حدود ۳۰ سال پیش، جوانانی که برای حضور در نشست مجمع جهانی جوانان سازمان ملل متحد در وین، پایتخت اتریش گرد هم آمده بودند، برای نخستین بار پیشنهاد نامگذاری روزی به نام «جوان» را مطرح کردند. این ایده یکبار دیگر نیز در سال ۱۹۹۸ میلادی در کنفرانس جهانی وزرای جوان کشورهای جهان مطرح شد و در نهایت سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۰ میلادی، دوازدهم ماه اوت را به نام «روز جهانی جوان» نامگذاری کرد.
هدف از نامگذاری این روز ترویج راههای مشارکت جوانان در امور مختلف و آگاهیبخشی درباره موانع و مشکلاتی است که مسیر پیشرفت آنان را مسدود میکند. این روز همچنین بر وضعیت نوجوانانی که در آستانه جوانی از امکاناتی مانند آموزش، بهداشت، رفاه و عدالت اجتماعی محروماند نیز تمرکز دارد.
جوانیهای بربادرفته
بر اساس تعریف سازمان ملل متحد افرادی که در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال قرار دارند، جوان محسوب میشوند. این افراد حدود یکششم کل جمعیت جهان را تشکیل میدهند و برآوردها نشان میدهد که بیشتر آنان نیز در کشورهای درحالتوسعه سکونت دارند.
باوجوداین تقسیمبندی سازمان ملل متحد تاکید کرده است که تعاریف کشورهای مختلف جهان را از «جوانی» به رسمیت میشناسد زیرا سن و معنای این واژه در جوامع مختلف متفاوت است. بهطورکلی طبق تعریف جهانی، جوانی یعنی دوران گذار از وابستگی کودکی به استقلال بزرگسالی. مطابق با این تعریف جوان به فردی گفته میشود که در آستانه پایان تحصیلات و انتخاب شغل مناسب است. پس دو مقوله «تحصیل» و «اشتغال» در دوران جوانی اهمیت ویژهای دارند. دو مقولهی که برای جوانان در ایران به هفتخوان رستم شباهت دارد.
گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ حاکی از آن است که حدود نیمی از جمعیت ایران زیر ۳۰ سال دارند. از این میان ۵۱ درصد مرد و ۴۹ درصد زن هستند.
با استناد به این آمار و در نظر گرفتن بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که بالغبر نیمی از جمعیت ایران چشمانداز روشن و مشخصی از آینده خود ندارند و جوانی خود را همچون متولدین دهه ۶۰ و متولدین سالهای پایانی دهه ۵۰ بربادرفته میبینند زیرا حکومت ایران نهتنها مسیر پیشرفت آنان را مسدود کرده بلکه با انواع محدودیتها و ممنوعیتها حقوق اولیهشان را نیز نقض میکند.
راه دشوار دختران برای اشتغال و مشارکت
روز جهانی جوان در سالهای پیشین با موضوعاتی مانند «جوانان و سلامت روان»، «جوانان و مشارکت مدنی»، «راهی بهسوی توسعه پایدار و ریشهکنی فقر»، «فضاهای امن برای جوانان»، «تحول در آموزش» و «نوآوری جوانان برای سلامت انسان و سیاره» برگزار شد.
شعار سال ۲۰۲۲ این رویداد جهانی نیز «همبستگی بین نسلی، ایجاد جهانی برای همه سنین» است. این شعار به دولتها و جوامع یادآوری میکند که برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار باید از توان و ظرفیت همه نسلها استفاده کرد و هیچ نسلی نباید فراموش شود.
نتایج یک کار مطالعاتی در سازمان ملل متحد آشکار میکند که جوانان در بسیاری از نقاط جهان با چهار چالش اساسی اشتغال، مشارکت، سلامت و عدالت روبهرو هستند.
مرور موضوعات روز جهانی جوان در سالهای پیشین و چهار چالشی که سازمان ملل متحد از آنها نام برده بهوضوح آشکار میکند که جوانان در ایران در وضعیت نگرانکننده به سر میبرند. اغلب آنان برای یافتن شغل مناسب دچار دردسرهای مضاعف میشوند، امکان بروز تواناییهای خود و مشارکت در امور مختلف را ندارند و از دستیابی به حقوق بدیهی خود نیز محروم میشوند. این شرایط با شدت بیشتری درباره دختران جوان صادق است، زیرا آنان با انواع تبعیضهای جنسیتی و بگیروببندهای حکومتی نیز مواجهاند.
مرکز آمار ایران پیشتر اعلام کرده بود که کمی بیشتر از ۲۳ میلیون نفر جمعیت افراد شاغل را در ایران تشکیل میدهند و از این میان تنها حدود چهار میلیون نفر آنان زن هستند.
توزیع تبعیضآمیز فرصتهای شغلی در ایران که حکومت با برنامهریزی هدفمند آن را پیش میبرد، محرومیت زنان از دستیابی به شغل مناسب را در پی داشته و کار را بهجایی رسانده که بسیاری از زنان مجبورند بهرغم تحصیلات دانشگاهی، به مشاغل غیررسمی روی بیاورند. مشاغلی که درآمد کمتری دارند، حقوق زنان را در بازار کار تضمین نمیکنند و سختیهای آنها نیز بیشتر است.
سال گذشته معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در ایران اعلام کرد نزدیک به ۲۷ درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهی در ایران را زنان تشکیل میدهند؛ بااینحال سهم آنان از اشتغال در حدود ۱۹ درصد است. این به معنای آن است که ۶۰ درصد زنان تحصیلکرده ایرانی شغل رسمی ندارند و تنها ۴۰ درصد آنان وارد بازار کار شدهاند. تازه این افراد نیز مجبورند قوانین مربوط به حجاب اجباری در محیط کار را رعایت کنند وگرنه شغل خود را از دست میدهند.
آمارهای رسمی حاکی از آن است که ۷۰ درصد زنان ایران که جمعیت قابلتوجهی از آنان را دختران جوان تشکیل میدهند، شغل و درآمد پایدار ندارند و این از آنجا ناشی میشود که حکومت جایگاه زن را در خانه تعریف میکند نه در اجتماع؛ بنابراین نرخ مشارکت اجتماعی و سیاسی آنان را عامدانه کاهش میدهد.
زنان در جمهوری اسلامی ایران در تصمیمگیریهای مهم اجتماعی و سیاسی نقش ایفا نمیکنند، مناصب مدیریتی و حکومتی بین مردان وابسته به حکومت تقسیم میشود و اندک زنان خودی نیز که پستهای مدیریتی میگیرند، در جهت اهداف حکومت برای سرکوب و خانهنشینی زنان حرکت میکنند.
نمونههایی متعددی ازایندست همواره در میان زنان نماینده مجلس و مدیران دولتی مشاهده میشود. انسیه خزعلی معاون رئیسجمهور که طبق وظیفه ذاتیاش باید برای توانمندسازی و حمایت از زنان فعالیت کند، بارها بهصراحت گفته که در جمهوری اسلامی ایران، نقش مادرانگی زن اولویت دارد. او یکبار هم در جمع گروهی از دانشآموزان خردسال دختر آنان را به ازدواج زودهنگام، خانهداری و تربیت فرزندانی همچون قاسم سلیمانی ترغیب کرد.
زنان و نقض آشکار حق بر سلامت
در طول چهار دهه گذشته زنان در جمهوری اسلامی ایران با انواع محرومیتها و محدودیتها مواجه بودند و اکنون با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، نقض آشکار حقوق آنان شدت بیشتری نیز پیدا کرده و حتی سلامت آنان را تهدید میکند.
نتایج چند کار مطالعاتی در کلانشهرهای ایران نشان میدهد که بیش از ۷۶ درصد دختران نوجوان و جوان ایرانی فقر شدید ویتامین دی دارند. ویتامین دی مستقیما از نور آفتاب جذب بدن میشود و دختران ایرانی به دلیل قوانین مربوط به حجاب اجباری در معرض ابتلا به بیماریهایی مانند پوکی استخوان و کمخونی هستند.
تبعیضهای سیستماتیک و ناامنیهایی که گشتهای ارشاد و عاملان حکومت در خیابانها ایجاد میکنند به طور مستقیم روح و روان دختران را نشانه میگیرد و آنان را در معرض خطر ابتلا به اختلالهایی همچون پرخاشگری، خشم، اضطراب و انزوا قرار میدهد.
از سوی دیگر حکومت ایران با تبلیغ کودکهمسری و ارائه مشوقهایی برای افزایش این پدیده، عملا دختران نوجوان و جوان را در معرض انواع بیماریها و حتی مرگهایی قرار میدهد که در پی بارداری و زایمانهای زودهنگام رخ میدهد.
به این موارد باید قوانین مربوط ممنوعیت پیشگیری از بارداری اجباری و سقطجنین را نیز اضافه کرد. جمهوری اسلامی ایران با ایجاد این محدودیتها نهتنها اختیار زنان را از بدنشان سلب میکند بلکه زمینه ابتلای آنان به بیماریهای جسمی، روحی و روانی را نیز فراهم میکند.
عدالت؛ رویای دختران ایرانزمین
مبارزه با هر نوع تبعیض جنسیتی و ایجاد عدالت یکی از اهداف اصلی توسعه پایدار سازمان ملل متحد است. درحالیکه بسیاری از کشورهای جهان برای دستیابی به این هدف تا سال ۲۰۳۰ میلادی خیز برداشتهاند، برقراری عدالت برای دختران جوان ایرانی در حال تبدیل به رویایی دستنیافتنی است.
نتایج آزمون سراسری امسال که موفقیت ۷۰ درصدی پسران را در میان رتبههای اول نشان میداد، سند گویای تبعیضهای جنسیتی در ایران در حوزههای مختلف از جمله آموزش است. دختران بهخصوص در مناطق روستایی و حاشیه ایران از حق دسترسی به مکانهای آموزشی محروماند، علاوه بر آن باید همواره با کلیشههای جنسیتی جامعه سنتی که حکومت نیز آن را تشدید کرده مبارزه کنند تا به حقوق ابتدایی خود برسند.
مجمع جهانی اقتصاد در گزارش جدیدی وضعیت شکاف جنسیتی را در میان کشورهای مختلف جهان بررسی کرد، بر اساس این گزارش رتبه ایران از میان ۱۵۶ کشور جهان ۱۵۰ اعلام شده است و این یعنی اینکه شکاف جنسیتی در ایران در مرز بحران است. درحالیکه برخی کشورهای همسایه مثل ترکیه و عربستان، گامهای موثری برای برقراری عدالت جنسیتی برداشتهاند.
«اشتغال»، «آموزش»، «سلامت» و «مشارکت سیاسی» چهار شاخص موردنظر مجمع جهانی اقتصاد برای تعیین وضعیت شکاف جنسیتی در کشورها است، چهاراصلی که سازمان ملل متحد نیز بر آن تاکید دارد اما دختران جوان در ایران برای دستیابی به آنها باید روبهروی حکومت بایستند.
سازمان عفو بینالملل در گزارشی که فروردین امسال منتشر شد، اعلام کرد زنان ایرانی در سال ۲۰۲۱ میلادی، چه در قانون و چه در عمل، در ارتباط با ازدواج، طلاق، استخدام، ارث و دسترسی به مناصب سیاسی، با تبعیض روبرو بودند. بر اساس این گزارش قوانین تبعیضآمیز حجاب اجباری منجر به آزار و اذیت روزمره، بازداشت خودسرانه، شکنجه و دیگر بدرفتاریها، از جمله محرومیت از دسترسی به آموزش، کار و فضاهای عمومی برای زنان شد.
در آبان ۱۴۰۰ نیز مجلس با تصویب قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» حقوق سلامت جنسی و باروری زنان را بیش از پیش تضعیف کرد. همچنین سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سالگی باقی ماند و پدران همچنان میتوانستند مجوز قضایی برای ازدواج دخترانشان در سنین حتی پایینتر دریافت کنند.
نتیجه این محرومیتها و ممنوعیتها از دست رفتن طراوت، امید و نشاط جوانی است و خطر گرایش دختران جوان را به آسیبهایی همچون کارگری جنسی، خودکشی و اعتیاد افزایش میدهد.