جمعی از پژوهشگران و کنشگران فمینیست بیانیه‌ای نوشته‌اند و به سازوکارهای جنبش غالب روایتگری می‌توی ایرانی با نگاهی انتقادی نگریسته‌اند. این بیانیه نقدی درونی میان کنشگران فمینیست است و خواهان تغییر و بازنگری برخی سازوکارهایی است که در حال حاضر بر جنبش می‌توی ایرانی سایه افکنده است. 

نویسندگان این بیانیه در بند یکم به گشودگی فضای جنبش و اهمیت گفت‌وگوی درونی میان کنشگران فمینیست تاکید کرده و نوشته‌اند: 

«هر روایت آزار، “فضایی” می‌سازد؛ فضایی برای کاستن یا ممتنع کردن امکان آزار جنسی. اساساً کارکرد هر کمپین‌ اجتماعی‌ـ‌مجازی‌ای، خلق فضای جدیدی است برای بسیج کردن نیرویی جمعی علیه آزار و تعرض جنسی. این صدای جمعی می‌تواند سنگری بسازد که از یک‌سو سرپناهی برای آزاردیدگان باشد، از سوی دیگر دامنه‌ خشونت آزارگران را محدود کند و در نهایت به شکل‌گیری نیروی اجتماعیِ حامل تغییر منجر شود. اما همین نیرو و سنگرهای جدید ممکن است آنچنان صلب و انعطاف‌ناپذیر شود که راه را برای “نقد درونی” ببندد؛ آنچنان که هرکس بخواهد بخش یا بخش‌هایی از فضای جدید را به چالش بکشد برچسب “حامی آزارگر” بر پیشانی‌اش داغ می‌شود.» 

به گفته نویسندگان این بیانیه، «وقتی فضای روشنگرِ می‌تو به‌حدی متصلب شود که تمام فضاهای موجود را بر اساس دوگانه حامیان می‌تو/مخالفان می‌تو نظم بخشد»، نه تنها آزارگران بلکه منتقدانِ همدل با می‌تو نیز رانده می‌شوند. به باور نویسندگان، چنین رویه‌ای به از بین رفتن «پویایی و زایایی» می‌تو منجر می‌شود و «می‌‌توی ایرانی را تبدیل به ملک طلق معدودی از “صاحبان فضا” می‌کند.»

متن کامل بیانیه:

متن کامل بیانیه را اینجا بخوانید.

در بند دوم این بیانیه آمده است که متهمان به آزار هم، مخصوصا آن دسته که قدرت رسانه‌ای، شهرت و محبوبیت عمومی بیشتری دارند و می‌توانند در این فضای آنلاین «بازی» کنند، از این امکان به نفع بسیج‌کردن احساسات و کلیشه‌های زن‌ستیزانه‌ای که به‌سهولت و به‌طور روزمره بازتولید می‌شوند و همچنین برای بی‌اعتبارسازی روایات خشونت جنسی سود خواهند جست.

به باور نویسندگان این بیانیه باید از تمرکز بر فرد به جای تمرکز بر فرایند خشونت جنسی بپرهیزیم. اگرچه گاهی برای ناممکن کردن یا دست‌کم پایین‌آوردن احتمال آزارهای جنسیِ افراد دارای قدرت شخصی‌ـ‌اجتماعی در آینده ناچاریم که نام آزارگر را عنوان کنیم اما نام‌آوردن از قدرت‌مندان را نباید به «هدف» جریان می‌تو تبدیل کرد. به گفته نویسندگان: 

«وقتی این نام ‌آوردن به هدف و غایت جریان می‌تو تبدیل شود، فرآیند‌های خشونت جنسی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند. چنین رویه‌ای باعث می‌شود دیگر روایت‌های بدون نام آزارگر که رویه‌های آزار جنسی را تشریح می‌کند چندان چنگی به دل نزنند؛ به این معنا که با جایگزین کردن نام آزارگران به‌جای رویه‌های اعمال خشونت، عملاً عادت‌های ذهنی مخاطب خود را هم شکل می‌بخشیم و مخاطبانی می‌سازیم که در هر روایت بیش و پیش از هرچیز به‌دنبال “نام” می‌گردند.»

در بند ششم این بیانیه آمده است که هرگونه وابستگی به جریان‌های سیاسی نشاندار می‌تواند فرایند انتشار روایت‌ها را متاثر کند. نویسندگان بر این باورند که باید اعضا و گردانندگان جنبش می‌تو به‌گونه‌ای استقلال خود را حفظ کند که راویان را در فضای مسموم و سرکوب سیاسی فعلی ایران، با مخاطره روبه‌رو نکند.  

به گفته نویسندگان این بیانیه فضای می‌تو نباید با ساختن دو کمپ سیاه و سفید، پیشاپیش امکان هر گفت‌وگویی را با فرد متهم به آزار ببندد. آنها در بند هشتم نوشته‌اند که هر متهم به خشونت جنسی، باید امکان حرف زدن داشته باشد، چراکه به باور آنها، وقتی صحبت و شنیدن حرف‌های فرد مورد اتهام، به «حمایت از آزارگر» تعبیر شود، جریان می‌تو آرام‌آرام از دینامیک درونی برای تصحیح و اصلاح خود عاری می‌شود: «ما نیازمند سازوکاری هستیم که متهم فرصت دفاع از خود را بیابد و در برابر روایت‌هایی که دعوی مخدوش بودنش را دارد اعاده‌ حیثیت کند.»

بند نهم این بیانیه بر انحصارزدایی از روایتگری جنسی تاکید کرده است. به باور نویسندگان، می‌تو باید آسیب‌پذیرترین افراد را مد نظر قرار دهد. 

نویسندگان این بیانیه در پایان تاکید کرده‌اند که این بیانیه دعوتی است به گفت‌وگو و مباحثه جمعی.

این بیانیه نخستین گام منسجم کنشگران فمینیست برای تحول‌خواهی و همه‌شمولی در جنبش می‌توی ایرانی است.