tanha_mehdi_Sharifi

مهدى شريفى، متولد سال ۱۳۶۷، نويسنده رمان کوتاه «تن‌ها»، آن‌طور که از نوشته‌هاى كتاب برمی‌آید، بايد اهل شيراز باشد. البته قهرمان كتاب او كه سهيل نام دارد از اهالى شيراز است و از طريق پدربزرگش به روستايى در شمال ایران وصل مى شود. كتاب شرح كودكى او و عموزاده‌هاى ديگر است كه هرساله براى تابستان به اين روستا مى‌آيند تا در خانه ى پدربزرگ تابستان خود را بگذرانند. پيرمرد عارف‌مسلك است. او گور خود را در گورستان شهر كنده است و گاهى روزها به آنجا مى‌رود و در گور مى‌خوابد. جسدش نيز به همين ترتيب پيدا مى‌شود. اين مسئله بر روان سهيل تاثير قاطعى دارد. او كه پسر يك مدير مدرسه است، عادت دارد نماز بخواند و شخصيتى مذهبى دارد. اهل فسق و فجورهاى جوان‌پسندانه نيست، گرچه  دوستانى دارد كه نوشيدنى الكلى مى‌خورند.

چنين به نظر مى‌رسد كه سهیل از كودكى به دخترعمويش، فرشته، علاقه داشته است. اينك فرشته در اثر تصادف با يك ماشين در بيمارستان است و دچار زندگى گياهى شده است. اين مسئله سهيل را به شدت آزار مى‌دهد و به همين دليل به مرور خاطرات دوران كودكى روى مى‌آورد كه نتيجه‌اش همين كتاب «تن‌ها» است.

[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130815_Ba_KHanome_Navisande_62_63_Parsipur.mp3[/podcast]