٣٦ سال دارد و دارای دو فرزند است. سال ١٣٩٧، همسرش در حین کولبری با شلیک مستقیم نیروهای مرزی جمهوری اسلامی ایران کشته شد. درباره مرگ او می‌گوید: «نمی‌توانم توصیف کنم آن روز چه بسرم آمد. من، پدر و مادرش، برادرهایش اصرار کردیم آن روز به کولبری نرود، ولی رفت. هروقت می‌رفت دل تو دلم نبود، همیشه منتظر خبر بدی بودم. آخرش هم رسید. وقتی خبر را شنیدم از شدت غم و ناراحتی سه روز نمی‌توانستم حرف بزنم. زندگیمان سخت بود با مرگ‌اش سخت‌تر شد. هیچ ماموری از دلیل کشتنش چیزی نگفت، مثل آب خوردن کشتن و پشت سرشان را هم نگاه نکردن. می‌خواهم سربازی که بهش شلیک کرده، فقط یک ساعت بیاید و زندگی من و بچه‌هایم را ببیند. ببینم آیا می‌تواند این بدبختی را تحمل کند.» نشمیل جزء هزاران زنی است که همسرانشان برای یک لقمه نان، ساعت‌ها کوهستان‌های صعب‌العبور کُردستان ایران را به سمت کُردستان عراق با بارهای ٤٠ الی ٧٠ کیلوگرمی طی می‌کنند و خطر گلوله‌های نیروی انتظامی ایران را به جان می‌خرند.

به ازای هر فرد کولبر، حداقل یک خانواده تحت فشار اقتصادی و روانی وجود دارد، فرزندان، همسران، والدین، برادران و خواهرانی که شب و روز در استرس و انتظار خبر دردناکی به سر می‌برند.

آمارهای متعددی از تعداد کولبران کُردستانی ارائه می‌شود. خبرگزاری‌ دولتی سلامت‌نیوز در سال ١٣٩٥ تعداد کولبران را ٤٠ هزار نفر برآورد کرده است. خبرگزاری ایرنا با استناد به آنچه آمارهای رسمی می‌خواند، در سال ١٣٩٨ تعداد کولبران را ٨٠ الی ١٧٠ هزار نفر تخمین زده است. این ارقام با توجه به افزایش نرخ بیکاری، تورم و شاخص فلاکت در استان‌های کرُدستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام در سال‌های اخیر رشد چشمگیری یافته است.

به ازای هر فرد کولبر، حداقل یک خانواده تحت فشار اقتصادی و روانی در ایران وجود دارد، فرزندان، همسران، والدین، برادران و خواهرانی که شب و روز در استرس و انتظار خبر دردناکی به سر می‌برند. آنها از مردانی می‌گویند که برای نان، جان دادند، و از همسرانی می‌گویند که در سلامت کامل صبح رفتند و شب بدون پا، دست و چشم بازگشتند. این گزارش، واقعیتِ زندگی پر اضطراب و تلخ خانواده‌های کولبران است؛ کسانی که در بیشتر خبرها و گزارش‌های مربوط به کولبری فراموش می‌شوند.

Ad placeholder

زندگیم در یک کلمه غمناک است

با استناد به منابع آماری آژانس خبررسانی کُردپا، در بازه ده ساله ١٣٩٠-١٣٩٩ دستکم ١٥٠٦ نفر در حین کولبری در مرزهای غربی و شمال غربی ایران کشته و زخمی شده‌اند. از این تعداد ٥١٥ مورد کشته، ٩٨٦ مورد زخمی و ٥ مورد مفقودالاثر شده‌اند. این خبرگزاری می‌گوید بالغ بر ٧٣ درصد تعداد مذکور کولبران با شلیک مستقیم نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی کشته و زخمی شده‌اند.

مادر یکی از کولبران کشته شده در مرز سردشت می‌گوید:

«همیشه بهش می‌گفتم کولبری نکند. نمی‌خوایم، هزار بدبختی دارد. خدای ناخواسته می‌زنند. هر بار که می‌رفت تا برمیگشت صد بار می‌مردم و زنده می‌شدم. همیشه برایش دعا می‌کردم.»

او با گریه ادامه می‌دهد:

«دم دمای غروب بود که خبراش را آورداند. زندگیم نابود شد. کمرم شکست. دو سال است روزخوش ندیدم. بچه‌اش آنقدر بزرگ نشد پدراش را ببیند. همسرش الان برگشته خانه پدری. طفلک هم بدبخت شد. از آن موقع نگذاشتم بچه‌های دیگرم کولبری کنند. کولبری کار انسان نیست. از سر بدبختی و نداری این کار رو می‌کرد. آرزوم می‌کنم کسی که بهش شلیک کرد یک روزخوش نبیند. مرگ از این زندگی که من دارم بهتر است.»

خواهر این کولبر جانباخته، او را «شهید» می‌داند و می‌گوید:

« برادرم شهید است. او برای سیر کردن شکم زن و بچه‌اش کولبری می‌کرد. ما هرگز دوست نداشتیم کولبری کند. تنها گلوله که نیست، بهمن و مین و سقوط از کوه و هزار چیز دیگر است. از وقتی شهید شده، پدرم افسرده شده. آن روز مثل همیشه همه گفتیم نرو، اما رفت. می‌گفت اگه نروم چه کار کنم؟ کجا کار پیدا می‌شود؟ راست می‌گفت، اینجا بیشتر مردها کولبری می‌کنند. برای زندگی باید جانشان را بدهند. هرچی میکشیم از دست جمهوری اسلامی است.»

به گزارش خبرگزاری حقوق بشری هه‌نگاو کردستان، تنها در سال ١٤٠٠ خورشیدی، دستکم ٢٣٨ کولبر در مرزهای کردستان زخمی یا کشته شده‌اند که از این تعداد ٤٨ نفر جانباخته‌اند. ١٤١ نفر از تعداد ذکر شده، توسط شلیک مستقیم نیروهای انتظامی ایران، ترکیه و عراق زخمی یا کشته شده‌اند. سهم نیروهای ایرانی از این آمار چندبرابر همتایان خود است: ١٣٦ مورد.

سال گذشته، همسر (نسرین) بدون بار و در حین بازگشت از مرز با شلیک گلوله به سینه‌اش جان داد. او یک فرزند دارد و همسرش بعد از تعدیل نیروی کار در کارخانه‌ای در کرمانشاه ناچار به شهرشان (بانه) بازگشت و مشغول به کولبری شد. نسرین می‌گوید:

«بی‌پناه بودم بی‌پناه‌ترشدم. تنها یک برادر دارم که آن هم کارگر است. یک روز کار دارد و ده روز ندارد. او هم باید خرج زن و بچه‌اش را بدهد. هر وقت همسرم می‌رفت کولبری، از شدت استرس نمی‌توانستم حرف بزنم. به دلم افتاده بود خبری می‌شود. نمی‌توانم بگویم وقتی خبر مرگش را آوردن چه بلای به سرم آمد. حس می‌کردم انسان نیستم، دنیا تاریک شد. آرزو می‌کردم هر سه نفرمان با هم می‌مردیم. کسی نمی‌تواند شرایط من را درک کند. عزیرترین فرد زندگیم را ازم گرفتن و نمی‌دانم به کی و کجا شکایت کنم. با خیاطی، کارگری در مزارع، کلفتی و تمیزکاری منزل مردم، زندگیم را می‌گذرانم. نه خوداش دوست داشت کولبری کند نه من. همیشه می‌گفتم به خدا به این زندگی راضیم لازم نیست کولبری کنی، بلای سرت بیاید من با این بچه و بدون سرپناه چکار کنم؟ زندگیم در یک کلمه غمناک است. خیلی غمناک.»

خبرگزاری‌های کُردزبان از ٧ کشته و دستکم ٢٣ زخمی تنها در ماه آگوست سال جاری میلادی خبر می‌دهند. از ابتدای ماه سپتامبر میلادی تا زمان تنظیم این گزارش (١٠ شهریور تا ١٥ شهریور سال جاری) ١٥ کولبر با شلیک مستقیم نیروهای هنگ مرزی ایران زخمی شده‌اند.

خواهر یکی از زخمی‌های ماه گذشته می‌گوید:

«الان خانه‌نشین شده‌ است. زن دارد، اما بچه ندارد. چند سال است کولبری می‌کند. هیچ کدام از اعضای خانواده دوست نداشتیم کولبری کند. خوداش هم می‌گوید کولبری کار انسان نیست، شرم می‌کنم بگویم کولبرم. دیگر نمی‌تواند کار کند. گلوله به پایش خورده. به خدا پول پای مصنوعی نداریم. خدا را شکر مادرم زنده نیست تا این وضعیت را ببیند، وگرنه از غصه دق می‌کرد. اگر برادرم کار درست و حسابی داشت کولبری نمی‌کرد.»

Ad placeholder

همیشه در انتظار خبر ناگواری هستم

بیشتر کولبران ایران در مرزهای استان کُردستان فعالیت دارند. خبرگزاری حقوق بشری هه‌نگاو می‌گوید: از آمار ٢٣٨ کشته و زخمی سال ١٤٠٠، ١٠١ مورد آنها مربوط به استان کُردستان، ٩١ مورد کرمانشاه و ٤٦ نفر استان آذربایجان غربی هستند. سه استان یاد شده همراه با استان‌های ایلام و سیستان و بلوچستان دارای بالاترین شاخص فلاکت (جمع تورم و بیکاری) در کشور محسوب می‌شوند. با استناد به آمارهای رسمی، میانگین شاخص فلاکت کشور تا پایان سال ۱۴۰۰خورشیدی، ٤٩.٦ درصد ارزیابی شده است. استان‌های کُردنشینِ آذربایجان غربی (با ٦٢.٢ درصد)، کُردستان (با ٥٧.٨ درصد)، کرمانشاه (با ٥٧.٦) و ایلام (با ٥٣.٣ درصد) مانند ١٩ استان دیگر رقمی بالاتر از میانگین کشوری دارند. بیکاری در مرزهای غربی ایران، شهروندان این استان‌ها را ناچار به کولبری می‌کند. اما چیزی که از چشم آمارها مخفی می‌ماند زندگی پراز دلهره رنج همسران آنها ست.

گولاله  ٤٥ سال دارد و با دو فرزند و همسرش در یکی از روستاهای مریوان زندگی می‌کند. او که از بیماری روماتیسم رنج می‌برد می‌گوید:

«چهار سال است همسر و یکی از پسرهایم از سر ناچاری کولبری می‌کنند. پسرم ٢٠ سال دارد. نمی‌دانم چطوری بگویم، هر وقت می‌روند دلم تو دلم نیست. همیشه در انتظار خبر ناگواری هستم. صبح که می‌روند تا برمی‌گردند صد بار بهشون زنگ می‌زنم. بیشتروقت‌ها یا جواب نمی‌دهند یا آنتن نمی‌دهد. همیشه چشمم به در است. خدای نکرده بلایی سرشان بیاید چطوری زندگی کنم. دق می‌کنم. چند وقت پیش دیرتر از شب‌های گذشته برگشتن. صدبار مردم و زنده شدم. بیچاره پسرم بیست سال دارد. کمر و گردنش پر از زخم است. مادرت بمیرد. به خدا دوست ندارم کولبری کنند. هر روز یکی را با گلوله می‌کشند. نمی‌دانم رحم ندارند؟ خدا ندارند؟ زن و بچه ندارند؟ چطور دلشان می‌آید به بچه مردم شلیک کنند. خدا ازشان نگذرد. به خدا کار پیدا نمی‌شود وگرنه هیچ مادر و زنی نمی‌خواهد بچه و همسرش کولبری کنند. زندگی اینجا آنقدر سخت است که اگر روزی کاسبی نکنی برای نان شب محتاجی.»

در اصل ٢٨ قانون اساسی جمهوری اسلامی و با تاکید بر حق انتخاب شغل به شرط عدم مخالفت آن با اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران آمده: «دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.» اما آنچه در کشور و بخصوص استان‌های کُردنشین شاهد هستیم، بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم است.

مرکز آمار ایران، نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به تیرماه ۱۴۰۱ خورشیدی را برای استان ایلام ٤٤,٨ درصد، آذربایجان غربی ٤٤,٦ درصد، کرمانشاه ٣٩,٩ درصد و استان کردستان ٤٠,٤ درصد ارزیابی کرده است. این مرکز، میانگین نرخ تورم نقطه‌ به‌ نقطه را برای تیرماه سال جاری کشور، ٥٤ درصد تخمین زده است. به عبارتی شهروندان ایرانی باید ٥٤ درصد هزینه بیشتری را نسبت به مدت مشابه سال گذشته برای سبد مشخصی از کالاها پرداخت کنند. کارشناسان اقتصادی نرخ تورم نقطه‌ به‌ نقطه را بیشتر از رقم اعلائم شده از سوی مراکز رسمی ایران ارزیابی می‌کنند.

همسر یکی از کولبرهای خانه‌نشین شده درباره او می‌گوید:

«ده سال است ازدواج کردیم. از همان اول کولبری می‌کرد، ولی همیشه نه. بیشتر زمستان‌ها که کارساختمانی کم می‌شد می‌رفت کولبری. زندگی با دو بچه و کرایه‌نشینی واقعاً سخت است. هیچ وقت نخواستم کولبری کند. می‌گفتم به همین که داریم قناعت می‌کنم. نه لباس و کفش می‌خواهم، نه چیز دیگر. اما ناچار بود برود. نمی‌رفت پول کرایه‌خانه و خورد و خوراک معمولی را نداشتیم. پول کولبری نعمت ندارد، نیامده تمام می‌شود. پارسال مامورهای هنگ مرزی بهش شلیک کردن، همسرم از ترس، کول‌اش را ول کرده بود و فرار کرده بود. اما تو مسیر یک مین زیر پایش ترکید. وقتی آوردنش غرق خون بود. الان هم نابینا ست و هم پایش را از دست داده. نمی‌تواند کار کند. نه بیمه داریم، نه حقوق و نه هیچ چیز دیگر. یک آدم خیرخواه بهمان خانه داده تا آواره نشویم. با کلفتی و خیاطی و کمک مردم زنده‌ایم. خدا خیرشان بدهد. اگر مردم نبودن تا حالا مرده بودیم. بچه‌ام شش سال است، به خدا پول کیف و کفش مدرسه‌اش را ندارم. مرگ در این شرایط خیلی بهتر است.»

Ad placeholder

جمهوری اسلامی با کولبرها مانند مجرمین رفتار می‌کند. هیچ گونه بیمه‌ای به شغل کولبری تعلق نمی‌گیرد و حتی شکایت و پیگیری خانواده‌ها برای احقاق حقوق زخمی و جانباختگان‌شان در دادگاهای ایران به جای نمی‌رسد.

به گفته فعالان حقوق بشری کُردستان، دادگاهای ایران به عمد پرونده کولبران را مسکوت می‌گذارند تا خانواده‌ها از پیگیری خسته شوند. یک وکیل در این باره می‌گوید:

«اگر خانواده‌ای شانس بیارد و بعد از پیگیری‌های مداوم و صرف وقت و هزینه‌های بسیار، پرونده‌اش را در دادسرای نظامی به کمسیون سوانح ارجاع می‌دهند. تمام اعضای این کمسیون متشکل از نیروهای انتظامی هستند. یعنی طرف شکایت، خوداش قرار است درباره خوداش قضاوت بکند. نتیجه پرونده مشخص است، در تمام آنها طرف محکوم کولبر است. با انواع گزارش سانحه، کاری می‌کنند رای به نفع خودشان صادر شود. از نقض قوانین گرفته تا معلوم نبود فرد شلیک کننده را در گزارش می‌نویسند. در آخر اعلام می‌کنند فرد خاطی، شخص کولبر بوده و پرونده را مختومه اعلام می‌کنند. دادسرای نظامی توجهی به این موارد نمی‌کند و هرگز کارشناسان بی‌طرف را به بررسی چنین موضوعاتی مامور نمی‌کند. خانواده کولبرها باید خودشان تمام هزینه‌های بیمارستان را پرداخت کنند.»

بر طبق ماده ۳۵ قانون گذرنامه (اصلاحی ١٤/٧/١٣٦٧)، هر ایرانی که از نقاط غیر مجاز وارد کشور شود یا از کشور خارج شود به ۲ ماه تا یک سال حبس و یا جریمه نقدی از یکصد هزار ریال تا پانصد هزار ریال محکوم می‌گردد. در هیچ جای این قانون به اجازه مأموران به شلیک مستقیم اشاره نشده است. اما ماموران انتظامی جمهوری اسلامی بدون در نظرگرفتن مفاد قانون، اقدام به کشتن کولبرهای کاسب می‌کنند. در اصل ٢٩ قانون اساسی نیز آمده است: «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بی‌سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت مکلّف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.» اما آنچه مصاحبه‌شوندگان من می‌گویند، بر خلاف قوانین مصوب و تاکید شده از سوی نظام جمهوری اسلامی است. آنان بدون هیچ پشتوانه‌ای و در سخت‌ترین شرایط اقتصادی و روانی، غم جانباختگان و خانه‌نشین شده‌هایشان را می‌خورند. به قول یکی از مصاحبه‌شوندگان: «این یک زندگی واقعی است، نه فیلم و سریال.»