«محمد» رانندۀ وانت‌بار بین‌شهری در کُردستان است، می‌گوید:

«همه جا ایست بازرسی گذاشته‌اند. بعضی روزها دو سه دفعه بین بوکان و سقز و بانه رفت و آمد می‌کنم، هر دفعه کل ماشین و خودم و موبایلم را می‌گردند. تقریباً هفته‌ای یک بار هم تیم بازرسی را عوض می‌کنند. حتی مسیرهای منتهی به روستاها را هم ایست بارزسی گذاشته‌اند. به همه چیز گیر می‌دهند. نقش پلیس کالا قاچاق، راهنمایی و رانندگی، مرزبانی، گشت ارشاد و چه می‌دانم… نیروی انتظامی و همه را بازی می‌کنند. من کاسبم، کارم همین باربری‌ست، همیشه باید تو جاده باشم. از ترس‌شان تلگرام و واتساپ و اینستاگرامم را پاک کردم. چیز خاصی توش نبود ولی نمی‌خوام بهانه‌یی دستشان بدهم.»

با فروکش کردن نسبی اعتراضات خیابانی در ایران، فضای امنیتی سنگینی بر شهرهای کردستان حاکم شده و زندگی روزانه کُردستانی‌ها را در نظام جمهوری اسلامی مختل کرده است.

به گزارش سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، تنها در نیمه نخست ماه ژانویه ٢٠٢٣ میلادی، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی تنها در کمتر از ١٥ روز، دست‌کم ٩٦ شهروند کُرد را ربوده‌‌اند که از این تعداد ١٣ نفر نوجوان زیر ۱۸ سال هستند. گذشته از بازداشت‌های خودسرانه، حضور مداوم نیروهای نظامی/امنیتی فضای شهرها را به فضای شهرهای جنگ‌زده بدل کرده است.

مأموران مدام در کوچه و خیابان می‌چرخند و هرجا سه چهار نفر جمع شده‌ باشند تذکر می‌دهند. بعضی وقت‌ها موبایل و حتی کیف خانم‌ها را می‌گردند. تقریباً ده روز پیش دو نفر را از ماشین پیاده کردند و با خودشان بردند. وضعیت بدی است.

اختلال در زندگی روزمره مردم

نظامی کردن شهرهای کُردستان، سابقه‌ای به عمر رژیم جمهوری اسلامی دارد. بعد از «فتوای جهاد» روح‌الله خمینی در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ علیه کُردها، فضای امنیتی و نظامی بر شهرهای کردستان مستولی شد.  صدها پایگاه نظامی در داخل و خارج شهرها، جمعیت رو به افزایش نیروهای انتظامی، بازداشت‌های همیشگی، و نظارت و کنترل فعالیت شهروندان، به یک امر عادی تبدیل شده است. با تمام نگرانی‌‌های جمهوری اسلامی نسبت به کُردستان، در سال‌های اخیر ایست بازرسی‌های بین شهری، جز در مناطق مرزی، تقریباً برچیده شده بود. اما اکنون با شروع قیام ژینا با شعار «زن، زندگی، آزادی» و فروکش‌کردن نسبی اعتراضات خیابانی، دوباره مانند سال‌های دهۀ ۱۳۶۰، کُردستان مملو از نیروهای‌های نظامی اسلحه به دستی‌ست که در هر چیز و هر کار و در همه امور زندگی روزانه دخالت می‌کنند.

شهروندی از جوانرود-کرمانشاه در رابطه با حضور نظامی‌ها در این شهر به رادیو زمانه می‌گوید:

«شهر تماماً میلیتاریزه است. جدا از ورودی و خروجی، داخل شهر هم ایست‌بازرسی گذاشته‌اند. مأموران مدام در کوچه و خیابان می‌چرخند و هرجا سه چهار نفر جمع شده‌ باشند تذکر می‌دهند. بعضی وقت‌ها موبایل و حتی کیف خانم‌ها را می‌گردند. تقریباً ده روز پیش دو نفر را از ماشین پیاده کردند و با خودشان بردند. وضعیت بدی است. گیردادن‌های الکی نیروهای انتظامی به مردم باعث شده بازار و خیابان خلوت بشود و معیشت و زندگی مردم مختل شود. شب‌ها کسی جرات نمی‌کند از ساعت یازده دوازده بیرون بیاید. فرقی با شهرهای جنگ‌زده نداریم.»

رسانه‌های کُردزبان از بازداشت ده‌ها نفر در ورودی و خروجی شهرها خبر می‌دهند. بامداد  ١٣ دی‌، مجتبی محمدولی شهروند ٣٧ ساله آبدانان-ایلام در حین بازگشت از تهران توسط نیروهای حکومتی ربوده شد و تاکنون اطلاعی از سرنوشت او در دست نیست. در همین رابطه شش شهروند از روستاهای «کوسه‌کهریزه» و «خورخوره» از توابع مهاباد در روزهای ٢٦ و ٢٧ دی‌ با یورش به خانه‌هایشان بازداشت شدند. به گزارش سازمان هه‌نگاو، ٢٣ دی‌، صلاح موسوی شهروند مهابادی در خیابانِ «منبع» این شهر توسط نیروهای حکومتی ربوده شد. یک شهروند از مهاباد به رایو زمانه می‌گوید:

«فرقی نمی‌کند سن و سالت چقدر است، چه ماشینی سوار شدی یا خانواده همراهت هست یا نه. از هر گوشۀ شهر خارج شوی بازرسی می‌کنند. بازرسی بدنی، موبایل، ماشین، کیف و هر چی داری را می‌گردند. همه‌شان ماسک زده‌اند و اسلحه دارند و با لحن تندی باهات حرف می‌زنند. اگر بین شهر و روستا، هفت هشت تا ایست بازرسی گذاشته باشند، احتمالش هست که در همه این نقاط بازرسی‌ات کنند. دو سه روز پیش پسر عموم را در چهار جا، پشت سر هم بازرسی کرده بودند. می‌گفت در آخرین ایست بازرسی بهشان گفتم تو سه جا بازرسی‌‌ام کردند، چیزی ندارم، همین باعث شد دو ساعت الکی نگهم دارند، وقتی اعتراض کردم گفتند اینجا ما دستور می‌دهیم نه شما! تعریف می‌کرد حتی وقتی اجازه دادند رد شود، یکی از مأمورها از عمد جلو ماشین، پشت به او وایستاده بود، نمی‌توانستم حتی ازش بخواهم کنار برود چون می‌ترسیدم دوباره نگه‌ام دارند، منتظر ماندم خودش کنار برود. رفت و آمد داخل شهر هم همینطوری‌هاست، همه جا مأمور هست.»

شهروندی دیگر از سنندج در خصوص دخالت نظامی‌ها در سطح شهر به رادیو زمانه می‌گوید:

«بدون تعارف بگویم از ترس نیروهای حکومت هر وقت از خانه بیرون می‌روم موبایلم را پاکسازی می‌کنم، اکانت‌ توییترم را غیرفعال می‌کنم و از کانال‌های خبری تلگرام خارج می‌شوم. برای اینها مهم نیست کاری کرده‌یی یا نه، مهم گزارش و دستوری‌ست که درباره‌ات می‌نویسند. می‌توانند فقط به خاطر اینکه فلان کانال خارجی را توی تلگرامت داری بهت گیر بدهند و بازداشت شوی. بعضی وقت‌ها موبایلم را بیرون نمی‌برم. هزارجور پاپوش می‌توانند برایت بدوزند. خیابان‌ و میادین اصلی را پر از مأمور کرده‌اند و به همه چیز گیر می‌دهند. ورودی و خروجی‌های شهر بیشتر کنترل می‌شود اما داخل شهر هم زیاد هستند. حالا بستگی به بخت و اقبال طرف دارد که بازرسی‌اش کنند یا نه.»

فرقی نمی‌کند سن و سالت چقدر است، چه ماشینی سوار شدی یا خانواده همراهت هست یا نه. از هر گوشۀ شهر خارج شوی بازرسی می‌کنند. بازرسی بدنی، موبایل، ماشین، کیف و هر چی داری را می‌گردند. همه‌شان ماسک زده‌اند و اسلحه دارند و با لحن تندی باهات حرف می‌زنند. اگر بین شهر و روستا، هفت هشت تا ایست بازرسی گذاشته باشند، احتمالش هست که در همه این نقاط بازرسی‌ات کنند.

ایجاد اختلال در معیشت مردم

در فضای امنیتی که حکومت اسلامی در شهرهای کردستان به وجود آورده، مأموران تنها به بازداشت و بازرسی‌های خودسرانه اکتفا نمی‌کنند. بررسی‌های رادیو زمانه نشان می‌دهد حضور مداوم مأمورهای نظامی/امنیتی در سطح شهر و روستاها، معیشت مردم را نیز دچار اختلال کرده است. کاسبانی که شغلشان بیرون از شهر و روستاست هر روز با بازرسی‌های متعدد روبرو می‌شوند.

«محمد» رانندۀ وانت‌بار است و درآمدش به خروج از سقز و سفر به شهرهای مجاور بستگی دارد. در پاسخ به سوال من که ایست بازرسی‌ها چگونه کسب و کار او مختل کرده‌اند می‌گوید:

«فاصلۀ سقز با شهرهای بوکان و بانه زیاد نیست. من بیشتر توی این مسیر کار می‌کنم. به همین خاطر خیلی وقت‌ها به باری برمی‌خورم که باید ظرف یک ساعت یا حداکثر یک ساعت و نیم به مقصد برسانم. اگر ده بار هم در طول روز بروم و برگردم، در خروجی و ورودی‌ها ماشینم را بازرسی می‌کنند. کالای خارجی را که مطلقاً اجازه نمی‌دهند، برای کالاهای ایرانی هم باید فاکتور داشته باشیم. وظیفه مأموری هم که آنجا مستقر است بررسی قاچاق کالا نیست. با این حال الکی به فاکتور، یا چه می‌دانم به بار گیر می‌دهند. سواد درست و حسابی هم ندارند، نمی‌فهمند این فاکتورِ خرید خودش سند است. بعضی وقت‌ها یکی دو ساعت آدم را معطل می‌کنند. همین باعث شده تعداد بارهایی که می‌برم کم بشود. هر هفته هم مأمورها را عوض می‌کنند، فکر کنم برای اینکه با آنها رفیق نشویم و کسی را از قلم نیندازند.»

یکی دیگر از راننده‌های بین شهری سقز- ارومیه می‌گوید:

«درآمد ما توی باری‌ست که بین سقز و ارومیه می‌زنیم. این وضعیت باعث شده بار کم شود. بعضی وقت‌ها هم جرات نمی‌کنیم بار بزنیم. حالا چیز خلافی هم جابجا نمی‌کنم. پوشک بچه، یا یکی دو جین لباس خارجی و از این جور چیزها بار می‌زنم. قبلاً بعضی وقت‌ها فقط پلیس کالا قاچاق بود، الان اینهایی که گذاشتند همه کاره‌اند: هم کار مأمور راهنمایی و رانندگی را انجام می‌دهند، هم کالای قاچاق را بررسی می‌کنند و هم وظیفه اطلاعات و سپاه را انجام می‌دهند. حتی مسافر هم کم شده.»

نبود امکانات کافی معیشتی و بالابودن نرخ تورم و بیکاری در کُردستان بیشتر کاسبکاران این منطقه را به مرز وابسته کرده است. تعدادی از این افراد به شغل خطرناک کولبری مشغول هستند. کولبرها که همیشه در معرض کشته و زخمی شدن قرار داشته‌اند، این روزها در فضای نظامی کُردستان در خطر بیشتری قرار دارند.

نظامی‌های لب مرز را هم زیاد کردند. الان خیلی سخت می‌شود رفت کولبری، واقعاً خطرش چند برابر شده است. به قول خودشان برای پاسداری از مرزها آمده‌اند، ولی دروغ می‌گویند برای کشتن و آجرکردن نان ما آمده‌اند. نمی‌شود با آن‌ها حرف زد. جمهوری اسلامی هرچی جانی و قاتل است را برای کُردستان اجیر کرده. زندگی ما سخت بود، سخت‌تر هم شده است.

به گزارش کولبرنیوز، تنها در سال ٢٠٢٢ میلادی، ٢٥٨ کولبر در مرزهای کردستان کشته و زخمی شده‌اند. این تعداد در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، ٢٩٠ نفر ذکر شده است که از این تعداد ٤٦ نفر کشته و ٢٤٤ نفر نیز مجروح شده‌اند. همچنین این آمار می‌گوید کشته و زخمی شدن کولبرها با «شلیک مستقیم نیروهای حکومتی» به نسبت مدت زمان مشابه سال گذشته میلادی، معادل ٤٩ درصد افزایش یافته است. به گزارش رسانه‌های کُردزبان، جمعه ٢٣ دی‌ سال جاری، یک کودک ١٦ ساله با هویت سینا نادری در حین تعقیب و گریز توسط نیروهای هنگ مرزی از ارتفاعات مرزی نوسود سقوط کرد، و دچار شکستگی دست، سر و دندان شد.

یک کاسب کُرد به رادیو زمانه می‌گوید:

«یک کولبر همیشه در خطر شلیک مستقیم نیروهای حکومتی قرار دارد. اما دو سه ماه است این خطر بیشتر شده است. البته فقط بحث کولبری و خروج از مرز نیست، همین مسیر رفت و برگشت داخلی، بدون بار یا چیز خاصی خودش صدها مشکل برایمان دارد. قبلاً وقتی وارد روستاهای اطراف می‌شدیم و بارمان را تحویل می‌دادیم خیلی عادی به خانه برمی‌گشتیم. اما حالا اینقدر ایست بازرسی گذاشته‌اند که عبور و مرور را سخت کرده. نظامی‌های لب مرز را هم زیاد کردند. الان خیلی سخت می‌شود رفت کولبری، واقعاً خطرش چند برابر شده است. به قول خودشان برای پاسداری از مرزها آمده‌اند، ولی دروغ می‌گویند برای کشتن و آجرکردن نان ما آمده‌اند. نمی‌شود با آن‌ها حرف زد. جمهوری اسلامی هرچی جانی و قاتل است را برای کُردستان اجیر کرده. زندگی ما سخت بود، سخت‌تر هم شده است.»

به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی با نظامی‌سازی و امنیتی‌ کردن شهرهای کُردستان، درصدد کنترل اعتراضات در سایر شهرهای ایران است. مشارکت گستردۀ شهرهای کُرد در اعتراضات و متعاقباً حملۀ وسیع نیروهای حکومتی به شهرهای جوانرود، مهاباد و بوکان، از تمرکز کامل جمهوری اسلامی بر این مناطق نشان دارد.

Ad placeholder