگی ناشران به کارگاه‌های چاپِ بیرون استان و نیز صرف هزینۀ حمل و نقل روند روبه رشد انتشار کتاب را کاهش می‌دهد. ناشران و روزنامه‌نگاران معتقدند وجود تسهیلات کافی برای تأسیس چاپخانه با امکانات کافی می‌تواند کمک شایانی به پیشرفت صنعت چاپ در این استان بکند.

حذف و سانسور کتاب

سانسور کتاب در ایران چنان با مجوز آن گره‌خورده است که نمی‌توان با اطمینان از کتابی گفت که خراش تیغ سانسور به تن‌اش نخورده باشد. اگرچه سانسور چنان در جامعۀ فرهنگی ایران رسوخ کرده که نویسنده و ناشر را ناچار به «خودسانسوری» می‌کند اما گویی اعمال سلیقه‌ای سانسور برای کتاب‌های کُردی و مذهبی اهل تسنن بیشتر از کتب‌های دیگر است. یکی از ناشران کتب مذهبی می‌گوید:

 «معمولاَ برای کتاب‌های مذهبی اهل تسنن حکم به حذف موارد زیادی را صادر می‌کنند، با وجود چنین محدودیت‌های اگر کتاب را چاپ کنیم، اصل مسائل مطرح شده را وارنه ارائه می‌دهیم، به همین خاطر در بسیاری موارد تصمیم می‌گیرم کتاب را چاپ نکنیم.»

بر طبق گفته‌های این ناشر حساسیت دستگاه سانسور بر کتب مذهبی و تاریخی بیشتر از کتاب‌های دیگر است و کتب مذهبی اهل تسنن فقط به شرط درج «ویژه اهل سنت» یا عباراتی از این دست «براساس منابع اهل سنت» موفق به اخذ مجور نشر می‌شوند.

 از سویی دیگر ناشران کُرد اجازه چاپ کتاب‌های با محوریت تاریخ سیاسی کردستان را یا به‌کل ندارند یا با حذف بخش‌های از متن کتاب روبر می‌شوند. دستگاه سانسور حکومتی در ایران هرگونه تاریخ‌نگاری خارج از چهارچوب جمهوری اسلامی را به شدت مطرود کرده و اجازۀ هیچ گونه روایت جدیدی را نمی‌دهد. حذف‌های مکرر از متن کتاب و یا دستور به حاشیه‌نویسی برای متون ترجمه شده، نویسنده و ناشر را با معضلات جدی روبرو کرده است. یکی از مترجمان تاریخ سیاسی کُردستان در این باره می‌گوید:

«وقتی ترجمه‌ام را برای مجوز به وزارت ارشاد ارسال کردیم، هرجایی که به تاریخ سیاسی کردستان ایران مربوط می‌شد یا دستور به حذف آن پاره نوشته دادند یا در بعضی موارد خواسته بودند پانوشتی در نقد دیدگاه نویسندۀ اصلی اضافه کنم. آخر سر مجبور شدم کتاب را در کردستان عراق چاپ کنم.»

عدم آموزش با زبان کُردی

آموزش با زبان کُردی، از جمله مطالباتی‌ست که توسط فعالان مدنی از همان اوایل انقلاب در شهرهای کُردنشین مطرح بوده است. اگرچه در اصل پانزده قانون اساسی با قوانینی از این دست برخورد داریم: «زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد ولی‏ استفاده‏ از زبان‌های‏ محلی‏ و قومی‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏‌های‏ گروهی‏ و تدریس‏ ادبیات‏ آنها در مدارس‏، در کنار زبان‏ فارسی‏ آزاد است‏.» اما هرگز اجازه‌ی تدریس زبان کُردی در مدارس شهرهای کُردنشین داده نشده است. این مورد باعث شده، تعداد خوانندگان زبان کُردی به شکل چشمگیری کاهش یابد. یکی از کتاب‌فروشی‌های در این باره می‌گوید:

«من در کتاب‌فروشی‌ام هم متن کُردی تعداد از رمان‌نویسان کُرد را دارم هم ترجمه‌ی فارسی آنها، اما فروش ترجمه‌ها به مراتب بیشتر از زبان اصلی است.»  

میزان فروش آثار ادبیات کودک با زبان کُردی حتی به یک درصد آثار فارسی هم نمی‌رسد چون در هیچ مدرسۀ زبان کُردی آموزش داده نمی‌شود و تنها تعدادی از خانواده‌ها بچه‌هایشان را به انجمن‌های آموزش کُردی می‌سپارند؛ انجمن‌های که با هزاران مشکل حکومتی برای آموزش روبرو می‌شوند.

عدم آموزش با زبان مادری موجب شده، تنها خوانندگان کتاب‌های کُردی، نویسندگان کُرد یا آن طیف فرهنگی باشد که خود به شکلی دغدغۀ نوشتن با زبان کُردی را دارد، باشد. واضح است بهرمندی از چاپ کتاب‌های درسی و کمک درسی یکی از امتیازات چاپ برای ناشران محسوب می‌شود، اما این امتیاز به‌کل از دسترس ناشران کُرد خارج است. یکی از ناشران معتقد است:

 «حتی اگر آموزش با زبان مادری در مدارس ایران مجوز نمی‌گیرد می‌توان واحدهای برای آموزش آن درنظر گرفته شود، این واحدها نیاز به کتاب دارند و ناشران می‌توانند از این فرصت استفاده کنند».

یک نویسندۀ ادبیات کودک می‌گوید:

«میزان فروش آثار ادبیات کودک با زبان کُردی حتی به یک درصد آثار فارسی هم نمی‌رسد چون در هیچ مدرسۀ زبان کُردی آموزش داده نمی‌شود و تنها تعدادی از خانواده‌ها بچه‌هایشان را به انجمن‌های آموزش کُردی می‌سپارند؛ انجمن‌های که با هزاران مشکل حکومتی برای آموزش روبرو می‌شوند.»

اگرچه آمارهای نشر، از افزایش نشر کتاب‌های کُردی و فعالیت ناشران خبر می‌دهد اما این آمار ارتباطی با پشتیوانه‌های دولتی این صنعت در کُردستان ندارد. وجود رسانه‌ها کُردی خارج از ایران طیف مخاطب و نویسندگان متون کُردی را افزایش داده است و موجب ترغیب ناشران در این عرصه شده است. بسیاری از ناشران کُرد برای تأمین هزینۀ چاپ و نشر ناچار به دریافت پول از نویسنده‌ها می‌شوند، چراکه موانعی که حکومت اسلامی برای آموزش زبان کُردی قرار داده است به شکل مستقیم مخاطب این زبان را در ایران کاهش داده است. از سویی دیگر عدم مکانیزمی برابر در ارائۀ تسهیلات نشر، ناشران کُرد را کم‌کارتر از آن چیزی کرده است که باید باشند.