سیر حوادث در ایران با سرعتی چشمگیر پیش می‌رود و در این شرایط ممکن است هر لحظه مسیر اعتراض‌ها و سرکوب‌ها به گونه‌ای پیش برود که چهره واقعیت دگرگون شود. اتفاقی کوچک می‌تواند به حوادثی بزرگ و غیرقابل پیش‌بینی منجر شود و از این‌رو هر تحلیلی که بر اساس وضعیت امروزی منتشر می‌شود ممکن است در مدتی کوتاه کم‌و‌بیش بی‌اعتبار شود. اما دست‌کم تا همین‌جا چند نکته برجسته‌تر و قطعی‌اند؛ نکاتی که برآمده از مشاهدات از نزدیک و گفت‌وگوهایی شتاب‌زده‌اند:

شکاف میان حکومت و لایه‌های مختلف جامعه بیش از هر زمان دیگری در چهار دهه اخیر حاد و بحرانی شده به گونه‌ای که بسیاری از کسانی که در روزهای گذشته در خیزش خیابانی شرکت کرده‌اند باور دارند که به نقطه نهایی، یعنی فروپاشی تمام عیار حکومت، نزدیک شده‌اند و از این‌روست که از لحظه آغاز خیزش تا امروز هیچ روزی نبوده که شاهد اعتراض در شهرهای مختلف نباشیم. باور آنها و به رخ کشیدن این باور در خیابان سبب شده تا بسیاری از چهره‌های مشهوری که همواره ساکت بوده‌اند نیز به این نقطه برسند که دیگر نمی‌توان شکاف میان حکومت و جامعه را نادیده گرفت و به روی خود نیاورد.

«زمانه» به دنبال انتشار سلسله‌یادداشت‌هایی از فعالان و پژوهشگران درباره وضعیت کنونی، دورنمای آن و مسأله «چه باید کرد؟» است و از فعالان و پژوهشگران دیگر به ویژه در ایران دعوت می‌کند تا تحلیل‌های خود را برای ما بفرستند.
فرم تماس امن در اینجا ؛ برای اطلاعات بیشتر درباره نحوه تماس، به صفحه تماس با ما مراجعه کنید.

دیگر اینکه به همان اندازه که هنوز آینده برای خیزش مردم ناروشن و مبهم است برای حکومت هم چنین است و چه‌بسا تیره‌تر؛ بخشی از این پرسش که «چرا حکومت این‌بار در سرکوب اعتراضات نشانه‌هایی آشکار از ناتوانی نشان داده»، به همین مسئله مربوط است. درواقع تداوم اعتراضات متعدد مردم در شکل‌های مختلف هر روز نور بیشتری بر تیرگی‌های آینده‌ی آنها می‌اندازد و در مقابل بر تیرگی‌های آینده حکومت می‌افزاید.

اگر امروز از مردم حاضر در خیابان بپرسیم که فکر می‌کنید تا کجا می‌توان پیش رفت جوابی صریح دریافت می‌کنیم: تا هر کجا که بتوانیم، تا انتها. پاسخ آنها ریشه در اراده جمعی‌شان دارد و تا امروز این اراده جمعی با تداوم اعتراضات خیابانی و نیز حمایت‌ها و سازماندهی‌هایی که به مرور در حال شکل‌گیری است حفظ شده است. در مقابل، سیه‌روزی آینده حکومت عیان‌تر شده و این باعث ترس بخشی از نیروهای سرکوب هم شده است.

چند پرسش‌ مهم پیش روی قیام مردم قرار دارد که در روزهای آینده پاسخ‌های روشن‌تری پیدا می‌کنند. ما در اینجا و در متن‌هایی دیگر تلاش می‌کنیم برخی از این پرسش‌ها را طرح کنیم و مختصات آنها را تا حدودی نشان دهیم. در اینجا دو پرسشی که حتی برای بخش‌هایی از مردم حاضر در خیابان هم مطرح است طرح می‌شوند:

خیزش اخیر چه تفاوت‌هایی با خیزش‌های قبلی دارد؟

فرم تهاجمی اعتراضات یکی از وجوه تمایز خیزش اخیر است. این به معنای آن نیست که مردم این بار از سر خشم دست به خشونت می‌زنند بلکه به این معنا است که مردم نه تنها می‌خواهند در خیابان حضور داشته باشند بلکه می‌خواهند آن را حفظ هم بکنند و برای همین در مقابل هجوم نیروهای سرکوبگر دست به مقاومت می‌زنند و به سادگی خیابان را رها نمی‌کنند. مردمی که در متن خیزش قرار دارند فکر نمی‌کنند که اگر خشونت طرف مقابل را به خودش برگردانند به شکلی شدیدتر سرکوب می‌شوند. این را تجربه چند روزه آنها نشان می‌دهد. مردم حاضر در خیابان در حال آموختن‌اند و یکی از آموخته‌هایشان این است که مقاومت در برابر خشونت و سرکوب باعث ترس و در مواردی عقب‌نشینی نیروهای سرکوبگر می‌شود.

انسجام اعتراضات وجه تمایز دیگر خیزش اخیر است. انسجام و به‌هم‌پیوستگی قومیت‌ها، اقلیت‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی نشانه‌ای تازه در موج جدید خیزش مردم است. حمایت شهرهای آذربایجان از کردستان، به رغم سابقه اختلافاتی که تا همین چند هفته پیش هم وجود داشت، نکته‌ای حایز اهمیت است که می‌توان در فرصتی دیگر مفصل‌تر به آن پرداخت. اما ذکر این نکته به صورت اجمالی ضروری است که همبستگی و انسجام خیزش اخیر شکل دیگری از اتحاد را پیش روی آینده ایران قرار داده است. اتحادی که بر بستری از کثرت شکل گرفته و نه اتحادی که در آن رهبری خودخوانده فراخوان می‌دهد که با من اتحاد کنید یا به قولی لبیک بگویید.

آیا حکومت با تمام توان سرکوب می‌کند؟ آیا بر اوضاع مسلط است و از این‌رو سعی می‌کند تا جای ممکن از کشتار گسترده جلوگیری کند؟

کشتاری که در آبان ۹۸ شکل گرفت شاید به سوال فوق دامن زده است. در آبان حکومت به شکل افسارگسیخته‌ای دست به کشتار زد و نشان داد که ابایی از این ندارد که به اصطلاح حمام خون راه بیاندازد. اما آیا هربار می‌تواند چنین کند؟ درواقع بخشی از پاسخ در این نکته نهفته است که خیزش اخیر در تداوم موج‌های اعتراضی چند سال اخیر، حکومت را به مرحله‌ای وارد کرده که هنوز توان سرکوب دارد اما امکان‌های سرکوب برایش محدودتر شده است.

https://www.radiozamaneh.com/731568

این که چه چیزی امکان‌های سرکوب را محدود کرده، نه فشارهای بیرونی و بیانیه‌های دولت‌های خارجی، بلکه امکان‌های تازه‌ای است که خیزش اخیر پیش روی جامعه ایران گشوده است. خیزش‌های پیاپی و گستردگی بی‌سابقه جنبش اخیر سبب شده که حکومت مجبور شود به این نکته فکر کند که اگر دست به کشتار وسیع و افسارگسیخته بزند ممکن است تنها به شعله‌ورتر شدن خیزش مردم کمک کند و درواقع خودش را هل بدهد. این البته به معنای این نیست که حکومت در روزهای اخیر دست به کشتار نزده و اعتراضات را تحمل کرده است. بخش زیادی از مردم تا همین امروز کشته، زخمی و بازداشت شده‌اند پس سرکوب و کشتار از لحظه آغاز در جریان بوده است. اما از سوی دیگر، در خیابان به وضوح می‌توان دید که نیروهای سرکوب به کرات فرار می‌کنند، یا حتی یک خیابان یا میدان برای مدتی کوتاه در اختیار معترضان قرار می‌گیرد و گاه حتی تا نیم ساعت خبری از نیروهای سرکوب نمی‌شود.

برای ما که همه سال‌های کوتاه یا طولانی عمرمان در حکومتی استبدادی گذشته و همواره سقف استبداد بالای سرمان بوده، شاید تحقیر شدن نیروهای حافظ استبداد در خیابان و توسط مردمی که چیزی در دست ندارند، در وهله اول عجیب به نظر برسد. اما این واقعیت امروز ما است. برای دقایقی بخشی از معترضان در برخی نقطه‌های شهرهای مختلف از خود می‌پرسند پس آنها کجا هستند؟ آیا حکومت نقشه‌ای دارد که هنوز رو نکرده و به یکباره همه را غافلگیر خواهد کرد؟ به نظر می‌رسد که هیچ نقشه تازه‌ای برای حکومت وجود ندارد و شیوه‌های سرکوب همان شیوه‌های قبلی است. آنچه تغییر کرده، گستردگی، انسجام، فرم هجومی اعتراضات و در مواردی سازماندهی هرچند ابتدایی مردم یا بخشی از نیروهای اجتماعی و سیاسی بوده است.

یکی از فرماندهان نظامی اخیرا گفته اگر پلیس بی‌اعتبار شود دودش به چشم مردم می‌رود؛ و این درواقع یعنی پلیس و نیروهای سرکوب تا همین‌جا هم بی‌اعتبار شده‌اند. اعتبار آنها توان سرکوب و کشتار فوری بوده که تا حد زیادی آن را از دست داده است. حالا آیا این به معنای این است که حکومت به انتها رسیده و در صورت تداوم خیزش خیابانی کار واقعا تمام می‌شود؟ هنوز زود است که بتوان پاسخی قطعی به این پرسش داد اما در صورتی که در آینده نبرد مردم وارد فازهای بعدی مبارزه بشود، انتها دور نیست. تا اینجا دست‌کم نشانه‌هایی هرچند زودرس از آن در افق دیده می‌شود.