Opinion-small2

پس از رد صلاحیت رفسنجانی، مشایی، لنکرانی و ابوترابی فرد توسط شورای نگهبان − که اصلاح‌طلبان/عملگرایان وفادار به جمهوری اسلامی، تیم دولت احمدی نژاد، جبهه‌ پایداری و موتلفه و گروه‌های همراه را نمایندگی می‌کردند − نوعی جابجایی و چینش دوباره در رابطه‌‌ میان نامزدها و جناح‌های سیاسی صورت گرفت که در آستانه‌ انتخابات ما را با یک انتخابات عمدتا پنج قطبی در دور اول مواجه می‌سازد، البته اگر هیچ یک از شش نامزد موجود انصراف ندهد.

انتخابات

احتمال انصراف ولایتی و جلیلی تا آخرین ساعات قبل از رای‌گیری وجود دارد چون چهره‌های فعال جناح اقتدارگرا برای کاهش نامزدهای این جناح در برابر تک نامزد جبهه‌ اصلاح‌طلبان و عملگرایان می‌کوشند.آخرین جبهه بندی‌های سیاسی و نامزدهایشان تا روز قبل از انتخابات بدین قرارند:

روحانی و اصلاح‌طلبان/عملگرایان

پس از رد صلاحیت رفسنجانی، حسن روحانی گروه‌های اصلاح‌طلب وفادار به نظام و ولایت فقیه یعنی کارگزاران و مشارکت و مجمع روحانیون مبارز به علاوه‌ی بخشی از اعضای سابق جامعه‌ی روحانیت مبارز را که به رفسنجانی نزدیک بودند (ناطق نوری) نمایندگی می‌کند.

رضایی و ولایتی منتقد سیاست خارجی و هسته‌ای هشت سال اخیر هستند اما نمی‌خواهند فاصله‌ خود با خامنه‌ای را پر رنگ سازند. از همین جهت آنها فاصله‌ خود را با هاشمی حفظ کرده‌اند.

 قرار گرفتن هاشمی، خاتمی، حسن خمینی و ناطق در پشت سر روحانی پس از انصراف عارف تمام جبهه‌ منتقد سیاست‌های داخلی و خارجی خامنه‌ای بالاخص سیاست هسته‌ای وی را رو در روی نامزد یا نامزدهای دیگر قرار می‌دهد.

رضایی و ولایتی نیز منتقد سیاست خارجی و هسته‌ای هشت سال اخیر هستند اما نمی‌خواهند فاصله‌ خود با خامنه‌ای را پر رنگ سازند. از همین جهت آنها فاصله‌ خود را با هاشمی حفظ کرده‌اند. آنها تنها در مناظره‌ سوم پس از هشت سال به نقد سیاست هسته‌ای کشور پرداختند، سیاستی که مستقیما تحت نظر خامنه‌ای پیش برده می‌شود.

ولایتی و اقتدارگرایان سنت‌گرا

ولایتی در این انتخابات نماینده‌ مؤتلفه و گروه‌های همراه (پس از حذف ابوترابی در صافی شورای نگهبان) به علاوه‌ اکثریت اعضای جامعه‌ مدرسین قم است. روحانیت مبارز هنوز اعلام موضع نکرده است و با تفرقی که در میان اعضا وجود دارد این امر بعید به نظر می‌رسد. مهدوی کنی آن قدر سالخورده و از کار افتاده است که نمی‌تواند اعضا را در موضوعی متحد سازد.

رسانه‌ها و افراد نزدیک به اقتدارگرایان سنت‌گرا در هفته‌ منتهی به انتخابات با حجم زیادی به انتقاد از سعید جلیلی و دیدگاه‌ها و خط مشی‌ها و همکارانش پرداختند. این موضوع بعدا موجب دردسر آنها با بیت و حزب پادگانی خواهد شد.

رسانه‌ها و افراد نزدیک به اقتدارگرایان سنت‌گرا در هفته‌ منتهی به انتخابات با حجم زیادی به انتقاد از سعید جلیلی و دیدگاه‌ها و خط مشی‌ها و همکارانش پرداختند. آنها که هشت سال در برابر سیاست خارجی و هسته‌ای خامنه‌ای سکوت پیشه کرده بودند، یکباره در آستانه‌ انتخابات زبان به انتقاد از جلیلی گشوند که تنها امربر خامنه‌ای است. این موضوع بعدا موجب دردسر آنها با بیت و حزب پادگانی خواهد شد.

قالیباف و نظامی‌گرایان مصالحه‌گرا

قالیباف هیچ گروه و حزبی را نمایندگی نمی‌کند و هیچ گروه و حزبی نیز از وی حمایت نکرده است. او منافع و دغدغه‌های بخشی از فرماندهان سپاه را نمایندگی می‌کند که اولویت را به سر و سامان دادن به وضعیت دولت و اقتصاد در داخل می‌دهند. این بخش از فرماندهان که اکنون به صاحبان شرکت‌های بزرگ تبدیل شده‌اند شرایط کشور را در حال بحران می‌بینند و می‌خواهند مدیری اقتدارگرا فرمان قوه‌ مجریه را در این شراط به دست گیرد.

قالیباف برخلاف محسن رضایی با شعارهای عامه‌گرایانه به میدان رقابت وارد نشده و عمدتا بر منابع مالی همین سرداران متکی است.

قالیباف برخلاف محسن رضایی با شعارهای عامه‌گرایانه به میدان رقابت وارد نشده و عمدتا بر منابع مالی سرداران سپاه متکی است.

وقتی روحانی در مناظره‌ سوم در برابر انتقاد قالیباف از نقش وی در سرکوب دانشجویان از پادگانی بودن شخصیت و سیاست‌های قالیباف به طور غیر مستقیم سخن گفت، دقیقا پایگاه سیاسی قالیباف را مورد حمله قرار می‌داد. قالیباف سیاستمداری است که نظامیان منتفع از شرایط موجود برای تامین منافع خود سال‌هاست آماده کرده‌اند. آنها می‌خواستند وی را در سال ۱۳۸۴ به جامعه بفروشند اما با روی کار آمدن احمدی‌نژاد این کار به سال ۹۲ موکول شد.

جلیلی و نظامی‌گرایان تنش‌گرا

جلیلی در مقابل نماینده‌ آن دسته از نیروهای امنیتی و سپاهی است که اولویت را به تداوم تنش در سیاست خارجی می‌دهند. این دسته در شرایط تحریم و تنش است که می‌تواند از قاچاق کالا و خرید و فروش‌های قاچاقی اسلحه و نفت برخوردار شود. نفت سرگردان ایران بر روی کشتی‌ها عمدتا توسط همین سرداران فروخته می‌شود. مقاومت و ایستادگی‌ای که جلیلی از آن سخن می‌گوید و به آن وجهی ایدئولوژیک می‌بخشد در عالم اقتصاد به سالانه میلیاردها دلار درآمد برای قشری از سپاهیان (“برادران قاچاقچی” به قول احمدی‌نژاد) ترجمه می‌شود.

بخش دیگری از حامیان جلیلی، سپاهیان و بسیجیانی هستند که تصور می‌کنند هنوز حکومت حق آنها را در ازای خدمتی که کرده‌اند (به راه انداختن و روغن‌کاری ماشین سرکوب) ادا نکرده است.

حداد عادل با نیت جلب حمایت این دسته از نظامیان به میدان انتخابات وارد شده بود که موفقیتی نداشت و انصراف داد.

رضایی و عامه‌گرایی روستا- محور

رضایی با شعار بهبود اقتصادی و رسیدگی به سفره‌ غذای مردم آمده اما یارانه‌ سبز و افزایش میزان یارانه‌ها از ۴۵ به ۱۱۰ هزار تومان در وعده‌های وی عمدتا در میان روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک مخاطب پیدا کرده است. در نتایج نظر سنجی‌هایی که عمدتا توسط دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی انجام می‌شوند (و به همین علت نام آنها در رسانه‌های داخلی ذکر نمی‌شود) رضایی وضعیت بهتری نسبت به دیگر نامزدها در روستاها و شهرهای کوچک دارد.

مقاومتی که جلیلی از آن سخن می‌گوید و به آن وجهی ایدئولوژیک می‌بخشد در عالم اقتصاد به سالانه میلیاردها دلار درآمد برای قشری از سپاهیان ترجمه می‌شود.

بقیه‌ نامزدها عمدتا از حفظ یارانه‌های موجود سخن گفته‌اند که با کم ارزش شدن پول ملی و تورم دیگر کارکرد زیادی ندارند و می‌دانند که دولت در تامین همین میزان هم درمانده است. اما رضایی با در برابر خود داشتن تجربه‌ احمدی‌نژاد این وعده‌ها را تنها مسیر برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری می‌داند.

 اگر جلیلی در سیاست خارجی و داخلی بیشترین شباهت را به احمدی‌نژاد و خامنه‌ای دارد رضایی از جهت عامه گرایی اقتصادی شباهتی بیش از دیگر نامزدها به احمدی‌نژاد دارد. او می‌خواهد نفتی را که احمدی‌نژاد بر سر سفره‌های مردم نیاورد به سفره‌های آنها ببرد.

رضایی همانند قالیباف نظامی سابق دیگری است که هیچ حزب و جریان سیاسی از وی حمایت نمی‌کند. جبهه‌ای را که نزدیکان رضایی به نام جبهه‌ ایستادگی در آستانه‌ انتخابات مجلس نهم شکل دادند در همان انتخابات فرو ریخت. رضایی در سه دوره از انتخابات می‌خواسته بدون حزب، بدون حمایت بیت، و بدون پایگاه اجتماعی تنها با شعارهای عامه گرایانه به قدرت برسد، کاری که نه تنها در ایران بلکه در هرجای دیگری از دنیا سخت و بلکه غیر ممکن است.

غرضی هیچ جریان و قشر معینی را نمایندگی نمی‌کند و تلاشی نیز نکرده است تا به چنین وضعیتی برسد.

آرایش جدید سیاسی: دو قطبی ائتلاف‌های خامنه‌ای و علیه خامنه‌ای

آرایش سیاسی فوق به احتمال زیاد پس از انتخابات نیز تداوم خواهد یافت چه افراد و نیروهایی که در انتخابات در کنار هم یا رو در روی یکدیگر قرار گرفتند این کار را از سر مقتضیاتی انجام دادند که فعلا در جامعه وجود دارد و به این زودی‌ها رفع نخواهد شد (تحریم‌ها و سیاست تنش‌زای خامنه‌ای در دنیا به علاوه‌ی کوچک تر شدن کاست حکومتی).

خاتمی و ناطق و هاشمی و سید حسن خمینی در برابر حزب پادگانی که خامنه‌ای و بیت آن را اداره می‌کنند مجبور به همکاری هستند. این همکاری هسته‌ اولیه‌ ائتلاف علیه خامنه‌ای در برابر ائتلاف خامنه‌ای است.

خاتمی و ناطق و هاشمی و سید حسن خمینی در برابر حزب پادگانی که خامنه‌ای و بیت آن را اداره می‌کنند مجبور به همکاری هستند. این همکاری هسته‌ اولیه‌ ائتلاف علیه خامنه‌ای در برابر ائتلاف خامنه‌ای است.

مؤتلفه و جامعه‌ مدرسین و روحانیت مبارز نیز در حالی که فعلا در خطر حذف قرار ندارند مجبورند در برابر دشمن تراشی‌های خامنه‌ای در منطقه و دنیا بایستند و گرنه هر چه در این ۳۴ سال اندوخته‌اند از میان خواهد رفت. خود آنها نیز با یک گام خطا از منظر خامنه‌ای به دو جریان “فتنه” و “انحرافی” (دولت‌های موسوی تا احمدی‌نژاد) خواهند پیوست.

 این گروه‌ها به ازای وفاداری به خامنه‌ای سهم خود را دریافت می‌کنند اما می‌خواهند این سهم تداوم بیابد و خطری آن را تهدید نکند. اگرچه هیچ نیروی سیاسی در جمهوری اسلامی به آنچه در مقایسه با دیگر خودی‌ها دریافت می‌کند راضی نیست و همین امر یکی از رموز رقابت بی وقفه‌ سیاسی میان آنهاست اما نیروهای سهیم در قدرت و ثروت کشور هرچه بیشتر بهره برده باشند بیشتر خواهان ثبات سیاسی هستند. تنها بخشی از نظامیان که از بی ثباتی منتفع می‌شوند از سیاست‌های جاه طلبانه‌ی خامنه‌ای حمایت می‌کنند.