طبق آمارهای ثبت شده در مرکز آمار ایران، استان سیستان و بلوچستان دارای بالاترین نرخ‌ها در تورم، بیکاری، بی‌سوادی، فلاکت و فقر است. فعالان حقوق بشر روزانه از بازداشت، اعدام و فشارهای امنیتی بر کنشگران مدنی و فرهنگی این استان خبر می‌دهند. با وجود وعده‌های تبلیغاتی مسئولان کشوری، سیستان و بلوچستان هنوز از بازماندگان تحصیل، بی‌شناسنامه‌ها، کشتار سوخت‌بران، فقر فزاینده و خشکسالی رنج می‌برد.  

فقر اقتصادی

با استناد به آمارهای اقتصادی سال‌های گذشته، درآمد استان سیستان و بلوچستان کمتر از یک درصد تولید ناخالص ملی ارزیابی شده است. حسین مدرسی خیابانی، استاندار استان سیستان و بلوچستان، در نشست بررسی وضعیت تسهیلات اشتغال‌زایی کمیته امداد و بهزیستی (دی‌ماه ١٤٠٠ خورشیدی) این استان را جز سه استانی برشمرد که بالاترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص داده‌اند. طبق گزارش مرکز آمار ایران (١٣٩٩-١٤٠٠) استان‌های سیستان و بلوچستان با ۳۱.۳ درصد، کهگیلویه و بویر احمد با ۳۱.۴ درصد و ایلام با ۳۱.۶ درصد، کمترین آمار اشتغال را به خود اختصاص داده‌اند. یکی از کنشگران فرهنگی بلوچ معتقد است فقر و بیکاری در استان عرصه را بر فعالان فرهنگی تنگ کرده است، او در این مورد توضیح می‌دهد:

«بیکاری و فقر اقتصادی چنان در استان ریشه دوانده است که نمی‌شود بدون در نظرگرفتن آن از ارتقا یا فعالیت فرهنگی صحبت کرد. کسی که نان شب ندارد و برای یک زندگی معمولی دست و پا می‌زند، دیگر فرصتی برای مطالعۀ کتاب، رفتن به سینما و گوش دادن به موسیقی و… ندارد. خود ما هم با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنیم. از جیب خودمان مایه می‌گذاریم ولی متاسفانه چنان وضعیت اقتصادی در اینجا مشکل دارد که بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم صحبت از ارتقای فرهنگ زدن خیانت است چون آنقدر مشکلات معیشتی زیاد است که فرصت نفس کشیدن را نمی‌دهد.»

در کنار بی‌اهمیت کردن زبان مادری توسط حکومت اسلامی، نقش مذهب هم بسیار پر رنگ است. بخش‌های سنی مذهب استان سیستان و بلوچستان به نسبت قسمت‌های شیعه‌نشین آن از توسعۀ کمتری برخوردار است. حقیقتاً دربارۀ بلوچستان حتی نمی‌توان گفت توسعۀ کمتر! چون اصلاً توسعه‌ای در آن وجود ندارد. سیاست‌های تخریب‌گرانۀ اقتصادی و فشارهای مضاعف امنیتی باعث شده توجه مردم تنها به معیشت باشد و فرهنگ و اهمیت زبان مادری خود را فراموش کنند. البته وقتی مردم نان شب ندارند، چگونه می‌توانند از فرهنگ صحبت کنند؟ موسیقی و غنای فرهنگ بومی که در بلوچستان شاهداش هستیم، در کمتر جای منطقه وجود دارد. اما جمهوری اسلامی هرچیزی را با نگاه امنیتی می‌سنجد و مردم را با فرهنگ و هنر بومی خود بیگانه کرده است.

مسئولان استانی مدام از تلاش برای ارتقای سطح فرهنگی استان می‌گویند. استاندار سیستان و بلوچستان در نشست ٢٤ فروردین سال جاری با هیات امنای بنیاد توسعه فرهنگ و هنر سیستان و بلوچستان، نقش فرهنگ و هنر را در توسعه این استان بی‌بدیل خواند و اظهار داشت: بنیاد توسعه فرهنگ و هنر سیستان و بلوچستان وظایف و ماموریت‌های متعددی دارد، به طوریکه به وسیله این بنیاد می‌توانیم در استان و کشور نقش‌آفرینی کنیم. اما این کنشگر صحبت‌های مسولان استان را تنها شعارهای تبلیغاتی می‌داند و می‌گوید:

« می‌توانم به طور قطع بگویم هیچ مسئولی نه در سطح کشوری و نه در سطح استانی، دغدغه‌های فرهنگی استان را درک نمی‌کند و برایش اهمیتی ندارد. استاندار مبلغ سیاست‌های امنیتی جمهوری اسلامی است. اگر مجوز فعالیت فرهنگی یا برگزاری نمایشگاه بخصوصی را با هزار مشقت صادر می‌کنند در راستای تبلیغات خودشان است. از فعالین فرهنگی استان می‌خواهند چهرۀ نظام را پیش مردم بهتر نشان دهند، در حالی‌که جمهوری اسلامی در اینجا هیچ محبوبیتی ندارد. فقر، بیکاری، تورم، خشکسالی، اعدام، دامن زدن به اختلافات مذهبی، نبود برنامه‌ای برای توسعۀ فرهنگی، همه‌وهمه از سیاست‌های مغرضانۀ حکومت به خصوص با ملت بلوچ سرچشمه می‌گیرد. در هیچ جا اجازۀ آموزش زبان مادری را نمی‌دهند، حتی اگر درباره‌اش صحبت کنی به جرم‌های متعدد زندانی می‌شوی. حرف‌های مسئولان نظام جز وعده‌های توخالی چیزی نیست. شکم گرسنه دغدغۀ اقتصادی دارد نه فرهنگی.»

برخی از فعالان بلوچ، سُنی مذهب بودن اکثریت بلوچ‌های ایران را از دلایل تبعیض عمدی و عدم توسعۀ مناطق بلوچ‌نشین از سوی حکومت شیعی جمهوری اسلامی قلمداد می‌کنند. قسمت مرکزی و جنوبی استان سیستان و بلوچستان را سنی‌مذهبان بلوچ تشکیل می‌دهند. بر اساس آمارهای ثبتی موجود در مرکز آمار ایران و نیز سازمان ثبت احوال، تا نیمۀ اسفند سال ۱۴۰۰ خورشیدی، بیش از ١،٦٢٧،٥٠١ شهروند بلوچ در جغرافیای کنونی ایران زندگی می‌کردند که تعداد بیشتر آنها سنی مذهب هستند. با توجه به آمارهای مختلف داخلی و خارجی حدود ٢.٥ درصد ایرانیان با زبان بلوچی تکلم می‌کنند. اما کنشگران فرهنگی بلوچ می‌گویند زبان مادری آنها در کنار مذهب‌شان از دلایل سرکوب و تبعیض در ایران محسوب می‌شود. یکی از فعالان فرهنگی در این باره می‌گوید:

«موانع اقتصادی و فشارهای امنیتی بر ملت بلوچ از سمت حاکمان تهران آنقدر زیاد است که متاسفانه باعث شده است تعدادی از شهروندان بلوچ اهمیتی به زبان مادری خود ندهند. در کنار بی‌اهمیت کردن زبان مادری توسط حکومت اسلامی، نقش مذهب هم بسیار پر رنگ است. بخش‌های سنی مذهب استان سیستان و بلوچستان به نسبت قسمت‌های شیعه‌نشین آن از توسعۀ کمتری برخوردار است. حقیقتاً دربارۀ بلوچستان حتی نمی‌توان گفت توسعۀ کمتر! چون اصلاً توسعه‌ای در آن وجود ندارد. سیاست‌های تخریب‌گرانۀ اقتصادی و فشارهای مضاعف امنیتی باعث شده توجه مردم تنها به معیشت باشد و فرهنگ و اهمیت زبان مادری خود را فراموش کنند. البته وقتی مردم نان شب ندارند، چگونه می‌توانند از فرهنگ صحبت کنند؟ موسیقی و غنای فرهنگ بومی که در بلوچستان شاهداش هستیم، در کمتر جای منطقه وجود دارد. اما جمهوری اسلامی هرچیزی را با نگاه امنیتی می‌سنجد و مردم را با فرهنگ و هنر بومی خود بیگانه کرده است.»

هیچ مسئولی نه در سطح کشوری و نه در سطح استانی، دغدغه‌های فرهنگی استان را درک نمی‌کند و برایش اهمیتی ندارد. استاندار مبلغ سیاست‌های امنیتی جمهوری اسلامی است. اگر مجوز فعالیت فرهنگی یا برگزاری نمایشگاه بخصوصی را با هزار مشقت صادر می‌کنند در راستای تبلیغات خودشان است. از فعالین فرهنگی استان می‌خواهند چهرۀ نظام را پیش مردم بهتر نشان دهند، در حالی‌که جمهوری اسلامی در اینجا هیچ محبوبیتی ندارد. فقر، بیکاری، تورم، خشکسالی، اعدام، دامن زدن به اختلافات مذهبی، نبود برنامه‌ای برای توسعۀ فرهنگی، همه‌وهمه از سیاست‌های مغرضانۀ حکومت به خصوص با ملت بلوچ سرچشمه می‌گیرد. در هیچ جا اجازۀ آموزش زبان مادری را نمی‌دهند، حتی اگر درباره‌اش صحبت کنی به جرم‌های متعدد زندانی می‌شوی. حرف‌های مسئولان نظام جز وعده‌های توخالی چیزی نیست. شکم گرسنه دغدغۀ اقتصادی دارد نه فرهنگی.

فقر تحصیلی

جدول نرخ باسوادی کشور (دی‌ماه ١٤٠٠) نشان می‌دهد تنها استانی که نرخ باسوادی در آن به ٩٠ درصد نرسیده است، استان سیستان و بلوچستان (با ٨٤.٧٥ درصد باسواد) است. آمارهای متعددی از بازماندگان و ترک تحصیل کنندگان این استان منتشر می‌شود. به نقل از خبرگزاری آفتاب‌نیوز، داوود گلی، مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان اظهار داشته است:

«بر اساس لیست اسمی که وزارت آموزش و پرورش در اختیار اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان گذاشته، در بازه زمانی سال ۹۳ تا سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ در واقع ۱۴۸ هزار و ۸۶۰ نفر بازمانده از تحصیل و کسانی که ترک تحصیل کرده‌اند، شناسایی شدند. در همین بازه زمانی با اقداماتی که داشتیم در کل استان حدود ۸۷ هزار و ۱۹۲ نفر از این بازماندگان از تحصیل شناسایی و جذب شدند.»

او در ادامه آمار اسفناکی را اعلام می‌کند و می‌گوید:

«۶۱ هزار و ۶۷۶ نفر بازماندگان و ترک‌تحصیل‌کنندگان در استان سیستان و بلوچستان داریم. از این تعداد بیش از ۱۳ هزار نفر منع خدمات دولتی دارند که عملاً هیچ کاری نمی‌توان برای آنها انجام داد، یعنی یا مشکلات قضایی دارند یا مدارک هویتی ندارند.»

حتی اگر آمارهای دولتی را مستند فرض کنیم، باز از وضعیتی وخیم نشان دارد، بیش از ٦١ هزار بازمانده و ترک تحصیل کرده و ١٣ هزار فردی که منع خدمات دولتی هستند هم اکنون در سیستان و بلوچستان وجود دارند. یک فعال فرهنگی در این باره می‌گوید:

« مسئولان کشور چنان از منع خدمات دولتی می‌گویند که انگار شهروندانی که از خدمات دولتی منع نشده‌اند در رفا و آرامش به سر می‌برند! بحرانی که در استان و به خصوص مناطق بلوچ‌نشین وجود دارد تنها بی‌سوادی و ترک تحصیل نیست. مدارسی که کودکان در آن درس می‌خوانند، بیشتر به خرابه شبیه است تا مدرسه. خیلی از خانواده‌ها قدرت تامین هزینۀ تحصیل فرزندانشان را ندارند. تازه اگر هم تحصیل کنند، کاری وجود ندارد که به عنوان شغل انتخاب کنند. به همین دلیل از همان ابتدا یا به مدرسه نمی‌روند یا خیلی زود ترک تحصیل می‌کنند و به شغل‌های پرخطری مانند قاچاق روی می‌آورند. بعضی از خانواده‌ها فرزندانشان را به مدارس مذهبی می‌فرستند. مدارس مذهبی رایگان هستند و هزینۀ آنچنانی بر خانواده‌ها تحمیل نمی‌کند. بدون شک این سیاست برنامه‌ریزی شدۀ جمهوری اسلامی است. کاری می‌کند که تعصبات مذهبی در میان بلوچ‌های افزایش یابد و آمار بی‌سوادی روزبه‌روز بیشتر شود. شهروندی که به خاطر مشکلات معیشتی و اقتصادی سواد درست و حسابی ندارد، فرهنگ و اعتلای فرهنگی برایش اهمیت نخواهد داشت. با چنین کسی نمی‌توان از موسیقی، ادبیات، سینما و… صحبت کرد چون برایش موضوعیتی ندارد. فرهنگ بسیار غنی بلوچ‌ها با برنامه‌های تخریب‌گرانۀ جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شده است. حکومت می‌خواهد چهرۀ بلوچ‌ها را نزد مابقی ایرانی‌ها خشن، بی‌سواد و متعصب جلوه دهد.»

شهروندی که به خاطر مشکلات معیشتی و اقتصادی سواد درست و حسابی ندارد، فرهنگ و اعتلای فرهنگی برایش اهمیت نخواهد داشت. با چنین کسی نمی‌توان از موسیقی، ادبیات، سینما و… صحبت کرد چون برایش موضوعیتی ندارد. فرهنگ بسیار غنی بلوچ‌ها با برنامه‌های تخریب‌گرانۀ جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شده است. حکومت می‌خواهد چهرۀ بلوچ‌ها را نزد مابقی ایرانی‌ها خشن، بی‌سواد و متعصب جلوه دهد.

یکی دیگر از فعالان فرهنگی بلوچ معتقد است جمهوری اسلامی با سخت کردن شرایط تحصیل در استان درصدد نابود کردن فرهنگ بلوچ‌هاست:

«عدم اختصاص بودجۀ کافی برای آموزش و پرورش و بی‌توجهی به مدارس، روزبه‌روز چهرۀ فرهنگی استان را لکه‌دارتر می‌کند. خیلی از استعدادها در این استان تلف شدند. هنوز هم با نوجوانانی برخورد می‌کنیم که حتی یک کلمه سواد خواندن و نوشتن ندارند. هنوز هم نیمی از استان به اینترنت و مخابرات دسترسی کافی ندارند. در این وضعیت چگونه دانش‌آموز یا دانشجو می‌تواند درس بخواند؟ عدم دسترسی به اینترنت فعالیت خبری ما را هم مختل کرده است و نمی‌توانیم بیشتر اتفاقات ضدِ حقوق بشری که در بلوچستان رخ می‌دهد را گزارش کنیم.»

به گفتۀ محمدجواد آذری جهرمی، وزیر پیشین ارتباطات دولت روحانی، حدوداً ۳۵ درصد روستاهای استان سیستان و بلوچستان هیچ‌گونه امکاناتی برای برقراری ارتباطات مخابراتی و اینترنتی در اختیار ندارند.

 نگاه امنیتی

به گفتۀ فعالان فرهنگی بلوچ، حکومت اسلامی ایران نگاه امنیتی به فعالان مدنی و فرهنگی استان دارد و از هر روشی برای اعمال فشار حداکثری بر آنها استفاده می‌کند. بر اساس گزارش سال ۲۰۲۱ میلادی از کمپین فعالین بلوچ، دست کم ٥٠ شهروند بلوچ در زندان‌های جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند. از این تعداد ۳۴ مورد مربوط به جرائم مواد مخدر، ۷ مورد مربوط به قتل، ۴ مورد بی‌اطلاعی از اتهام وارده، ۳ مورد همکاری با گروهای مخالف و اقدامات مسلحانه و ٢ مورد دیگر مربوط به عضویت بستگان آنها در گروه‌های مخالف بوده است. فشار امنیتی بر فعالان بلوچ روزبه‌روز افزایش می‌یابد و به گفتۀ کنشگران، میزان بازداشت‌ها و اعدامی‌ها در دولت ابراهیم رئیسی چندبرابر شده است. براساس آخرین آمار عفو بین‌الملل، زندان مرکزی زاهدان با ثبت ۱۵ مرگ، بعد از زندان ارومیه در آذربایجان غربی، در رتبۀ دوم بدترین زندان‌های ایران قرار دارد. کمپین فعالین بلوچ می‌گوید تعداد کثیری از از زندانیان زندان زاهدان متعلق به اقلیت محروم بلوچ هستند.

یکی از کنشگران فرهنگی که خود سابقۀ بازداشت در زندان اطلاعات سپاه را دارد می‌گوید:

«هر حرکتی از ملت بلوچ سربزند در جمهوری اسلامی مصداق اقدام علیه امنیت ملی و ضدیت با نظام است. جلوی هر کار فرهنگی و مدنی که منجر به آگاهی جامعه بشود را می‌گیرند. نمی‌شود به کوچکترین برنامۀ آنها اعتراض کرد. حتی وقتی برای مجوز فعالیت فرهنگی به فرمانداری یا استانداری مراجعه می‌کنیم، بیم آن داریم زیرنظر باشیم. بازداشت و سرکوب در تمام مناطق بلوچستان وجود دارد. به بهانه‌های مختلف فعالیت فرهنگی را مسدود می‌کنند. همه چیز را به مذهب و وابسته به جندالله و جیش العدل می‌دانند.»

حتی مسئولان استانی آشکارا از نگاه امنیتی به استان سیستان و بلوچستان صحبت می‌کنند. نمایندۀ ولی فقیه و امام جمعه زاهدان سال گذشته در نود و هفتمین نشست شورای فرهنگ عمومی این استان گفته بود: نگاه به سیستان و بلوچستان از بعد امنیتی باید به نگاه فرهنگی و اقتصادی تغییر کند. این کنشگر در این باره می‌گوید:

« نگاه امنیتی به بلوچستان چیزی نیست که انکار شود. ما هر روز شاهد بازداشت و احضار فعالان هستیم. فعالان مدنی و فرهنگی، نیروی آگاهی بخش و پیشرو بلوچستان هستند و بدون چشم‌داشت سعی می‌کنند مردم را به نسبت فرهنگ اصیل و بومی خود آگاه کنند. با موسیقی و کتاب و زبان مادری آشتی‌شان بدهند. اما حکومت اسلامی وجود این افراد را مضر می‌داند، چون می‌داند در صورت فعالیت آگاهی بخش آنها، دیگر آن جولان همیشگی را در بلوچستان نخواهد داشت. حتی پیگیری‌های ما نشان می‌دهد اختصاص بودجۀ فرهنگی به استان خیلی کمتر از استان‌های مجاور است، همین مقدار بودجه را هم تزریق نمی‌کنند و فقط در شعارها و سخنرانی‌های تبلیغاتی‌شان به آن اشاره می‌کنند. در سال‌های گذشته میزان فشار بر فعالان فرهنگی آنقدر بالا گرفته که تعداد بسیاری از آنها یا در زندان به سر می‌برند یا ناچار شده‌اند از کشور خارج شوند.»

به گفتۀ کنشگران فرهنگی بلوچ، فقر و موانع اقتصادی، نگاه امنیتی به فعالان فرهنگی، آمار فزایندۀ ترک تحصیل، نرخ بالای تورم و بیکاری و نیز عدم اختصاص بودجۀ کافی به استان، از موانع فعالیت فرهنگی در استان سیستان و بلوچستان محسوب می‌شود. استانی که بعد از کرمان پهناورترین استان کشور محسوب می‌شود و به دلیل همسایگی با کشورهای پاکستان و افغانستان از موقعیت بالای استراتژیکی برخوردار است، دارای پایین‌ترین نرخ باسوادی و درآمد ناخالص اقتصادی است. سواحل دریای عمان در شهرستان‌های دشتیاری، چابهار، کنارک و زرآباد در کنار آثار باستانی با قدمت شش‌هزار ساله، باغ‌های میوه‌های گرمسیری و نیمه‌گرمسیری‌، قله‌های بلند و کوه‌های مینیاتوری، طبیعت بکر و بی‌نظیری را به استان بخشید است. اما فعالین بلوچ می‌گویند تمام این موهبت‌های طبیعی به دلیل آنچه آنها استثمار و انسداد در نظام جمهوری اسلامی ایران می‌خوانند، از چشم مردم ایران پوشیده مانده‌اند.