Opinion-small2

پس از انتخابات سال ۸۸ این گونه به نظر می‎رسید که آیت‎الله خامنه‎ای و همراهان او در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی ایران اجازه بازگشت به منتقدان خود را نخواهند داد. حاکمیت امسال یک گام به پیش آمد و در مرحله بررسی صلاحیت نامزدها، اکبر هاشمی رفسنجانی را هم رد صلاحیت کرد. پس از آن تحلیل‎گران رقابت انتخاباتی را یک بازی مهندسی شده خواندند و برخی گروه‎ها و شخصیت‎های سیاسی خواستار کناره‎گیری اعتراضی محمدرضا عارف و حسن روحانی از ادامه رقابت انتخاباتی شدند. بسیاری از مدافعان کناره‎گیری دو نامزد نزدیک به میانه‎روهای مذهبی در ایران، معتقد بودند که حکومت در نظر دارد با معرفی حسن روحانی و محمدرضا عارف به عنوان دو نامزد نزدیک به اصلاح طلبان و اعلام شکست آن‎ها، هم اعتراض آنان نسبت به نتیجه انتخابات سال ۸۸ را غیرموجه و هم اصلاح‎طلبان را فاقد پایگاه اجتماعی نشان دهد.

993784_535062646529223_1223498730_n

بخش‌هایی از اصلاح‎طلبان بازی در چنین شرایطی را بازی دو سر باخت و افتادن در «تله حاکمیت» برای افزایش مشارکت در انتخابات و نمایش انتخابات رقابتی ارزیابی می‎کردند. به‎گونه‌ای که تا ۴۸ ساعت پیش از آغاز رای‎گیری همچنان بحث و گفت‎وگو میان حامیان مشارکت و حامیان تحریم انتخابات ادامه داشت.

در پایان این مدافعان مشارکت در انتخابات بودند که توانستند بسیاری از مدافعان تحریم را با خود همراه یا همدل کنند و در شرایطی که کمتر کسی امیدی به پیروزی میانه‎روها داشت، نتایج شمارش آراء از برتری آنان حکایت دارد.

شباهتی به خرداد ۱۳۷۶

پیروزی غیر منتظره حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بی‌شباهت با انتخابات خرداد ۱۳۷۶ نیست. در آن دوره در شرایطی که کمتر کسی انتظار پیروزی سید محمد خاتمی در برابر ناطق نوری را داشت، این ائتلاف میانه‎روها و جناح حکومتی معتدل‌شده  موسوم به چپ بود که در نهایت آرای عمومی را به دست آورد.

آن‎چه در نهایت دست میانه‎روها را برای پیروزی پربار کرد، بازگشت امید دوباره به اردوگاه آنان بود. آن‎ها به جای تکیه بر مطالبات دست نیافتنی یک راهکار کاملا عمل‎گرایانه در پیش گرفتند و با استفاده از ناتوانی‎های حکومت یکدست اصول‎گرایان در حل مشکلات جامعه و شهروندان توانستند جامعه ناراضی از وضع موجود را با خود همراه کنند.

این‎بار نیز این دو گروه اگر چه در روزهای ابتدایی انتخابات با یکدیگر رقابت کردند، اما در نهایت به یک ائتلاف درون گروهی دست زدند و محمدرضا عارف نامزد نزدیک به اصلاح‎طلبان به نفع حسن روحانی که از سوی اعتدال‎گرایان و بخشی از محافظه‎کاران ناراضی از وضع موجود حمایت می‎شد، کنار رفت.

عملکرد هشت سال گذشته دولت احمدی‎نژاد نه تنها به نارضایتی شهروندان منتهی شد، بلکه بخش زیادی از محافظه‎کاران سنتی و اصول‎گرایان معتدل را هم نگران‎ وضع موجود کرد. به گونه‎ای که بخش زیادی از آنان از هاشمی رفسنجانی خواستند تا برای نجات ایران از وضع موجود به میدان بیاید.

افزایش حلقه تحریم‎ها و ناکارآمدی سیاست‎های دولت احمدی‎نژاد اقتصاد ایران را در وضعیت نامساعدی قرار داده است. رشد منفی اقتصادی، کاهش درآمدهای نفتی و کسری بودجه دولت، افزایش نرخ تورم و بیکاری، کاهش سرمایه‎گذاری و افزایش هزینه‎های تولید، اقتصاد کلان ایران را در آستانه یک بحران بلند مدت قرار داده است. این وضعیت معاش شهروندان را نیز نشانه رفته و قدرت خرید آنان کاهش یافته است.

از سوی دیگر ادامه تقابل با جامعه جهانی، احتمال حمله نظامی و دخالت نیروی خارجی در ایران را افزایش داده و پرونده هسته‎ای ایران به یک گره کور در روابط بین‎الملل تبدیل شده است. در چنین شرایطی دو نامزد نزدیک به اصلاح طلبان و میانه‎روها شعارهای خود را به حل و فصل مسئله هسته‎ای و مشکلات اقتصادی شهروندان معطوف کردند.

درس گرفتن از گذشته

اصلاح‎طلبان این بار از پاشنه آشیل حکومت بهره لازم را بردند و بر ضرورت حل و فصل مسئله هسته‎ای و معاش شهروندان پافشاری کردند. شکل گیری فضای دو قطبی میان مدافعان آن‌چه که گفتمان مقاومت در برابر جهان غرب خوانده می‎شود و گفتمان حفظ منافع ملی و سازش‎پذیری، در نهایت به سود میانه‎روها تمام شد و برنامه‎های آنان از اقبال عمومی برخوردار شد.

پذیرش بازی گروهی بزرگترین دستاورد نیروهای خواستار تغییر وضع موجود در این دوره از انتخابات بود. این گروه که انتخابات سال ۱۳۸۴ را به دلیل عدم اجماع به احمدی‎نژاد واگذار کرد این بار توانست به یک نتیجه مشترک برسد. اجماع حداقلی اصلاح‎طلبان بر خلاف آن‎چه که پیش از این تصور می‎شد نه تنها از قدرت و توان آنان نکاست، بلکه به گسترده تر شدن جبهه اعتدال‎گرایان منتهی شد، جبهه‎ای که یک‎سوی آن را محافظه‎کاران سنتی همچون علی مطهری و علی‎اکبر ناطق نوری تشکیل می‎دهند و در سوی دیگرش، محمدرضا خاتمی و فعالان سیاسی نزدیک به اپوزیسیون خارج از کشور ایستاده‎اند. هرچه که جبهه اعتدال‎گرایان گسترده‎تر و هماهنگ‎تر شد، جبهه اقتدارگرایان دچار شکاف‎های علنی بر سر حل مسئله هسته‎ای و نحوه مدیریت کشور شد. به گونه‎ای که دیدگاه‎های علی ‎اکبر ولایتی بیش از آن‎که به قالیباف و جلیلی نزدیک‎تر باشد با حسن روحانی همسویی داشت.

آن‎چه در نهایت دست میانه‎روها را برای پیروزی پربار کرد، بازگشت امید دوباره به اردوگاه آنان بود. آن‎ها به جای تکیه بر مطالبات دست نیافتنی یک راهکار کاملا عمل‎گرایانه در پیش گرفتند و با استفاده از ناتوانی‎های حکومت یکدست اصول‎گرایان در حل مشکلات جامعه و شهروندان توانستند جامعه ناراضی از وضع موجود را با خود همراه کنند.

بومرنگ مشارکت شهروندان

تحریم کنندگان رقیب اصلی میانه‎روها بود. بررسی انتخابات پیشین ایران نشان می‎دهد که پایگاه رای اصول‎گرایان تقریبا ثابت است و هر گاه که ناراضیان راهکار تحریم را در پیش گرفته‎اند، این اصول‎گرایان و جریان تندرو مذهبی بوده که پیروزی را به دست آورده است.

با افزایش تمایل به مشارکت شهروندان شانس پیروزی میانه‎روها نیز افزایش یافت. در شرایطی که نامزد مورد حمایت این جریان از شعارهای رادیکال پرهیز داشت، نسل جوان و معترض از فرصت انتخابات برای طرح بخشی از مطالبات مرتبط با جنبش سبز بهره برد و شهروندان بیشتری را به مشارکت فعال در انتخابات ترغیب کرد. در حالی که حکومت امیدوار بود انتخابات را به صحنه پیروزی گفتمان مورد حمایت خود تبدیل کند و اصلاح‎طلبان و نیروهای خواستار تغییر را در تله مشارکت حداکثری گرفتار کند، افزایش مشارکت به پیروزی گفتمان میانه‎روها انجامید.

اگر این فرضیه را بپذیریم که رهبر جمهوری اسلامی و هم‎پیمانان آن به دنبال آن بودند که صحنه انتخابات را به یک رفراندوم عمومی در باره برنامه‎های هسته‎ای و سیاست‎های جاری تبدیل کنند، حال نتیجه‎ای غیر از آن به دست آمده است. نگاهی به برنامه‎های تبلیغاتی حسن روحانی، نامزد پیروز انتخابات، نشان می‎دهد که او از حل و فصل دیپلماتیک پرونده هسته‎ای ایران دفاع کرده و ادامه سیاست‎های کنونی را نادرست دانسته است.

حامیان روحانی نیز هشت سال گذشته در شمار منتقدان سیاست‎های کلان حکومت بوده‎اند و حکومت نیز همه تلاش خود را برای حذف و حاشیه نشینی این نیروها به کار گرفته است. حال اما آنان با پشتوانه رای مردمی یک‎بار دیگر به قدرت بازگشته و پایگاه اجتماعی خود را به رقیب نشان داده‎اند.

آن‎ها همچنین پس از این فرصت بیشتری برای نشان دادن توانایی‎های خود و اعتماد سازی و نهادسازی در اختیار دارند و می‎توانند جبهه تازه شکل گرفته اعتدال‎گرایی و عمل‎گرایی در ایران را سازمان دهند. هر چه که جبهه اعتدال‎گرایان فربه‎تر شود، اقتدارگرایان و تندروهای مذهبی نحیف‎تر خواهند شد.