در روزهایی که از یک سو‌ نیروهای حکومتی با استقرار خودروهای گشت ارشاد و از سوی دیگر اشخاص نزدیک به حکومت در سطح شهر و سایر اماکن عمومی با ایجاد رعب و وحشت، توهین، تحقیر، اذیت و آزار و با توسل به رفتارهای خشونت‌آمیز اقدام زنان را به دلیل آنچه از جانب حکومت «بی‌حجابی» خوانده می‌شود، سرکوب و بازداشت می‌کنند، در گوشه‌ای دیگر و به دور از چشم همان نیروهای حکومتی و «آمران به معروف و ناهیان از منکر»، تجاوز یک معلم به چندین دانش‌آموز دختر و همزمان تلاش مسئولان دولتی برای پنهان‌کاری این موضوع خبرساز می‌شود.

روز چهارشنبه ۲۹ تیرماه، علیرضا موسوی‌نژاد، مدیرکل آموزش و پرورش خراسان جنوبی خبر «آزار جنسی» یک معلم به دختران دانش‌آموز در شهرستان فردوس را تایید کرد.

او اعلام کرد:

«به محض اطلاع از این موضوع و اذیت و آزار کودکان در شهرستان فردوس پیگیری مستمر را در دستور کار‌‌ قرار داده که منجر به تشکیل پرونده در دادگستری و هیات رسیدگی به تخلفات اداری شده است.»

تایید این خبر از سوی این مسئول دولتی پس از آن صورت گرفت که یک روز قبل، کاربران شبکه‌های اجتماعی پس از رسانه‌ای شدن تجاوز یک معلم ۵۵ ساله به ۱۸ دختر دانش‌آموز هشت تا ۱۱ ساله به شدت نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند.

برخی از کاربران نیز بار دیگر «فقدان قانون حمایت از کودکان و نوجوانان» و «ضعف نظام آموزش و پرورش» در رابطه با آموزش‌های جنسی به کودکان که چگونه در مقابل با فرد آزارگر از خود مراقبت کنند را از دلایل تکرار وقوع این دست از اتفاقات دانستند.

معلمِ آزارگر

این معلمِ مرد ۵۵ ساله با هویت (م.د) که ۲۸ سال سابقه فعالیت در آموزش و پرورش را دارد، به گفته دانش‌آموزان آزاردیده اصرار داشته کلاس‌های تقویتی به صورت انفرادی برگزار شود.

او خارج از ساعت آموزشی به بهانه‌ برگزاری کلاس‌های خصوصی در پارکینگ منزل شخصی خود برای دانش‌آموزان دختر، اقدام به تعرض جنسی به آنان کرده است.

تاکنون شمار شاکیان این پرونده از سوی مراجع قضایی و نسخه‌‌ای که از حکم دادگاه منتشر شده، هفت نفر از این معلم شکایت کرده‌اند؛ این درحالی‌ست که وبسایت «مُنیبان» تعداد دانش‌آموزانی را که از سوی این معلم مورد آزار قرار گرفته‌اند، دست‌کم ۱۸ نفر اعلام کرده است.

این معلم در حکم دادگاه کیفری دو شهرستان فردوس در تاریخ ۲۸ خردادماه ۱۴۰۱ به سه اتهام «آزار و اذیت جنسی تماسی»، «بهره‌کشی جنسی از طریق در اختیار گرفتن طفل» و «در دسترس قرار دادن محتویات مستهجن و مبتذل برای اطفال و نوجوانان» مجموعا به پنج سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از اقامت در استان خراسان جنوبی محکوم شده است.

آزار جنسی کودکان و آسیب‌های روحی و روانی

در تعاریف و نوشته‌ها کودک آزاری یکی از عمومی‌ترین موضوعات در جامعه است که به عنوان نقض حقوق اساسی بشر و یک نگرانی جدی در مورد بهداشت عمومی در جوامع گوناگون شناخته شده است.

دکتر موریس ستودگان، محقق و روان‌درمانگر سیستمی، می‌گوید با این حال، اندازه‌گیری دقیق شیوع تجاوزها بسیار دشوار است، زیرا اکثرا به خاطر شرم و عواقب اجتماعی آن در ایران گزارش نمی‌شود.

اما اقدامی که اخیرا در شهرستان فردوس انجام گرفته، ممکن است خانواده و کودکان آزار دیده را با چه آسیب‌ها و مشکلات روحی و روانی‌ مواجه کند؟

موریس ستودگان، در پاسخ به این پرسش به زمانه می‌گوید که نخست باید مشخص کنیم که شخص متجاوز، پدوفیل (کودک آزار) است و باید حتما مورد درمان قرار بگیرد و اجازه ندارد که با بچه‌های دیگر کار کند:

«متاسفانه در تمام دنیا اتفاقاتی از این دست در مدارس دیده می‌شوند و معمولا تعارض‌ها چه به دختران و چه به پسران در محیط امن مدرسه، خانه، اماکن ورزشی و سفرهای مدرسه صورت می‌گیرد. اینگونه واقعه‌ها که گونه‌هایی از تروما هستند اثرات دراز مدت متفاوت روی کودکان و خانواده‌ها دارد. تروما یک ضربه روحی ناشی از یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل و انتظار توسط شخص می‌باشد. این نوع ضربه‌های روانی، تروما روحی نامیده می‌شود که ممکن است در اثر حوادث گوناگون طبیعی، جنگ، خشونت عمدی و تعرضات و تجاوزات جسمی و روحی خود را به اشکال گوناگون نشان دهد.»

به گفته ستودگان، این گونه شوک یا آسیب به شدت و حدت آن یا دفعات تکرار آن بستگی دارد و بنا بر اصل مقابله با مشکلات می‌تواند در کودکان و خانواده‌ها، گوناگون تجربه و احساس شود، ولی اساسا به همان اندازه شدت عمل می‌تواند آینده و سرنوشت آسیب‌دیدگان و خانواده‌ آنان را مخصوصا در فرهنگ ایران که تابوهای فراوان وجود دارد، تحت تاثیر قرار دهد.

این محقق و روان‌درمانگر سیستمی در ادامه می‌گوید، مشکلات روحی و روانی، احساس گناه و اضطراب، پانیک و گاهی اختلالات روانی برای کودکان فراوان خواهد بود، اگر سریعا به درمان پرداخته نشود:

«علاوه بر اضطراب و فِلَش‌بک‌-های روانی در آینده می‌تواند حتی سبب عدم اطمینان از برقراری ارتباطات عاطفی و جنسی و حتی تنفر از بدن خود شود. حتی می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که این دختران و کودکان در آینده اثرات تخریبی این فاجعه به دلیل شرم و احساس گناه را بر اعتماد به نفس و عزت نفس خود تجربه خواهند کرد و خانواده‌های کودکان آزاردیده با عواقب آن مانند احساس گناه و شرم و همچنین با احساس نقص در تربیت روبه‌رو می‌شوند.»

آسیب‌هایی که سال‌ها با آزاردیده باقی می‌ماند

صبا آلاله، روانشناس بالینی به زمانه می‌گوید آسیب‌هایی که ما در دوران کودکی می‌بینیم می‌تواند نه تنها در همان دوران کودکی تمام عملکرد و عوامل زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه رد این آسیب‌ها را می‌توان در دوران بزرگسالی نیز مشاهده کرد:

«اینکه آزارهای جنسی چه پیامدهایی می‌تواند برای کودک داشته باشد، بحث بسیار گسترده‌ای است. تمام آزارهای جنسی؛ از گفتاری، دیداری، تصویری و تمام آن چیزی که در قالب آزارهای جنسی برای کودکان است، بسیار منزجر کننده و آسیب‌زا است، ولی میزان آسیب‌دهی آن در کودکان می‌تواند متفاوت باشد. مساله تعرض جنسی و تجاوز بالاترین و عمیق‌ترین لایه از آزارهای جنسی است که می‌تواند آسیبی را به کودکان وارد کند که نه تنها حتی قابل درمان نباشد، بلکه این پدیده کودکان را به پروسه‌های خیلی عمیق‌ترِ مسائل روان‌پزشکی ببرد.»

ارتباط‌ عاطفی و خانوادگی‌کودکانی که مورد آزارهای جنسی و تعرض قرار می‌گیرند به شدت مختل می‌شود.

آلاله، در همین ارتباط چنین می‌گوید:

«در کودکان تصور این است که والدین را مسئول حفاظت از خود می‌دانند؛ یعنی چون من توانایی مراقبت از خود را ندارم، والدین باید از من محافظت کنند. زمانی که این اتفاق برای کودکان می‌افتد، کودکان والدین را مسئول می‌دانند به این دلیل که چرا پدرم، مادرم یا مراقب‌هایم من را مورد حمایت قرار ندادند که این اتفاق، احساسات ناخوشایند و آسیب‌ها به من نرسد. اینجاست که اولین رابطه عاطفی کودک با والدین و افراد امن زندگیِ کودک خدشه‌دار می‌شود و معمولا زمانی که ما ارتباط‌مان با افراد امن زندگی مثل والدین و مراقبین‌مان خدشه‌دار می‌شود، در کودکان این ارتباط به سایر افراد نیز تعمیم داده می‌شود.»

دسترسی به خدمات پزشکی و حقوقی

در کنار دغدغه‌هایی که خانواده‌های دانش‌آموزان آزار دیده در شهرستان فردوس مطرح کرده‌اند، از جمله ترس از اینکه «متجاوز دوباره آزاد شود و سراغ دختر بچه‌های‌شان بیاید»، موضوع دسترسی نداشتن این خانواده‌ها به وکیل و سایر خدمات پزشکی به این دلیل که از اقشار کم‌درآمد، حاشیه‌نشین و ضعیف جامعه هستند، پیگیری این پرونده را از لحاظ پزشکی و حقوقی بسیار دشوار کرده است.

ستودگان در همین زمینه می‌گوید که چون این خانواده‌ها از نظر مالی برای برخورد با درمان و دریافت کمک احتمالا دچار مشکل هستند، می‌توان از مشاوران و مددکاران مدرسه یا حتی از مرکز آسیب‌های اجتماعی کارگاه‌‌های آموزشی برنامه‌ریزی کرد که خانواده‌ها با این مشکل و نحوه برخورد با آن مطلع شوند و از‌ طرف دیگر، کودکان می‌بایست توسط یک درمانگر مجرب آگاه‌سازی و درمان شوند:

 «از دید من یا باید از طرف مدرسه این خرج را متحمل شوند یا قاضی شخص پدوفیل/کودک آزار را مجبور به پرداخت غرامت کند. ما در سوئیس Opferstelle (مرکز حمایت از قربانی) داریم که این مخارج را به عهده می‌گیرند، ولی در ایران این امکان وجود ندارد و شاید برای درمان قاضی باید Schmerzensgeld (جبران خسارت) یا دیه تعیین کند که این کودکان بتوانند درمان شوند.»

در همین رابطه صبا آلاله معتقد است که وقتی کودکان درگیر آزارهای جنسی می‌شوند، حتما باید از سایر کمک‌ها از جمله کمک‌های روان‌شناسی برخوردار شوند و میزان آسیب‌های‌شان شناسایی شود تا مراحل درمانِ مناسب را پی بگیرند و بتوانند با امنیت نسبتا بهتری پا به دوران بزرگسالی بگذارند.

به گفته این روانشناس بالینی، اکثر کودکان به ویژه کودکانی که از خانواده‌های‌ ضعیف و کم‌درآمد جامعه هستند همچنین خدماتی را دریافت نمی‌کنند و معمولا کودکان رها می‌شوند و با همین آسیب‌ها پا به دوران نوجوانی، جوانی و بزرگسالی می‌گذارند:

«یک سری موسسات خدمات اجتماعی و روان‌شناختی به کودکانی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند، ارائه می‌دهند، اما خدمات کافی و گسترده‌ای نیست و خانواده‌ها هم معمولا نه تنها خیلی آگاهی ندارند، بلکه به دلایل گوناگونی آن را نادیده می‌گیرند.»

نبود سیستم آموزشی مناسب

خانواده‌ها، مدارس و همچنین سیستم مددکاری و فعالان حوزه‌های اجتماعی می‌توانند مسئولیت خطیر آگاه‌سازی کودکان در نبود سیستم آموزشی صحیح در رابطه با مسائل خود مراقبتی برای پیشگیری از تجاوز و تعرض جنسی را بر عهده بگیرند.

ستودگان، ضمن پیشنهاد کتابی برای آموزش جنسی با عنوان «من همه را دوست دارم اما» که در ایران نیز در دسترس است، به پنج نکته در آموزش جنسی برای کودکان، اشاره می‌کند:

«والدین باید به کودک یاد بدهند فقط موقع حمام پدر و مادر و موقع درمان پزشک یا پرستار اجازه دارند به بدن او دست بزنند به شرط اینکه قبلا حتما از کودک اجازه بگیرند، والدین باید به کودک بیاموزند که بدن کودک فقط متعلق به خودش است و اختیار بدنش فقط دست خودش است نه هیچکس دیگر حتی والدین، به کودک باید آموخت که “نه” گفتن حق کودک است، باید کودکان بدانند که رازهای بد نباید راز بمانند بلکه برای افراد امن می‌توانند آن‌ها را بازگو کنند و در نهایت باید به کودک آموزش دهیم که چگونه در زمان نیاز کمک بخواهد.»

اما خانواده‌ها و والدین در چنین سیستمی برای اینکه کودکان خود را با مسائل خود مراقبتی آشنا کنند، چه وظایف دیگری بر عهده دارند؟

ستودگان، معتقد است:

«من می‌توانم حدس بزنم که این والدین (دختران دانش‌آموز فردوس) معمولا جوان هستند و دسترسی به اطلاعات آنلاین برای آموزش‌های جنسی به کودکان خود دارند. در سیستم مدارس ایران هنوز جا نیفتاده که به کودکان آموزش جنسی بدهند و خود والدین هم یاد نگرفتند، ولی این بدان معنا نیست که وظیفه‌ای ندارند، بلکه باید تعلیمات لازم را به کودکان بدهند؛ چرا که امروز دسترسی به اطلاعات نسبت به ۲۰ سال قبل کاملا متفاوت است.»

به گفته ستودگان، آموزش‌های جنسی مانند الفبا و ورزش و حساب از ضروریات آموزش در کودکی است که در وهله نخست بر عهده خانواده و بعد از آن از وظایف مدارس است، ولی در سیستم آموزش و پرورش ایران این انتظار را نمی‌توان داشت وقتی هنوز مدارس ما در سیستان و بلوچستان حتی از داشتن آب نوشیدنی محروم هستند.

این روان‌درمانگر سیستمی، همچنین می‌گوید باید علائم هشدار دهنده در رفتار کودکان شناخته شود و والدین وظیفه دارند نسبت به آن آگاه باشند:

«۱. کناره‌گیری کودکان از دوستان یا فعالیت‌های معمول. ۲. تغییر رفتار مانند؛ پرخاشگری، عصبانیت، خصومت، بیش فعالی یا تغییر در انجام فعالیت‌های مربوط به مدرسه. ۳. ترس غیر‌معمول یا از بین رفتن اعتماد به نفس ناگهانی ۴. غیبت مکرر در مدرسه. ۵. اکراه در مدرسه، گویی که او قصد رفتن به خانه خود را ندارد. ۶. دردسر ناگهانی در مدرسه. ۷. تلاش برای فرار کردن. ۸. رفتار بی‌اعتنایی یا سرکشی. ۹. خودزنی یا اقدام به خودکشی. ۱۰. هراس یا ترس ناگهانی. ۱۱. علائم افسردگی. ۱۲. علائم استرس پس از سانحه (PTSD). ۱۳. جلوگیری از داشتن هرگونه تماس بدن.»

صبا آلاله در این باره می‌گوید، موضوع تربیت جنسی و خود مراقبتیِ جنسی از مسائل مهمی است که اغلب به دلایل مذهبی و دینی همواره نادیده گرفته می‌شود که باید از همان دوران کودکی در خانواده آموزش داده شود:

«مطالعات روانشناسی نشان داده است خانواده‌هایی که پروسه تربیت جنسی یا خود مراقبتیِ جنسی را برای کودکان انجام می‌دهند، کودکان کمتر در معرض آسیب‌های آزار جنسی قرار می‌گیرند؛ به دلیل اینکه در ابعاد خود مراقبتیِ جنسی، ما مساله بسیار مهم حریم خصوصی را یاد می‌گیریم. در مسائل مربوط به حریم خصوصی به کودکان آموزش داده می‌شود که اجازه ندهند به هر کسی که بدن آن‌ها را لمس کند و کودکان آشنایی پیدا می‌کنند به لایه‌های پنهانی که نادیده گرفته می‌شوند.»

وظایف جامعه و خانواده‌‌ کودکانِ آزار دیده

واقعه اخیر تجاوز به دختران دانش‌آموز در شهرستان فردوس باید یک تلنگر جدی و مهم برای همه خانواده‌ها باشد. این واقعه باید باعث شود حساسیت اجتماعی نسبت به مقوله آموزش تربیت جنسیِ كودكان بیشتر شود.

در مواجه با چنین شرایطی همواره به ایجاد فضای امن در خانواده و برقراری ارتباط دوستانه با فرزندان تاکید شده است که می‌تواند در جلوگیری از تکرار آن موثر باشد.    

ستودگان، در ارتباط با اینکه خانواده کودک آزار دیده و جامعه چه وظایفی دارند، می‌گوید:

«از دید من خانواده کودکان آزار دیده اگر وظیفه آموزش جنسی به کودکان خود را در سنین متفاوت بنا به درک آن‌ها بر عهده نگیرند خود در این فاجعه نقش دارند؛ چرا که با آگاه‌سازی و ایجاد رابطه سالم و امن با کودکان خود، به آن‌ها این امکان را می‌دهند که کودکان بتوانند به آن‌ها در اینگونه مواقع رجوع کنند و احساس گناه و شرم نداشته باشند. اما در جامعه امروز ایران با اين چشم‌انداز فاصله زیادی داریم. در سیستم فعلی ایران این یک سیاست است که به کودکان آموزش جنسی داده نشود و یا آنطور آموزش داده شود که دختران در ۱۳ سالگی ازدواج کنند.»

به گفته این روان‌درمانگر سیستمی، باید جامعه آگاه شود و جلوی این فاجعه را بگیرد:

«در جامعه‌ای که قانون از متجاوز حمایت می‌کند طبیعتا تجاوز هم رشد می‌کند. از این‌رو ما نیاز به یک سیستم مددکاری اجتماعی و مشاوره و روانشناسی آگاه در مدارس و جامعه داریم که این نقش آگاه‌سازی را به عهده بگیرند‌. من شخصا با بعضی از مدارس ایران با مشاورین و مددکاران در تماس هستم و آنها را برای برنامه‌های آموزش جنسی تشویق می‌کنم اگرچه با مقاومت روبه‌رو می‌شوند، اما عملی می‌شود.»