تا اینجا به نظر می‌رسد جنبش جاری در ایران، از مترقی‌ترین اعتراضات تاریخ مدرن کشور باشد حتی می‌تواند الگویی برای سایر کشورهای خاورمیانه عرضه کند. شعار «زن، زندگی، آزادی» (ز.ز.آ.) مطالبه‌ای است که با تفسیر اجتماعی قوی از آن خواست رفع همه ستم‌های جنسیتی، ملی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را در خود گرد می‌آورد.

چیزی که امروزه بعد از شعارهای ضد حکومتی بیشتر از هر چیزی توجه‌ها را به خود جلب کرده است، همبستگی و اتحاد بی‌نظیرِ ملت‌ها، زبان‌ها، ادیان و شهرهای مختلف در ایران است. حکومت اسلامی ایران از همان ابتدای زمامداری خود با سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» به شکل سیستماتیک کوشیده همبستگی اقلیت‌ها ساکن در ایران را از میان بردارد، اما جنبش «زن، زندگی، آزادی» گامی بلند در جهت خنثی کردن سیاست‌های ٤٣ سالۀ رژیم اسلامی برداشته است.

در این گزارش، مصاحبه‌شوندگان از انقلابی فرهنگی می‌گویند که با خیزش همگانی مردم، پیشتر از انقلاب سیاسی در ایران در حال رخ دادن است.

همه باهم هستم

ترک‌ها در تبریز در حمایت از کردستان می‌گویند: «آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است». فارس‌ها شعار کُردی (ژن، ژیان، ئازادی) را به فارسی «زن، زندگی، آزادی» می‌خوانند و در جای جای تهران فریادِ «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان» سر می‌دهند. شعارهای که هدف مشترکی را دنبال می‌کنند: برچیدن کل نظام جمهوری اسلامی، هم از لحاظ سیاسی و هم از حیث فرهنگی. یک کنشگر تُرک‌زبان در مورد همبستگی این روزهای ایران می‌گوید:

«اینکه همۀ مردم ایران یک صدا، یک هدف واحد را دنبال می‌کنند، نشانۀ شکست سیاست‌های تبعیض‌آمیز قومیتی در جمهوری اسلامی است. در تمام این سال‌ها سیاست‌مداران حکومت، هر کاری برای جدایی بین اقوام ایرانی کرده‌اند. هر گوشۀ تاریخ اجتماعی جمهوری اسلامی را نگاه کنید به تفرقه‌افکنی‌ و تبعیض قومیتی برخواهید خورد. حکومت اسلامی، تًرک‌ها را نژاد‌پرست، کًردستان را تجزیه‌طلب، عرب‌ها را بی‌کفایت، بلوچستان را ناامن، لُرها را بی‌سواد و… می‌نامد. اما امروز مردم ایران نشان دادند همصدا و همرنگ شده‌اند و همۀ این القاب و عناوین بی‌اساس است و ساختۀ رژیم ارتجاعی اسلامی است. به نظر من اگر این بار هم جمهوری اسلامی را سرنگون نکنیم-که می‌کنیم- حداقل نشان دادیم که ما اقوام ایرانی هیچ مشکلی با همدیگر نداریم و کسی با کسی دشمنی ندارد، بلکه دشمن ما جمهوری اسلامی است.»

جرقۀ اعتراضات از شهرهای کردستان زده شده و در کمتر از یک روز به بیشتر استان‌های ایران و در روزهای بعد، به اکثر شهرهای بزرگ و کوچک سرایت کرد. حتی نام مهسا (ژینا) امینی، دختر ٢٢ سالۀ کردستانی به اسم رمز این اعتراضات بدل شد و در شبکه اجتماعی توییتر، رکورد بیشترین توییت تاریخ این شبکۀ اجتماعی را شکست. دختر معترضی در ایران بر دیوار می‌نویسد: ژینای کردستان، در قلب بلوچستان.

مهسا تنها یک شهروند شهید کُرد نیست، بلکه اسم تمام زن‌ها و مردهایی‌ست که امروز در ایران و در ضدیت با جمهوری اسلامی به پا خواسته‌اند. هیچ وقت از ایرانی بودم تا این اندازه احساس غرور نکرده‌ام. همبستگی ما باعث شده کل دنیا به حرف بیاید. این حرکت کمی نیست. مطمئن باشید اگر این جنبش فقط در کردستان بود، حتی صدای ما به کُردهای اقلیم کردستان هم نمی‌رسید. اما حالا که کل ایران باهم یک هدف را دنبال می‌کنند، همه دنیا نگاهش به ایران است. جنبش ما آشتی بین ملت‌ها و زبان‌ها و ادیان ایرانی‌ست.

یک کنشگر کُرد دربارۀ این میزان از همبستگی ایرانیان با کُردها می‌گوید:

«توصیف اینکه چقدر از این جریان خوشحالم برایم سخت است. دختری از تهران، از بلوچستان، از کرمان و یزد و اصفهان همه یک صدا می‌گویند: من مهسا هستم. مهسا تنها یک شهروند شهید اهل کُردستان نیست، بلکه اسم تمام زن‌ها و مردهایی‌ست که امروز در ایران و در ضدیت با جمهوری اسلامی به پا خواسته‌اند. هیچ وقت از ایرانی بودم تا این اندازه احساس غرور نکرده‌ام. همبستگی ما باعث شده کل دنیا به حرف بیاید. این حرکت کمی نیست. مطمئن باشید اگر این جنبش فقط در کردستان بود، حتی صدای ما به کُردهای اقلیم کردستان هم نمی‌رسید. اما حالا که کل ایران باهم یک هدف را دنبال می‌کنند، همه دنیا نگاهش به ایران است. جنبش ما آشتی بین ملت‌ها و زبان‌ها و ادیان ایرانی‌ست. دیگر برای همۀ ما محرز شده، نه تهرانی‌ها سوسول هستند، نه رشتی‌ها بی‌غیرت، نه اصفهانی‌ها خسیس! تمام برنامه‌های حکومت آخوندی را یک شبه از میان برداشتیم. اگر حتی پیروز هم نشویم دست‌آورد بزرگی داشته‌ایم.»

Ad placeholder

این روزها تهران از پرشورترین شهرهای اعتراضی ایران است. از خیابان ستارخان و صادقیه گرفته تا بلوار کشاورز و تجریش مردم شعار «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان» و «می‌کشیم می‌کشیم هر آنکه خواهرم کشت» علیه جمهوری اسلامی سرمی‌دهند. یک کنشگر فارس، ساکن تهران می‌گوید:

«ظلمی که جمهوری اسلامی در حق مردم روا داشته، همۀ ما ایرانیان را شامل می‌شود، چه تهرانی باشیم، چه کردستانی، چه بلوچستانی یا هر جای دیگر. این همه سال جمهوری اسلامی با تبلیغات منفی موجب تفرقه بین اقوام ایرانی شده است. شب و روز توی بوق و کُرنا می‌کردند کردستان و بلوچستان ناامن است، تُرک‌ها ضد فارس‌ها هستند و… اما این خیزش نشان داد ما با هم هیچ مشکلی نداریم و مانند برادر و خواهرهای خونی پشت هم می‌مانیم. مهسا امینی با خواهر من هیچ فرقی ندارد. من مطمئنم، اگر برای خواهر من به عنوان یک فارس ساکن تهران همچین مسئله‌ای پیش می‌آمد، برادران و خواهران کُرد و تُرک و عرب و بلوچ و خلاصه همه برای دفاع به خیابان می‌آمدند. ستم جمهوری اسلامی فراتر از چیزی‌ست که شما در رسانه‌ها می‌بینید. ما باید خیلی زودتر از این‌ها به خیابان می‌آمدیم، آن روزهای که کولبرهای کُرد و سوخت‌بران بلوچ را به گلوله می‌بستند یا در روزنامه‌ها به ضد تُرک‌ها و عرب‌ها می‌نوشند باید مثل این روزها به خیابان می‌آمدیم و با این رژیم مرتجع مخالفت می‌کردیم. اما هنوز هم دیر نشده و تمام قد پشت هم هستیم. دایی مهسا امینی در مصاحبه‌اش گفته بود: “مسئله ما به هیچ‌وجه قومیتی نیست، همه ایران خانوادۀ ماست” من به عنوان یک ایرانی چطوری می‌توانم این میزان از شعور و درک و فهم را نادیده بگیرم و در دفاع از مهساهای کشورم به خیابان نروم.»

ما باید خیلی زودتر از این‌ها به خیابان می‌آمدیم، آن روزهای که کولبرهای کُرد و سوخت‌بران بلوچ را به گلوله می‌بستند یا در روزنامه‌ها به ضد تُرک‌ها و عرب‌ها می‌نوشند باید مثل این روزها به خیابان می‌آمدیم و با این رژیم مرتجع مخالفت می‌کردیم.

  سیاست‌ تفرقه‌افکنی

با گسترش هر روزۀ اعتراضات مردمی ایران، سیاستِ تفرقه بینداز و حکومت کنِ جمهوری اسلامی رسواتر و رسواتر می‌شود؛ سیاستی که بیشتر از ٤٣ سال حکومت‌رانی خود با هر حربۀ به آن دامن زده است. با این همه، یکی از کنشگران کُرد معتقد است ریشۀ تفرقه‌افکنی بین خلق‌های ایران تنها در دورۀ زمامداری رژیم فعلی خلاصه نمی‌شود و عقبۀ آن به حکومت پهلوی برمی‌گردد. او در توضیح می‌گوید:

«جمهوری اسلامی با تمام ادعاهایش، فرقی با رژیم پهلوی ندارد. هر دوتا در بوق تفرقه‌ بین خلق‌های ایرانی دمیده‌اند. هر دوتا مخالف زبان‌ مادری اقلیت‌های ایرانی بوده‌اند و آنها را مسخره کرده‌اند. خوشبختانه مردم ایران با جنبش ضدتبعیض این روزها، خیلی خوب این مسئله را فهم کرده‌اند، وقتی در شعارهایشان می‌گویند: “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” نشان از این درک تاریخی دارد. جمهوری اسلامی دنباله‌رو همان سیاست‌های تبعیض‌آمیز رضاخان و پسرانش است. هر دو رژیم با هزار برنامه و ترفند می‌خواستند خلق‌های ایرانی را دشمن هم کنند. این سیاست‌ تنها محدود به تفرقه‌افکنی میان ملت‌های ایرانی نیست، یعنی مسئله فقط به جدایی بین کُرد و فارس و عرب و تُرک ختم نمی‌شود. حتی در بین کُردها این تفرقه‌ را بوجود آورده‌اند. مثلاً مامورهای اطلاعاتی و فرمانده‌های سپاهی برای سنندج را از کُردهای کرمانشاه و ایلام انتخاب می‌کنند و سنندجی‌ها را برای آنها. این خوداش باعث تفرقه‌ و جدایی بین کُردها می‌شود. البته خوشبختانه ما آگاهیم و گول این سیاست‌ها را نمی‌خوریم. رژیم اسلامی را مانند رژیم پهلوی رسوا می‌کنیم و نمی‌گذاریم دیگر در بوق این جدایی بدمند.»

یک شهروند کُرد از مهاباد، آذربایجان غربی می‌گوید:

«سال‌های زیادی است که جمهوری اسلامی می‌خواهد بین کُرد و تُرک در این استان اختلاف بیندازد. حتی شب‌نامه‌های در روستا و شهرهای کُردنشین این استان توسط عوامل سپاه، اما به اسم آذری‌ها بین مردم پخش می‌کرد که پر از عقاید نژادپرستانه بوداند. یا بدترین مدیرهای کُرد را برای آذربایجانی‌ها و بدترین تُرک‌ها را برای کردستانی‌ها منصوب می‌کند. اینها باعث اختلاف کُرد و تُرک می‌شوند. اما خوشبختانه وقتی از ارومیه تا تبریز و اردبیل شعار «آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است» سر می‌دهند، نشانۀ رسوا کردن جمهوری اسلامی است. این جنبش حداقل به همه فهماند تُرک و کُرد باهم اختلافی ندارند و هر دو یک هدف مشترک را دنبال می‌کنند.»

یک کنشگر تُرک دربارۀ شباهت رژیم پهلوی با جمهوری اسلامی می‌گوید:

« به نظر من فرق آنچنانی باهم ندارند. فقط یکی می‌گوید ایران باستان آن دیگر می‌گوید ایران اسلامی. یکی کوروش را علم می‌کند آن دیگر حسین را. هر دوتا ضد زبان مادری اقوام و ضد اقلیت‌های ایرانی هستند، هر دوتا یک سیاست را در تبعیض و ستم قومی دنبال می‌کنند. مردم ایران آگاه هستند و می‌خواهند اشتباهاتشان را جبران کنند. کسی فکر نمی‌کرد این اعتراضات همچین نتیجه بزرگی داشته باشد. این بار همه پشت هم هستند و همه همراه با هم برای یک ایران تلاش می‌کنیم. به قول شعار بچه‌های دانشگاه تهران: اگر باهم یکی نشیم یکی یکی کشته می‌شیم.»

جمهوری اسلامی با تمام ادعاهایش، فرقی با رژیم پهلوی ندارد. هر دوتا در بوق تفرقه‌ بین خلق‌های ایرانی دمیده‌اند. هر دوتا مخالف زبان‌ مادری اقلیت‌های ایرانی بوده‌اند و آنها را مسخره کرده‌اند. خوشبختانه مردم ایران با جنبش ضدتبعیض این روزها، خیلی خوب این مسئله را فهم کرده‌اند، وقتی در شعارهایشان می‌گویند: “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” نشان از این درک تاریخی دارد. جمهوری اسلامی دنباله‌رو همان سیاست‌های تبعیض‌آمیز رضاخان و پسرانش است. هر دو رژیم با هزار برنامه و ترفند می‌خواستند خلق‌های ایرانی را دشمن هم کنند. این سیاست‌ تنها محدود به تفرقه‌افکنی میان ملت‌های ایرانی نیست، یعنی مسئله فقط به جدایی بین کُرد و فارس و عرب و تُرک ختم نمی‌شود. حتی در بین کُردها این تفرقه‌ را بوجود آورده‌اند. مثلاً مامورهای اطلاعاتی و فرمانده‌های سپاهی برای سنندج را از کُردهای کرمانشاه و ایلام انتخاب می‌کنند و سنندجی‌ها را برای آنها. این خوداش باعث تفرقه‌ و جدایی بین کُردها می‌شود.

این روزها که اعتراضات سراسری در ایران از شور بیشتری برخودار است و تمام ایرانی‌ها را گردهم آورده، جمهوری اسلامی هر سیاستی را، از بازداشت و کشتار گرفته تا منحرف کردن خواسته‌های معترضان، در راستای خنثی‌سازی این همبستگی بکار می‌گیرد. در روزهای گذشته، سپاه پاسداران حملات مکرری را به احزاب کردستان ایران، ساکن در اقلیم کردستان عراق، صورت داده است. ناظران این عملیات را در جهت انحراف افکار عمومی و توجیه تجزیه‌طلبی کُردها از سوی عوامل جمهوری اسلامی برآورد می‌کنند؛ سیاستی که با بیانیۀ مشترک احزاب کُرد رسوا شد. یک کنشگر از تهران در این باره می‌گوید:

« جمهوری اسلامی با این حربه می‌خواهد کُردها را تحریک به اقدام مسلحانه کند. اما خوشبختانه رهبران کُرد آگاه‌تر از این هستند که همچین امتیازی به حکومت بدهند. حتی بیانیۀ آنها به این مورد اشاره می‌کند و می‌دانند در صورت اقدام مسلحانه، جمهوری اسلامی به بهانۀ حضور پیشمرگه‌های کُرد، کردستان و بعد تمام ایران را به خاک و خون می‌کشاند. هرگز حکومت آخوندی فکر نمی‌کرد، همبستگی مردم ایران تا این حد بالا برورد که حتی با حمله به احزاب کُرد، نتواند همراهی مردم را درهم بشکند. می‌خواهند با انگ تجزیه‌طلبی، مابقی ایرانی‌ها را به ضد کردستان بسیج کنند. اما کورخوانده‌اند، دیگر دستشان برای همه رو شده و هرگز نمی‌تواند این اتحاد را از ما ایرانیان بگیرد. کار بجایی رسید که حتی فلاسفۀ بزرگی مثل اسلاوی ژیژک و نوام چامسکی از این همبستگی و اتحاد ما ایرانی‌ها می‌گویند. دیگر کار رژیم اسلامی و هر رژیمی که بنیانش بر تفرقه‌افکنی و تبعیض و ستم باشد تمام است.»

Ad placeholder

اعتراضات ضد حکومتی ایران، همبستگی بی‌نظیری را بین ملت‌های ایرانی ایجاد کرده است. به گفتۀ مصاحبه‌شوندگان من این اعتراضات انقلاب فرهنگی را جلوتر از انقلاب سیاسی رقم زده است. انقلابی که هرگونه تبعیض و جدایی را بین ایرانیان از میان برداشته است. سال‌های متمادی‌ست حکومت اسلامی ایران تفرقه بین تهران و شهرستان‌ها، مرد و زن، شیعه و سنی، مسلمان و نامسلمان و بین تمام ملت‌های ایرانی را در لفافۀ و به صورت پنهانی تبلیغ می‌کند.

Ad placeholder